آیا زبان عربی، زبان برگزیده خداوند است؟

کد خبر: 21014
اهل بهشت به زبان عربی سخن می‌گویند و حوریان بهشتی نیز به عربی سخن می گویند.
وارث: در برخی از روایات آمده است:
 
۱. اهل بهشت به زبان عربی سخن می‌گویند [۱] و حوریان بهشتی نیز به عربی سخن می گویند. [۲]
 
۲. از حضرت رسول اکرم (ص) نقل شده است: « من عرب را به خاطر سه چیز دوست می دارم: اول این که خودم عرب هستم، دوم این که قرآن عربی است و سوم این که زبان اهل بهشت عربی است [۳] .»
 
۳. از حضرت صادق از پدر بزرگوارش (ع) ‏ روایت شده است: «خداوند با هیچ پیامبری سخن نگفت مگر با زبان عربی» [۴] .
 
۴. زبان عربی زبان خدای متعال است [۵] و خدا آن را بر سایر زبان‌ها برتری داده است [۶] .
 
۵. همچنین در آغاز جهان زبان حضرت آدم (ع) عربی بود ولی پس از این که نافرمانی کرد و از میوه درخت ممنوع خورد خداوند بهشت و نعمت‌هایش را از او سلب کرد و زمین و کشتزار را جایگزین آن نمود و زبان عربی را از او گرفت و زبان سریانی را جانشین آ‌ن کرد. [۷] سپس نخستین کسی که به زبان عربی سخن گفت حضرت اسماعیل (ع) بود [۸] ، حضرت یوسف (ع) در اولین ملاقات خود با پادشاه مصر به زبان عربی سلام کرد [۹] و حضرت سلیمان (ع) آن را زبان عبادت خود قرار داد [۱۰] همچنین گفته می شود که وزرای حضرت مهدی (ع) با آن که همه از غیر عرب خواهند بود به زبان عربی سخن خواهند گفت [۱۱] .
 
۶. این زبان به عنوان زبان مقدس در بیشتر عبادات و برخی معاملات اسلامی جلوه کرده است. در اسلام اذان و اقامه و نماز و تلبیه حج و عمره باید به زبان عربی باشد و همه مسلمانان موظّفند الفاظ عربی آنها را بیاموزند. قرآن مجید نیز به عربی تلاوت می شود و متون ادعیه، زیارات و تسبیحات به عربی است. عقاید اسلامی نیز به زبان عربی به میت تلقین می شود. در مواردی از بخش معاملات فقه اسلامی نیز درباره اشتراط یا عدم اشتراط عربیت بحث می شود و اشتراط آن می تواند درجاتی داشته باشد؛ مثلاً با وجود اختلاف فتوای فقیهان برای ازدواج و طلاق خواندن صیغه لازم است و این صیغه مخصوصاً در صورت امکان باید به زبان عربی باشد. البته قوام عقد به نیت است و نه به کلام، ولی در عقود مهمی مانند ازدواج و طلاق گونه‌ای ارتباط الاهی نیز مطرح است و به همین دلیل در این موارد هم صیغه خوانده می شود و هم آن صیغه به زبان مقدس عربی است. [۱۲]
 
این احادیث با قطع نظر از بررسی سندی و این که از معصوم صادر شده است یا نه؟ می تواند از برگزیده بودن زبان عربی حکایت کند، البته لازم است به این نکته توجه نماییم که اولاً: حجم این گونه احادیث در حدی است که می تواند ما را از بررسی سندی بی نیاز کند؛ ثانیاً: برای قبول این مطلب هیچ استبعادی وجود ندارد و دلایل عقلی و نقلی آن را نیز رد نمی کند.
 
به هرحال زبان عربی زبان قرآن است و خداوند برای انتقال پیام خود که ابدی و همگانی است این زبان را برگزیده است. ویژگی های خاص، و توانمندی زبان عربی در انتقال مفاهیم و معانی می تواند از جمله دلایل گزینش این زبان از سوی خداوند محسوب گردد [۱۳] و بر همین اساس است که عربی بودن قرآن مجید به عنوان لطفی از سوی خدای متعال در یازده آیه از کتاب الاهی مطرح شده است.
 
[۱] مجلسی، بحار الانوار، ج۱۱، ص ۵۶؛ ج ۸، ص۲۱۸ و ۲۸۶ و ج۱۰ ص۸۱، موسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ هـ ق.
 
[۲] همان، ج ۸، ص۱۳۴.
 
[۳] طبرسی، امین الدین، تفسیر مجمع البیان، ج ۲، ص ۲۰۶، بیروت، داراالاحیاء التراث العربی.
 
[۴] مجلسی بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۱۳۴، و ج ۱۸، ص ۲۶۳، «ما أنزل الله تبارک و تعالی کتاباً و لا وحیاً إلا بالعربیه؛ فکان یقع فی مسامع ألانبیا بألسنه قومهم و کان یقع فی مسامع نبینا (ص) بالعربیه».
 
[۵] مجلسی بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۱۲ و ج ۷۶، ص ۱۲۷، «تعلموا العربیه فإنها کلام الله الذی یکلم به خلقه»؛ همان ج ۱۱، ص ۴۲، «الوحی ینزل من عند الله عزوجل بالعربیه فاذا أتی نبیا من الانبیا إتاه بلسان قومه».
 
[۶] همان ج ۲۵، ص ۲۹.
 
[۷] همان، ج ۱۱، ص ۵۶، «کان لسان آدم العربیه و هی لسان اهل الجنه. فلما عصی ربه أبدله بالجنه و نعیمها الارض و الحرث و بلسان العربیه السریانیه».
 
[۸] همان، ج ۱۲، ص ۸۷.
 
[۹] همان، ج ۱۲،ص ۲۹۴ .
 
[۱۰] همان، ج ۱۴، ص ۱۱۲؛ همان ج ۲۷، ص ۹ و ج ۳۸، ص ۵۸ و ۵۹» حضرت موسی (ع) متن زیر را با اشاره به عربی بودن معارف اسلامی به زبان عبری روی سنگی نقش کرده بود که پس از ظهور اسلام کشف شد: باسمک اللهم جاء الحق من ربک بلسان عربی مبین لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله و کتب موسی بن عمران بیده.
 
[۱۱] محیی الدین بن عربی، الفتوحات المکیه باب ۳۶۶.
 
[۱۲] نک: توفیقی، حسین، عربی، نمونه‌ای از زبان مقدس ، فصل نامه، هفت آسمان، شماره ۲۷.
 
[۱۳] از نظر زبان شناسان، زبان عربی از کامل­ترین زبان های دنیا است که به خوبی می تواند مفاهیم و مطالب گسترده و عمیق را در قالب های زیبا و کوتاه بیان کند. نک: المیزان، ج ۴، ص ۱۶۰؛ تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۳۰۰ و ج ۱۳، ص ۳۱۱؛ و ج ۲۱، ص ۸ ؛ پاسخ به پرسش‏هاى مذهبى آیت الله مکارم شیرازى و آیت الله سبحانى، ص ۲۹۳.

منبع: روضه