حجت الاسلام موسوی نیا: عناصر به سزا در شکل گیری افراد
تاریخ برای درس گرفتن است. قرآن به ما می گوید: «افمن کان عاقبة» آیا به عاقبت فلانیها نگاه نکردید؟ مجرمین، ظالمین، متکبرین. لذا قرآن در سوره مبارکه قصص آیه 12 می فرماید: «وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلي أَهْلِ بَيْتٍ يَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَ هُمْ لَهُ ناصِحُون» داستان در مورد حضرت موسی علیه السلام است. مادر ایشان صندوقچه را در حالی که نوزاد تازه متولد شده ای بود به رود نیل انداخت. از آن جایی که مشورت گرفته بود. چون اوضاع سیاسی وقت دستور داده بود که هر زنی که جنس مذکر به دنیا آورده بود را باید فرزندش را می کشتند. به مادر موسی علیه السلام وحی آمد که فرزندش را درون رود نیل بیندازد.
سه عنصر در شکل گیری افراد تاثیر به سزایی دارد. عنصر اول وراثت است. عنصر دوم مسئله ژنتیک است. عنصر سوم هم مسئله شیر است. از چه کسی این طفل شیر دریافت کرده است. می خواهیم داستان را به اینجا بکشانیم که پیامبر ما چه شخصیتی داشتند.
اطرافیان کاخ فرعون این صندوقچه را از آب گرفتند و درب صندوقچه را که باز کردند دیدند یک فرزند ذکور در آن است و از آن جایی که همسر او آسیه فرزندی نداشت به فرعون گفت: شاید در آینده از این فرزند به ما منفعتی برسد. لذا فرعون نه از این جهت که دلش بسوزد بلکه برای اینکه از او منفعتی برسد او را نگاه داشت. بعضی از نگهبانان را فرستاد که بروند و آن زن هایی که فرزندانشان را کشته بودند را بیاورند تا به آن طفل شیر دهند.
در آیه می فرماید: ما همه زنان شیرده را از پیش بر او حرام کردیم ( تا تنها به آغوش مادر بازگردد ) و خواهرش ( که بی تابی مأموران را برای پیدا کردن دایه مشاهده کرد ) گفت: «آیا شما را به خانواده ای راهنمایی کنم که می توانند این نوزاد را برای شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند؟!»
مادر جناب موسی آمد. طفل را بغل گرفت و همه کسانی که نظاره گر بودند دیدند موسی علیه السلام او را درک کرد. خواهر موسی به مادرش گفته بود که بی تفاوت باش. خیلی ها آمدند که به موسی علیه السلام شیر بدهند. خواهرش گفته بود که مادر ناز کند. مادر موسی علیه السلام به فرعون گفت: در قبال شیر دادن پول می خواهم و زندگی آنها که وضع خوبی نداشت به بهترین وجه گذشت. مادر موسی به واسطه آن طفل زندگی اش را از سختی نجات داد.
پیامبر صلی الله علیه و آله که به دنیا آمدند پس از مدتی جناب آمنه دیگر شیر نداشتند. گفتند گروهی هستند که بچه را تحویل می گیرند و او را بزرگ می کنند و او را باز می گردانند. حلیمه که داشت می آمد می گوید: چند نشانه دیدم. نقدینگی ما صفر شده بود و مرکبمان هم ضعیف شده بود. حلیمه می گوید به مکه رسیدیم و در حالی که دیر رسیدیم دیدیم بچه های خانواده های ثروتمند را دیگران قبول کرده بودند و بچه های خانواده های فقیر مانده بودند. آمنه به او رو زد و حلیمه گفت: پول. آمنه هم گفت: ما فعلا پول نداریم ولی در آینده ان شالله این مولود پر برکت باشد.
اولین باری که حلیمه را درک کردند دیدند که اولین نشانه اش این است که مرکبشان که ضعیف شده بود، قوی شده است و خودش تند می رفت. شادابی که در وجود حلیمه قرار گرفته بود نشانه دیگر بود.
وقتی که ایشان به دنیا آمدند ابلیس گفت: من طرفداران او را گمراه می کنم. به شیاطین گفت: می خواهیم امتش را از مسیر بیرون کنیم. امام صادق علیه السلام فرمودند: شیطان خوشحال شد که می تواند در امت پیامبر صلی الله علیه و آله ورود پیدا کند اما شما به او اجازه ندهید که به خواسته اش برسد. روی او را سیاه کنید، کمرش را بشکنید و اجازه ندهید او در کنار شما باشد و دورش کنید. سوال کدند: چگونه او را این چنین کنیم؟ آقا فرمودند: زیاد صدقه دهید، زیاد استغفار کنید، روزه زیادی بگیرید که کمر شیطان می شکند و روی او سیاه می شود و او در مقابل شما قرار نمی گیرد.
روایت اخلاقی از امام صادق علیه السلام است که می فرمایند: زنانی که طفل به همراه دارید در زمان حمل از طفل مواظبت کنید، وقتی متولد شد در زمان شیردهی دقت کن، قرائت قرآن کن. فرمودند: اذان و اقامه ای که در گوش فرزندت گفتی تا مدتی شیطان را دور می کند ولی شیطان قسم خورد است که او را فریب می دهد، با قرائت قرآن شیطان را از فرزندت دور کن.
/1102101304