شعر/داده ست تکیه مادر هستی به دیوار

کد خبر: 105684
محمد جواد شرافت
وارث

دستی به پهلو دارد و دستی به دیوار
داده ست تکیه مادر هستی به دیوار

هر لحظه دردی تازه داغی تازه دارد
در چشم خود غم‌های بی‌اندازه دارد

مثل شبی تیره ست دنیای مقابل
تنها هلالی مانده از آن ماه کامل

گاهی که بر دیوار و در دارد نگاهی
آهی به لب می‌آورد از درد آهی

لبریز از دردست اما غرق احساس
دستی به پهلو دارد و دستی به دستاس

آه این نسیم با محبت، مادرانه
دستی کشیده بر سر و بر روی خانه

شرمنده احساس او شد خانه داری
با هر نفس آه از در و دیوار جاری

شب، نیمه شب خسته شکسته، مات، مبهوت
دستی به سر می‌گیرد و دستی به تابوت

از خانه بیرون می‌رود ناباورانه
جان خودش را می‌برد بر روی شانه

خورده گره با گرد غربت سرنوشتش
در خاک پنهان می‌شود پنهان بهشتش

نفسی علی ... آه از دل پر درد او آه
یا لیتها... آه از دل پر درد او آه

این روزها دستی به سمت ذوالفقار است


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.