استاد فاطمی نیا: وقتی میل به باطل کنیم، خداوند مددش را از ما قطع می کند+گزارش تصویری

کد خبر: 63299
خداوند از ما کوه کندن نمی خواهد فقط آنکه به آنچه که می دانیم و علممان است عمل کنیم. وقتی که حضرت سلمان از دنیا رفتند این سعادت را داشتند که امیرالمومنین علیه السلام ایشان را دفن کردند و بر روی کفن او چیزی را نوشتند که ماندگار شد. بدون هیچ زاد و توشه ای از حسنات و قلب سلیم بر شخص کریمی وارد شدم و در پیشگاه کریم بردن زاد و توشه زشت ترین کار است.
وارث: جلسه هفتگی سیری در صحیفه سجادیه با سخنرانی حجت الاسلام فاطمی نیا در مسجد جامع ازگل برگزار شد.
در ادامه ی خبر متن سخنرانی حجت الاسلام فاطمی نیا را می خوانید:

حجت الاسلام فاطمی نیا:

تبلیغ معارف در قالب دعا

در گذشته مکرر عرض شد که بیشتر این جمله ها را امام خواستند به ما یاد بدهند و این معارف بلندی که در صحیفه است با علل مختلفی به وجود آمده است که یکی از علل آن شاید آن بوده که بعضی از بزرگان حدس زدند که امام بزرگوار در فشار و اختناق بودند و یکی از شیوه های تبلیغ معارف آن بود که در قالب دعا این معارف تبلیغ شوند. در طول این درسهایی که داشتیم می بینید که تمام چیزهایی که در اخلاق و باطن ما  باید و نباید باشد همگی در اینجا اشاره شده است. بیشتر این دعا ها با صلوات شروع می شود چرا که باعث استجابت دعا می شود.
در دعا می فرمایند: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَتِّعْنِی بِهُدًی صَالِحٍ لا أَسْتَبْدِلُ بِهِ وَ طَرِیقَةِ حَقٍّ لا أَزِیغُ عَنْهَا وَ نِیَّةِ رُشْدٍ لا أَشُکُّ فِیهَا1.
خدایا بر پیامبر صلی الله علیه و آله درود فرست و مرا از یک هدایت شایسته بهره مند کن که من آن را با چیزی عوض نکنم، خدا مرا بهره مند کن از طریق حقی که  میل به باطل نکنم، خدایا مرا بهره مند کن از یک نیت هدایت و استقامت که به رشد نیت خودم شک نکنم.

یکی از شاگردان برجسته ی مرحوم آیت الله قاضی تبریزی می گفتند: حالتی که من در خدمت ایشان دارم را با تمام عالم عوض نمی کنم.
وقتی ما میل کنیم به باطل، خداوند هم مدد خود را از ما قطع می کند. هر چقدر نیت مهم تر و والاتر باشد شیطان به همان میزان سرمایه گذاری می کند بلکه آن را به هم بزند.
در این جمله رشد به معنای صواب و راه صحیح است، هدی در اینجا مقصور واقع شده است یعنی الفی که پشت سر آن مد نیاید.
در آخر دعای صباح گویی در سطر آخر آن دست برده اند  وَ هَوَائِی غَالِبٌ وَ طَاعَتِی قَلِیلٌ وَ مَعْصِیَتِی کَثِیرٌ  یک هوای مقصور داریم و یک هوای ممدود.
هوای ممدود همان هوایی است که تنفس می کنیم و هوایی که به معنای دوست داشتن و هوای نفس، مقصور است. در این جمله باید می شد هوای غالب چون مقصور است. 

ما در این دنیا آمدیم تا بندگی کنیم

در فرازی دیگر می خوانیم: خدایا به من عمر بده مادامیکه عمر من صرف طاعت تو می شود، این بدان معنا نیست که صبح تا شام نماز بخوانم بلکه وقتی بنده ی خداوند باشیم تمام کارهایمان به حساب خداوند گذاشته می شود .
باباطاهر می گفت: خوشا آنان که دائم در نماز اند. تفسیری کردند و گفتند همیشه در حال نماز بوده است در صورتیکه نمی شود همیشه نماز خواند، اما منظور باباطاهر از این شعر آن بوده که خوش به حال کسی که نماز در زندگی او جریان دارد.

نیت یک نوع خواسته ی قلبی است
 
نیت یعنی انسان چیزی را از قلبش بگذراند و حتی اگر به آن عمل هم نکرد ، نکرد . خداوند در حدیثی می فرماید که اولیای خود را در میان همین مردمان مخفی کرده است. اولیای خداوند تابلویی برای معرفی ندارند و یک نفر مثل من و شما هستند. گاهی با خواندن گلستان می شود ورود و خروج نتیجه را در یک سطر دید. 

خودمان به دیگران نیکی کنیم و منتظر تذکر دیگران نباشیم

در مدرسه ی طلبگی دو نفر نشسته بودند انگور می خوردند و فردی کلاه نمدی ای که از اولیای خداوند بود و در میان مردم مخفی بوده در مدرسه در حال قدم زدن بود، یکی از علما ایشان را می شناخت و با اشاراتی به طلبه ها فهماند به او انگور بدهند و آن ها هم این کار را کردند و ایشان انگور را خورد و نزد شیخ آمد و گفت: اگر طلبه ها بدون اشاره ی تو به من انگور می دادند، عروج می کردند و بالا می رفتند.

خودمان به طور خود جوش به دیگران نیکی کنیم و منتظر اشاره ی دیگران نباشیم، شاید او از اولیای خدا بود. 
دردعایی از صحیفه سجادیه آمده:
...مرا طول عمر عطا کن تا وقتی عمرم در طاعت توست، ولی وقتی چراگاه شیطان شد مرا بمیران..
در خطبه ی هفت نهج البلاغه آمده است: 
اتَّخَذُوا الشَّيْطَانَ لِاءَمْرِهِمْ مِلاَكا وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ اءَشْرَاكا، فَباضَ وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِاءَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِاءَلْسِنَتِهِمْ فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِكَهُ الشَّيْطَانُ فِي سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِهِ.
شيطان را ملاك كار خود قرار دادند و شيطان نيز آنان را شريك خود ساخت . پس ، در سينه هايشان ، تخم گذاشت و جوجه برآورد و بر روى دامنشان جنبيدن گرفت و به راه افتاد، از راه چشمانشان مى نگريست و از زبانشان سخن مى گفت ، به راه خطايشان افكند و هر نكوهيدگى و زشتى را در ديده شان بياراست و در اعمالشان شريك شد؛ و سخن باطل خود بر زبان ايشان نهاد.
این کنایه از آن است که وقتی مرغ تخم می کند از روی آن تکان نمی خورد چون حرارت بدن باید به تخم برسد لذا شیطان هم تکان نمی خورد.
مقصود آن است که عمرم در شرف آن شد که شیطان آن را غصب کند و لذا دستم را بگیر تا این اتفاق نیافتد. 

شأن نزول سوره ی فجر اباعبدالله علیه السلام است

یک نفر در قم خواب دیده بود بدون اینکه روایتی را دیده باشد که قیامت بر پا شده و حضرت سیدالشهدا علیه السلام در آنجا حاضر بودند و صدایی را شنید که می گفت: یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ/ ارْجِعِى إِلَى‏ رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً 2
ایشان به خدمت عالمی رفت و خواب را تعریف کرد ( در روایات آمده است مخاطب این آیه امام حسین علیه السلام هستند) 
قرآن ظاهر و باطنی دارد که هیچگاه مزاحمتی برای هم ایجاد نمی کنند باطن این آیه امام حسین علیه السلام است ولی ظاهر آن بقیه ی پیروان ایشان هستند .
خداوند از ما کوه کندن نمی خواهد فقط آنکه به آنچه که می دانیم و علممان است عمل کنیم. وقتی که حضرت سلمان از دنیا رفتند این سعادت را داشتند که امیرالمومنین علیه السلام ایشان را دفن کردند و بر روی کفن او چیزی را نوشتند که ماندگار شد.  
وفدت علی الکریم بغیر زاد*** من الحسنات والقلب السلیمی
وحمل زاد اقبح کل شیی *** اذا کان الوفود علی الکریمی
بدون هیچ زاد و توشه ای از حسنات و قلب سلیم بر شخص کریمی وارد شدم
و در پیشگاه کریم بردن زاد و توشه زشت ترین کار است.

دوری کردن از صفات بد

گاهی انسان عیب و خصلتی دارد که باید اصلاح شود چرا که به خاطر آن ملامت خواهد شد، یک قوم و خویش سیدی داشتیم که من میدانستم او کرامت داشت اما زبان او بعضی وقت ها تند می شد، پدرم می گفتند: حیف، اگر ایشان تندی زبان را نداشتند به آب روان می گفت بایست می ایستاد. 
لذا به پیشگاه خداوند می گوییم: اگر عیب هایی داریم آن ها را برطرف کن و اگر حسن هایی داریم که ضعیف هستند آن ها را قوی کن. 

حجت الاسلام فاطمی نیا:

پی نوشت:
1- دعای بیستم صحیفه سجادیه, مکارم الاخلاق
2- سوره فجر آیه 27