شکوه انسان در پرتو رسالت

کد خبر: 12720
فلسفه اصلی رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و حلال و حرام ها و امر و نهی های الهی ، حقیقتاً حفظ احترام و کرامت انسان هاست ، زیرا فقط زیبایی ها و خوبی ها و پاکی ها را برای آنان روا دانسته ؛ به ان ها امر فرموده و آن ها را حلال کرده است ؛ و ناپاکی ها و زشتی ها را بر او روا ندانسته و راضی نشده وجود انسان ، جسم و روحش به ناپاکی ها آلوده گردد .
وارث:  به مناسبت فرارسیدن پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) یادداشت حاج علیرضا بکایی در خصوص رسالت حضرت محمد(ص) را آورده ایم؛

شکوه انسان در پرتو رسالت

«رستگاری انسان» موضوعی است که همواره مورد نظر متفکران و مصلحان جهان قرار داشته و هر یک از آنان ، تعریف خاصی از این موضوع ارائه داده و راه و روش ویژه ای برای رسیدن به آن ابراز داشته اند . قرآن نیز در ارتباط با رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بهترین تعریف و بهترین روش در این زمینه را تبیین کرده است . البته آنچه در این نوشتار تقدیم می گردد صرفاً بر مبنای آیه 157 سوره اعراف است و نه پژوهش در همه آیات قرآن .

بر اساس این آیه ، «رستگاری انسان» با «آزادی معنوی» او تعریف شده است . این آیه ، تحلیلی از ماهیت امر و نهی پیامبر (که همان امر و نهی الهی است) ؛ سپس تحلیل حلال و حرام ایشان ؛ آنگاه تعریف آزادی انسانی ؛ و در نهایت به تبیین چگونگی رسیدن به این آزادی می پردازد و در پایان آیه تاکید می فرماید که انسان های رستگار آنانند که بر اساس این تعریف و این چارچوب عمل کنند .

ابتدا ترجمه آیه را ذکر می کنیم و سپس به بیان اجمالی مطالب مزبور می پردازیم .

در بخشی از آیه می خوانیم :

(پیامبر) مردم را به خوبی ها و زیبایی ها امر و از زشتی ها و بدیها نهی می کند ؛ طیبات و پاکی ها را بر آنان حلال و آن چه خبیث و ناپاک است حرام می نماید ؛ و غل و زنجیرهای آنان را از ایشان بر می دارد . پس ، کسانی که به او ایمان بیاورند ، حرمتش را نگاه دارند ، یاریش کنند و از نوری که همراه او نازل شده تبعیت نمایند ، آری رستگار آنانند .

تعبد و معرفت با هم

اگر چه اسلام عزیز بر مساله تعبد تاکید می کند ، اما هرگز راضی نیست پیروانش چشم و گوش بسته و نادان باشند . در این آیه دو اصل کلی مطرح شده است :

1 -ماهیت امر و نهی های الهی

می فرماید پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فقط به خوبی ها و زیبایی ها امر می کند و تنها از بدی ها و    زشتی ها نهی می نماید . در واقع در این فراز ، فلسفه اصلیامر و نهی های خدا بیان شده است .

2 - ماهیت حلال و حرام های الهی

در این آیه فلسفه حلال و حرام ایالام نی مطرح شده ؛ و آن این است که خداوند آن چه را حلال کرده ، پاک و طیب و هر چه را حرام فرموده ، آلوده و ناپاک بوده است و چون این امر نیازمند احاطه علمی کامل به همه آفرینش است ، بنابراین فقط خداوند حق دارد و می تواند حلال و حرام را تعیین و به آن ها امر و از آن ها نهی فرماید .

اما از آن جا که پیامبر خود را به این احاطه علمی آگاه فرموده ، او نیز از سوی خداوند می تواند این کار را انجام دهد . به همین دلیل امر و نهی و حلال و حرام کردن را در این آیه به او نسبت داده است ؛ که این پیامبر است که به خوبی ها امر و از بدی ها نهی می کند ، و هموست که پاکی ها را حلال و آلودگی ها و خباثت ها را حرام می نماید . بیان این فلسفه ها به معنای معرفت بخشی در کنار تعبد است .

احترام و کرامت انسان

قدری تامل و ژرف نگری در این آیه روشن می سازد که فلسفه اصلی رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و حلال و حرام ها و امر و نهی های الهی ، حقیقتاً حفظ احترام و کرامت انسان هاست ، زیرا فقط زیبایی ها و خوبی ها و پاکی ها را برای آنان روا دانسته ؛ به ان ها امر فرموده و آن ها را حلال کرده است ؛ و ناپاکی ها و زشتی ها را بر او روا ندانسته و راضی نشده وجود انسان ، جسم و روحش به ناپاکی ها آلوده گردد .

آزادی حقیقی انسان

این آیه به صراحت ، رسالت بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله را باز کردن غل و زنجیر از وجود انسان بیان می کند . روشن است که منظور ، غل و زنجیر مادی و فلزی نیست . از این جا معلوم می شود که انسان منهای وحی و منهای بعثت و رسالت و امامت و بدون پیوند با انسان کامل و رهبر الهی ، در غل و زنجیر است ؛ گرفتار جهل ، رذالت ، تیرگی روح ، بی ایمانی و مبتلا به زندگی بی هدف و پوچ است .

پیامبر می آید تا این غل و زنجیرها را از روح و شخصیت انسان بردارد ؛ و او را از زندان تیره جهل و رذایل اخلاقی نجات دهد و او را آزاد سازد .

این ، تعریف آزادی و رستگاری انسان و موضوع رسالت پیامبر است . این تعریف وقتی در چارچوب قانون جای می گیرد به صورت حلال و حرام و امر و نهی جلوه گر می شود . اما راه رسیدن به این رستگاری و آزادی در دو بستر جاری می گردد :

الف : نوع ارتباط و تعامل انسان با رهبر الهی (نظر و اعتماد)

ب : چگونگی عملیاتی کردن اعتقاد و نظر مزبور

و هر یک از این دو در آیه در دو محور مشخص شده است :

اما در بعد اعتقاد و نظر ، یکی مساله ایمان به پیامبر است و دومی حفظ حرمت آن حضرت .

از این دو نکته معلوم می شود که خداوند به صرف ایمان آوردن انسان و حتی عمل صالح که بعداً بیان می فرماید راضی نیست ، بلکه معرفت و احترام به جایگاه پیامبر و مقام و منزلت رفیع ایشان را نیز از مسلمانان طلب کرده است . رمز و راز این مساله آن است که اگر این جایگاه در فکر و ذهن و اعتقاد مسلمانان محفوظ بماند و ارج و حرمت آن حفظ گردد ، آن دو عنصر یعنی ایمان و عمل صالح نیز حقیقتاً از انسان صادر خواهد شد . اما اگر این جایگاه حفظ نشود ، کار به جایی می کشد که عده ای پیدا می شوند و حتی نسبت هذیان گویی به ایشان (نعوذ بالله) می دهند و زیر بار ولایت و امامت رهبر الهی بعد از ایشان نمی روند !

و اما در بعد عمل ، یکی مساله یاری پیامبر و دوم تبعیت از نور نازل شده همراه آن حضرت ، یعنی قرآن مطرح است که به عمل کردن به همان اوامر و نواهی و حلال و حرام ها باز می گردد .

در پایان آیه نیز می فرماید : آری ، رستگاران اینانند .

این نکته بیان می دارد که راه آزادی حقیقی و رستگاری واقعی انسان تنها و تنها در این چارچوب تعریف شده است و چون رسالت و احکام دین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از متن واقعیت آفرینش و حقایق وجودی عالم برخاسته است ، حقیقتاً رستگاری و آزادی و نجاتی برای انسان در جهان جز آن چه گفته شد وجود ندارد . این ، خاصیت ذاتی عالم حقایق است ؛ مثل اینکه گفته می شود نزدیک ترین فاصله میان دو نقطه ، خط مستقیم است . این ، یک حکم واقعی و تکوینی است و نه تعارف و شعار . بنابراین اگر گفته می شود برای انسان در عالم هیچ راه نجات و آزادی و رستگاری جز آن چه گفته شد «وجود ندارد» ، واقعاً این گونه است ، نه شعار و تعارف ؛ بنابراین ، این یک حکم عقلی و حقیقی است .


خدای را بر این نعمت بزرگ مبعث و رسالت سپاس می گوییم که بالاترین کرامت و حرمت را برای انسانها قایل شده و شکوه و شکوفایی انسانی و آسمانی والایی

منبع: وب سایت شخصی حاج علیرضا بکایی

/م118