همنشین خوب کیست؟
انسان اگر می خواهد سیر کمالی داشته باشد، باید حرکت کند. البته حرکت کردن به سمت خیر- کمال و فضیلت- زحمت دارد ولی از آن طرف، حرکت به سمت رذایل مثل حرکت در سرازیری است، با یک هول دادن حرکت می کند.
وارث: مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی در گفتاری با عنوان: همنشین ونقش آن در زندگی انسان به تبیین بهترین همنشین در بیان پیامبر(ص) پرداخته اند.
ابن عباس روایتی از رسول اکرم نقل می کند که آن حضرت به طور بسیار واضح، آشکار و زیبا درباره همنشین سخن می گوید. ابن عباس می گوید: به پیغمبر اکرم (ص) عرض شد که «قیل یا رسول الله! ایُّ الجلساء خیر؟»؛ کدامیک از همنشین ها، مصاحب ها و معاشرها خوب هستند؟ «قال: من تذکرکم الله رؤیته». بر اساس این سخن مبارک، بهترین همنشین در مرحله نخست، کسی است که صرف دیدن او شما را به یاد خدا بیندازد. با دیدار او به یاد خدا بیفتد، نه این که با دیدار او اهرم شهوت تحریک شود و یا غضب انسان فوران کند. البته این از نظر ظاهر است، و الا یک معنای عالی تری دارد. این مرحله ابتدایی است که معاشر و مصاحب انسان باید چهره نورانی داشته باشد که با دیدار او به یاد خدا بیفتیم.
دوم: «ویزید فی علمکم منطقه» کسی برای تو معاشر خیر است که گفتار او به دانش و بینش تو اضافه کند؛ یعنی وقتی صحبت می کند، به بینش تو بیفزاید، نه این که جلوی بینش تو را بگیرد و تو را به شهوت و غضب راهنمایی کند.
سوم: «و یرغبکم فی الآخرة عمله»؛ جلیس خوب کسی است که عمل او انسان را مشتاق به آخرت کند و او را به آخرت، یعنی جهان دیگری ترغیب کند، نه این که عملش طوری باشد که انسان آخرت را فراموش کند و خیال کند که زندگی همین است و بس، یا این که عملش انسان را به حیوانیت دعوت کند.
معلوم می شود که دوست و رفیق، روی انسان نقش بسیار بزرگی دارد. اگر هیچ کاری نکند و حرفی هم نزد، قیافه او مؤثر است. البته اشتباه نشود! یک وقت انسان در رابطه با مسائلی، با دیگران برخودرهای عادی دارد. این مطلب سر جای خودش است، اما وقتی می خواهیم رفیق و معاشری انتخاب کنیم که با او انس داشته باشیم، باید این سه طلب را درباره او رعایت کنیم. یعنی کسی که می خواهد با ما مأنوس باشد، باید به «شکل ظاهری»، «حرف و گفتار» و «عمل و کردار» او توجه داشته باشیم. پیامبر اسلام این معیارها را در اختیار ما قرا داده است.
با توجه به این که همنشینی رابطه مستقیمی است و این دو انسان از یک نوع بوده و از نظر قوای درونی مشترک هستند، لذا خیلی باید در انتخاب دوست دقت کرد. چون همان اهرم هایی که در دوست من وجود دارد، در وجود من هم موجود است. هر اهرمی از اهرم های داخلی او که رو به تزاید رفته باشد، عمل او مربوط به آن است و شکل، گفتار و کردارش در رابطه با آن اهرم تنظیم می شود و این روی انسان اثر می گذارد.
ضرورت پرهیز از مجالست با اشرار
آموزه های دینی در کنار توصیه های فراوان به همنشینی با صالحان، بر پرهیز از مجالست با اشرار نیز تأکید کرده است. انسان چون در مهد طبیعت و دامن مادیت قرار دارد و قوای حیوانی اش قبل از قوای انسان اش شکوفا می شود، میل او به طبیعت بیشتر است. لذا میل انسان به هر حرکتی که در این رابطه باشد، بیشتر است. این که گفته می شود: «میل انسان به شرّ بیشتر است»؛ همین است.
به عبارت دیگر، حرکت کمالی انسان، یک حرکت صعودی است؛ یعنی بالا رفتن و کمال عقلانی است. این کمال قلبی، روحی و معنوی زحمت و دشواری دارد. مثل پرنده ای است که دو بال دارد، اما به هر یک از پاهایش هم زنجیری بسته شده است؛ یکی زنجیر شهوت و دیگری زنجیر غضب؛ چون او در دامن طبیعت است، جاذبه هم اقتضا می کند که ثقل او به سوی مرکز باشد.
حال اگر بخواهد بپرد، خصوصاً با آن پایبندهایی که دارد، خیلی زور می خواهد. البته دو بال هم برای پرواز به او داده شده است که یکی بال «معرفت» -علم و ایمان- و دیگری بال «عمل» است.
با این دو بال باید پرش و صعود کند. با وجود این که در دامان طبیعت است و از نظر مزاج طبیعی، میل به مرکز طبیعت دارد، ولی اگر می خواهد سیر کمالی داشته باشد، باید حرکت کند. لذا حرکت کردن به سمت خیر- کمال و فضیلت- زحمت دارد ولی از آن طرف، حرکت به سمت رذایل مثل حرکت در سرازیری است، با یک هول دادن حرکت می کند.
* تأثیر اشرار
اینکه می گویند: رفیق، دوست و معاشر خود را از میان اشرار انتخاب نکن، به این جهت است که انسان در مهد و دامن طبیعت است و میل او به شر بیشتر از میل او به معنویت است. چون از این پستان شیر خورده است، لذتش را چشیده؛ ولی هنوز لذت معنویت را آنطور که باید بچشد، نچشیده است. این طرف سرازیری است و او آسان تر حرکت می کند، اما آن طرف، سربالایی است؛ بنابراین دوستی انتخاب نکن که تو را به این ذلت و سقوط بکشاند. چون اگر از اشرار دوست انتخاب کنی، به سرعت به آن طرف خواهی رفت.
این مطلب را انبیاء و اولیای الهی به بیان های گوناگون مطرح کرده اند . پیامبر اسلام می فرمایند: «حفت الجنه بالمکاره و حفت النار بالشهوات»؛ بهشت به ناراحتی ها، محفوف و پیچیده شده است و جهنم در لابه لای راحتی ها و خوشی های نفسانی است. این روایت همین معنا را می رساند؛ یعنی تحصیل رذایل اخلاقی خیلی آسان است، اما کسب فضایل اخلاقی مشکل است.
برگرفته از کتاب اخلاق ربانی آیت الله آقا مجتبی تهرانی