حجت السلام عباس مولایی: حُزن نعمتی از جانب خدا!

کد خبر: 37488
خد ا اگر بنده ای را دوست داشته باشد به گونه ای ثابت حزن را در قلب او قرار می دهد.
وارث وجود مبارک پیامبرخدا(ص)در روایتی فرمودند:

«اذا أحب الله عبدانصب فی قلبه نائحة من الحزن»
خد ا اگر بنده ای را دوست داشته باشد به گونه ای ثابت حزن را در قلب او قرار می دهد.
روایت عجیبی است.
حزن نسبت به چه چیزی؟حزن نسبت به دنیا؟حزن نسبت به دنیا که درروایات مانفی گردیده است.مگرنه اینکه وجود مولایمان امیرمومنان (ع)فرمودند تمام زهد دردو کلمه جمع است و آن اینست که برای چیزی که به دست آوردید خوشحال نشوید چرا که روزی ازدست خواهد رفت.
جمع این روایات نشان می دهدکه اساسا مسئله حزن امرمعنوی قلبی است.
حتی حزنی که از جهت معنوی منجر به شکوه شود حزن پسندیده ای است و اتفاقااگر کسی اینگونه نبود بایدفکری برای دلش کند که بیمارگشته است.براستی چه اندازه مابه وضع موجودمان گلایه مندیم؟! چه اندازه از درجا زدن متنفریم؟!قلبمان برای عدم احقاق حق چه اندازه دردمی گیرد؟!ظلمی اگردر گوشه ای از دنیا می بینیم چه اندازه عکس العمل نشان می دهیم؟!اگر حزن باشد همبستگی بوجود می آورد برای آنکه آدم محزون بیخیال نیست.آیاتاکنون کسی برای مظلومین دنیاگریه کرده واشک ریخته است؟!
به ما دستور داده اند که در فراق مولایمان محزون و اندوهناک باشیم.حزنی که منجر به حرکتی می شود.حزنی که تلاشی را در پی دارد.روانشناسان امروزی مسئله وجود حزن در قلب انسان را امری اشتباه قلمداد کرده درحالی آن ها تلقی صحیحی ازحزن از دیدگاه مکتبمان ندارند.تلقی آن ها از حزن،حزنی است که مخدر است و حرکتی در پی ندارد درحالی که درمکتب نورانی ما حزن همراه با تلاش برای وصول به آرمان همراه است.
اصلا مگرمی شود این عبارات با حزن قلبی توأم وهمراه نباشد که
«عزیز علی أن أری الخلق ولا تری ولا أسمع منک حسیسا و لا نجوی»
یابن الحسن بر من سخت است که نظاره گرهمه باشم ولی چشمم به جمال شما روشن نگردد؛
و یا اینگونه باحضرت نجوا گردد که:
آیا کسى هست که مرا یارى کند تا بسى نالة فراق و فریاد و فغان طولانى از دل برکشم؟ کسى هست که جزع و زارى کند؟ آیا چشمى مى گرید تا چشم من هم با او مساعدت کند و زار زار بگرید؟ اى پسر پیغمبر آیا به سوى تو راه ملاقاتى هست؟ آیا امروز به فردایى مى رسد که به دیدار جمالت بهره مند شویم؟ کى شود که بر جویبارهاى رحمت درآییم و سیراب شویم؟ کى شود در چشمه آب زلال (ظهور) تو، ما غرقه شویم؛ که عطش ما طولانى گشت؟ کى شود که ما با تو صبح و شام کنیم تا چشم ما به جمالت روشن شود؟ کى شود که تو ما را و ما تو را ببینیم، هنگامى که پرچم نصرت و پیروزى در عالم برافراشته اى؟ آیا خواهیم دید که ما به گرد تو حلقه زده و تو با سپاه تمام روى زمین را پر از عدل و داد کرده باشى؟
منتظرواقعی درتب و تاب است
در تلاش است
در رنج است
ظاهرش آرام ولی قلبش متلاطم است. اگراینگونه نیستیم نهیبی به خود زنیم!


منبع : روضه نیوز
/1102101305