نگاهی بر زندگی پیامبر مهربانی و رحمت حضرت محمد مصطفی (ص)
زندگینامه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
حضرت ابوالقاسم محمد بن عبدالله آخرین و برترین فرستادهی خدا و پنجمین رسول از پیامبران اولوالعزم است [۱]. خداوند او را به همراه بهترین کتاب آسمانی یعنی قرآن کریم که در آن کامل ترین نسخه دین مطابق با فطرت، که توسط حضرت ابراهیم، اسلام نامیده شده[۲] فرستاده که دینی جهان شمول است [۳]. نسب آن حضرت از تیره بنی هاشم از قبیله قریش و از دودمان حضرت ابراهیم از فرزندشان حضرت اسماعیل است.
1. شجره نامه
نسب پیامبر از طرف پدر: عبد الله بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصى بن كلاب ابن مرة بن كعب بن لوى بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان .و در دنباله نسب وى بالاتر از عدنان اختلاف هست ، اما به هر حال به حضرت اسماعیل و حضرت ابراهیم علیهماالسلام می رسد [۴].
نسب پیامبر از طرف مادر: جناب آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهره كه در آن هنگام به سن و شرف، سالار بنى زهره بود و آمنه دختر وهب به نسب و مقام بهترين زن قريش بود [۵].
سرپرست های پیامبر: وی قبل از هفت سالگی هر دوی والدین خود را از دست داد [۶] و سرپرستان آن حضرت ابتدا جدش حضرت عبد المطلب و بعد از ایشان ، عموی گرامیش ابوطالب بودند. [۷] همچنین دایه ایشان جناب حلیمه سعدیه بود [۸].
اجماع علماى اماميه آنست که پدر و مادر حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم و جميع اجداد و جدات آن حضرت تا آدم عليه السلام همه یکتا پرست بوده اند و نور آن حضرت در صلب و رحم مشركى قرار نگرفته است، و شبهه ای در نسب آن حضرت و آباء و امهات آن حضرت نبوده است، و احادیث متواتر از طرق خاصه و عامه بر اين مضامين دلالت دارد. [۹]
2. قبل از بعثت
الف) ولادت:
اكثر محدثان و مورخان بر اين قول اتفاق دارند كه تولد پيامبر، در ماه «ربیع الاول» بوده، ولى در روز تولد او اختلاف دارند.
محدثان شيعه می گویند: آن حضرت، در هفدهم ماه ربيع الاول روز جمعه، پس از طلوع فجر چشم به دنيا گشود و در سالى كه اصحاب فيل، فيل آوردند براى خراب كردن كعبه معظمه و به حجاره سجيل عذاب شدند.
مشهور ميان اهل تسنن اين است: ولادت آن حضرت، در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است. ولادت پیامبر با معجزاتی در جهان همراه بود.
ب) کودکی تا جوانی:
حضرت محمد (ص) در نوجوانی به همراه عموی خود بارها به سفر های تجاری رفت و داستانهای زیادی از اتفاقات این مسیر در کتب تاریخ و زندگی نامه پیامبر ثبت شده است [10].
حضرت محمد برای خود در جوانی شغل چوپانی اختیار کرد. و بعدها با شرکت در تجارت لیاقت خود را به اثبات رساند.
پیامبر اکرم در جوانی به دلیل صفت امانت داری به محمد امین مشهور شد. و در همان دوران در پیمان جوانمردانه ای به نام حلف الفضول شرکت کردند و سالها بعد نیز خاطره خوب آن پیمان را متذکر می شدند [11].
ج) تشکیل خانواده:
حضرت محمد در تجارت با شریفترین زن قریش، خدیجه کبری دختر خویلد شرکت کرد و بعد از این مشارکت نظر خدیجه که خواستگارانی بسیار از اشراف داشت به آن حضرت جلب شد و بعد از آنکه توسط یکی از بستگان تمایل خود را به اطلاع حضرت محمد رساند، آن حضرت در 25 سالگی با خدیجه کبری ازدواج کرد [12]. بعد از در گذشت خدیجه کبری، پیامبر با زنان دیگری که اکثراً بیوه بودند ازدواج کرد.
د) فرزندان رسول خدا:
پیامبر اکرم از حضرت خدیجه و نیز از سایر همسران خود صاحب فرزندانی شد اما تنها یادگار پیامبر بعد از رحلتش حضرت فاطمه زهرا بود. مقاله مرتبط : فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله از خدیجه.
3. رسالت الهی
در بيست و هفتم رجب كه با روز نوروز مطابق بود حضرت محمد بن عبداللّه صلى الله عليه و آله و سلم در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شدند و نزول آیات قرآن که معجزه جاوید آن حضرت است آغاز گردید.
حضرت محمد قبل از رسالت نیز یکتا پرست بودند.
4. دوران پیامبری در مکه
الف) ابلاغ رسالت:
پیامبر اکرم در سه مرحله به ابلاغ رسالت پرداخت:
مرحله اول: دعوت پیامبر در این مرحله به صورت خصوصی یعنی چهره به چهره بود. دعوت خصوصی پیامبر به مدت سه سال ادامه داشت.
سپس با نزول آیه انذار خداوند پیامبر را مکلف به دعوت خویشان کرد هر چند با مانع تراشی بزرگان قریش مواجه شد. در طی همین جلسه بود که پیامبر اکرم جانشینی حضرت علی را اعلان فرمود. دعوت خویشان در واقع آغاز دعوت علنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله است.
مرحله دوم: بعد از علنی شدن دعوت، مرحله جدیدی از پیشرفت اسلام آغاز گشت و البته فشار و آزار و اذیت از سوی کفار برای آن حضرت و یاورانشان تشدید شد.
ب) سفر تبلیغی:
پیامبر(ص) در اواخر سال دهم بعثت به طائف رفت، پس از ورود به شهر طائف یکسر به خانۀ "عبدیالیل" و دو برادرش "مسعود" و "حبیب" که در آن روز بزرگ و رئیس قبیلۀ «ثقیف» بودند، رفت. رسول خدا(ص) هدف خود را از آمدن به طائف، برای آنها توضیح داده و از آنها خواست که او را در پیشرفت هدفش یاری کنند. اما در این سفر مردم طائف به دلیل رفتار زشت بزرگانشان و تحریکات آنها بهره ای از دین اسلام نبردند.
ج) هجرت جمعی از مسلمانان به حبشه:
چون دعوت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم قوى شد و جمعى به دين آن حضرت درآمدند كفار قريش با يكديگر اتفاق نمودند كه آن ها را كه مسلمان شده اند اذیت و شكنجه کنند شايد كه از دين آن حضرت برگردند، پس هر قبيله اى متوجه اذيت مسلمانانى كه در ميان ايشان بودند، شدند؛ و چون آن حضرت هنوز از جانب خدا به جهاد كافران مأمور نگرديده بود در سال پنجم بعثت به امر الهى جمعى از مسلمانان را به جانب حبشه هجرت دادند.
د) محاصره در شعب ابی طالب:
بعد از دعوت علنی به مدت سه سال مسلمانان در شعب ابی طالب دچار محاصره بودند، در سال دهم وفات خدیجه و ابوطالب رخ داد.
ه) معراج:
سال دوازدهم بعثت معراج پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم اتفاق افتاد. آن چه از آيات كريمه و احاديث متواتره بدست آمده، آن است كه حق تعالى حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم را در يك شب از مكه معظمه تا مسجدالاقصى و از آن جا به آسمان ها تا سدرة المنتهى و عرش اعلا سير داد.
و عجائب خلق سماوات را به آن حضرت نشان داد. و رازهاى نهانى و معارف نامتناهى به آن حضرت القا فرمود، و آن حضرت در بيت المعمور و تحت عرش به عبادت حق تعالى قيام نمود. و با انبياء عليهم السلام ملاقات كرد و داخل بهشت شد و منازل اهل بهشت را مشاهده نمود.
و) بیعت عقبه:
در سال یازدهم بعثت، پیامبر اکرم با شش تن از مردم یثرب روبرو شد. محل این ملاقات را غالبا در نزدیک عقبه (یعنی گردنه کوه) [13] نوشته اند. رسول خدا از هویّت آنان سؤال کرد و آنها خود را از مردم خزرج معرفی کردند [14]؛ سپس با ایشان به گفتگو نشست، اسلام را بر آنان عرضه داشت و برایشان قرآن خواند. اطلاعات پراکنده ای که مردم یثرب از یهودیان درباره ظهور پیامبری در مکّه به دست آورده بودند موجب توجه آنان به حضرت محمّد شد و این امید را ایجاد کرد که با حضور ایشان در یثرب بتوانند از ادامه دشمنی و جنگ های طولانی بین دو قبیله اوس و خزرج پیشگیری کنند. اینان چون به مدینه بازگشتند، داستان ظهور پیغمبر را با مردم گفتند. این اولین جرقه های هجرت به مدینه شد.
5. هجرت به مدینه (تشکیل حکومت اسلامی)
سال یازدهم بعد از بعثت پس از آن که مشرکین تصمیم گرفتند پیامبر را شبانه در بستر به قتل برسانند، حق تعالى پيغمبرش را از اين قصه آگهى داد و آيه شريفه:
«إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُاللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ».[15]
به امر الهی ایشان از مکه خارج شدند و امیرالمومنین علیه السلام به جای ایشان در بستر خوابیدند، و در دوازدهم ماه ربيع الأول سال سيزدهم بعثت وارد مدينه طيبه شد. و اين هجرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم به مدينه مبدأ تاريخ مسلمانان شد.
الف) پیمان برادرى:
بعد از پنج ماه، يا هشت ماه حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم پیمان برادرى (عقد اخوت) بين مهاجرین و انصار بستند، و امیرالمومنین عليه السلام را برادر خود قرار داد.
ب) پیمان صلح با اهل کتاب مدینه:
ج) تغییر قبله:
در سال دوم هجرى قبله مسلمانان از جانب بيت المقدس به سوى كعبه گشت. و در اين سال ازدواج حضرت فاطمه عليهاالسلام با اميرالمؤمنين عليه السلام رخ داد. بعضى از محققين گفته اند كه سوره هل اتى در شأن اهل بيت عليهم السلام نازل شده، و حق تعالى بسيارى از نعمت هاى بهشت را در آن سوره بیان فرمودند و در آخر شعبان همان سال، روزه ماه رمضان واجب شد. در همین سال حکم قتال با کفار از جانب خداوند نازل شد.
د) غزوات:
غزوات پيامبر را منابع تاريخي حدود 26 عدد ذكر كرده اند. [16]
اولين غزوه، غزوه اَبواء است كه در ماه صفر سال دوّم هجرت صورت گرفت.
آخرين غزوه، غزوه تبوك است كه در رجب سال نهم هجرت صورت گرفت.
ابن اسحاق در سيره و طبرسي در اعلام الوري مي نويسد كار رسول خدا در غزوه هاي بدر، احد، خندق، قريظه، مصطلق، خيبر، فتح، حنين و طائف با دشمن به جنگ كشيده شد و در بقيه غزوه ها درگيري در كار نبود.
از مهمترين غزوات پيامبر مي توان به جنگ بدر، اُحد، خندق، فتح مكه، خيبر و حُنين اشاره كرد.[17]
ه) سرایا:
سَريّه در اصطلاح تاريخ اسلام آن سپاه اعزامي كه پيامبر صلي الله عليه و آله در آن سپاه حضور نداشته باشد را گويند كه در مقابل غزوه است.
علت اعزام سريه ها غالباً سركوبي اشرار، دعوت طوايف به اسلام، پيشگيري از حوادث غيرمترقبه و عقيم نمودن توطئه هاي دشمنان و مسايلي از اين قبيل مي باشد و گاه هم به منظور جمع آوري صدقات و تعليم مسايل ديني هم بوده است.
بيشترين سريه هاي عصر پيامبر صلي الله عليه و آله در سال ششم هجرت بود كه به همين جهت آن سال را سنةالاستئناس مي گويند.
تعداد سريه هاي پيامبر را منابع اكثراً سي و شش عدد ذكر كرده اند.
از نخستين سريه هاي پيامبر سريه اي است به سركردگي حمزة بن عبدالمطلب كه به اتفاق سي تن از مهاجران در كنار دريا به سرزمين جهنيه با ابوجهل بن هشام به همراه صد و سي مشرك برخورد كرد كه اين سريه بدون جنگ و خونريزي پايان پذيرفت.
و) صلح حديبيه:
ز) دعوت سران کشورها:
ح) فتح مکه:
سال هشتم هجرت فتح مكه بدون جنگ رخ داد و پیامبر و اصحاب ایشان وارد مکه معظمه شدند.
ط) حجه الوداع و نصب خلیفه در واقعه غدیر خم:
شيخ كلينى روايت كرده كه: حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم بعد از هجرت، ده سال در مدينه ماند و حج به جا نياورد تا آن كه در سال دهم خداوند عالميان اين آيه را فرستاد كه:
«و اذّن فى النّاس بالحجّ يأتوك رجالا و على كلّ ضامر يأتين من كلّ فجّ عميق، ليشهدوا منافع لهم»؛
و در ميان مردم براى اداى حج بانگ برآور تا پياده و سوار بر هر شتر لاغرى كه از هر راه دورى مى آيند به سوى تو روى آورند.[18]
وقتی حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم از اعمال حجة الوداع فارغ شد متوجه مدينه شد و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام و ساير مسلمانان در خدمت آن حضرت بودند و چون به غدیر خم رسيدند. حق تعالى اين آيه را فرستاد:
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»؛
اى پيغمبر بزرگوار! برسان به مردم آن چه فرستاده شده است بسوى تو از جانب پروردگار تو
در باب نص بر امامت على بن ابى طالب و خليفه نمودن او در ميان امت خود؛ فرمود:
«وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»؛
پس اگر نكنى رسالت خدا را نرسانده ای و خدا تو را نگاه مى دارد از شر مردم.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در آنجا خطبه معروف غدیرخم را قرائت فرمودند و حضرت علی علیه السلام را به جانشینی خود معرفی کردند. سپس همه بر گرد رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم و اميرالمؤمنين عليه السلام جمع شدند و با آن حضرت مصافحه كردند و بيعت نمودند.
6. رحلت
پیامبر اکرم قبل از رحلت خود سفارشاتی داشتند که متاسفانه با کارشکنی منافقین به نتیجه لازم نرسید اكثر علماى خاصه و عامه معتقدند كه ارتحال سيد انبيا روز دوشنبه بوده است و اكثر علماى شيعه معتقدند كه روز بيست و هشتم ماه صفر بوده است و اكثر علماى عامه دوازدهم ماه ربيع الاول را گفته اند. در آن وقت سن شريف آن حضرت شصت و سه سال بود و سال دهم هجرت بود.
پی نوشت ها:
ختم نبوت : قرآن کریم، 33 احزاب ، ٤٠ :«ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبین...»: «محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، و لیکن فرستاده ى خدا و پایان بخش پیامبران است... ». برترین انبیاء :قرآن کریم، 4 نساء ، ٤٠ :«فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاءِ شَهِيدًا»: «پس چگونه است [حالشان] آن گاه كه از هر امّتى گواهى آوريم، و نیز تو را بر آنان گواه آوريم؟»
قرآن کریم ،30 روم ،30 :«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» ترجمه : «پس روى خود به سوى دين حنيف كن كه مطابق فطرت خدا است فطرتى كه خدا بشر را بر آن فطرت آفريده و در آفرينش خدا دگرگونگى نيست، اين است دين مستقيم ولى بيشتر مردم نمیدانند». قرآن کریم ، 22 حج ، 78 :«وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْل» ترجمه: «و در راه خدا كارزار كنيد چنان كه سزاوار كارزار كردن براى او است او شما را برگزيد و در اين دين براى شما دشوارى ننهاده آئين پدرتان ابراهيم است و او شما را از پيش نام داد».
قرآن کریم ، 34 سبأ 28 :«وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً » ترجمه :«و ما تو را جز براى اينكه عموم بشر را (به رحمت خدا) بشارت دهى و (از عذابش) بترسانى نفرستادیم»
از ام سلمه همسر پيمبر صلى الله عليه و سلم روايت شده كه از پيمبر خداى شنيدم كه فرمود عدنان پسر ادد بن زند بن يرى بن اعراق الثرى بود.ام سلمه گويد: زند همان هميسع بود و يرى همان نبت بود، و اعراق الثرى اسماعيل پسر ابراهيم عليهما السلام بود.تاريخ الطبري/ترجمه،ج3،ص:826
تاريخ الطبري/ترجمه،ج3،ص:796
قرآن،96 ضحی «أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوی»:مگر چنین نبود که تو را يتيمت يافت و در پناه خويش جاى داد؟
دلائل النبوة،ج2،ص:27
از طايفه بنى سعد بن بكر بن هوازن تاريخ يعقوبى/ترجمه،ج1،ص:362
بحارالانوار، ج85، ص117 مذاهب اسلامی_ پرسش و پاسخ پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبائی(ره)، ص96ـ97 پاسخ به پرسشهای مذهبی، ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، ص 110
دلائل النبوة،ج2،ص:27
رسول خدا از بيست سال گذشته بود كه در حلف الفضول شركت كرد و پس از آنكه خدايش برسالت فرستاد گفت: حضرت فى دار عبد الله بن جدعان حلفا ما يسرنى به حمر النعم و لو دعيت اليه لاجبت،" در خانه عبد الله پسر جدعان در پيمانى شركت نمودم كه شادمان نيستم تا بجاى آن شتران سرخ مو داشته باشم(در آن روزگار از شتران بسیار گران بها شتر سرخ موی بود) و اگر ديگر بار بچنان پيمانى دعوت می شدم می پذيرفتم." تاريخ يعقوبى/ترجمه،ج1،ص:371
تاريخ يعقوبى/ترجمه،ج1،ص:375؛ تاريخ الطبري/ترجمه،ج3،ص:833
یاقوت حموی ، ج 3، ص 693؛ طبری ، ج 2، ص 353؛ حسن ابراهیم حسن ، ج 1، ص 94؛ ابن سعد، ج 1، ص 218؛ ابن هشام ، ج 1، ص 289؛ بلاذری ، ج 1، ص 275
قس یاقوت حموی
سوره انفال، آیه 30.
اندیشه قم به نقل از : ابن هشام، سيرة النبي، چاپ مصطفي البابي، 1355 هـ ، ج 4، ص 280-281. مسعودي، مروج الذهب، چاپ مطبعة السعاده، 1367 هـ ، ج2، ص7و288
اندیشه قم به نقل از :آيتي، تاريخ پيامبر اسلام، انتشارات دانشگاه تهران.
سوره حج آیه 22.
منبع: دانشنامه اسلامی
/1102101305