۱۵ دوبیتی «عبدالرحیم سعیدی‌راد» برای ماه محرم

کد خبر: 73089
۱۵ دو بیتی سروده عبدالرحیم سعیدی‌راد به مناسبت ماه محرم منتشر می‌شود.
وارث: عبدالرحیم سعیدی راد به مناسبت ماه محرم 15 دوبیتی‌ سروده است.

1

سلام ای کوچه های غرق ماتم

سلام ای چشمهای خفته در غم

سلام ای روضه ی عباس و اکبر

سلام ای ماه خونرنگ محرم

2

علم، شال عزا، چشمی پر از غم

کتیبه، روضه عباس و پرچم

صدای نوحه خوان می آید از دور

رسیده ماه خونین محرم

3

دوباره تکیه های غم بپا شد

لباس کوچه ها شال عزا شد

محرم خیمه زد در جان مردم

خیابان درخیابان کربلا شد

4

دوباره کاروان اشک نم نم...

دوباره شد حسینیه فراهم

دوباره تکیه و درد و غم عشق

دوباره پرچم سرخ محرم

5

دوباره ماجرای بی کفن ها...

دوباره یادی از خونین بدن‌ها...

دوباره شور جانسوز محرم

دوباره دسته ی زنجیر زن ها...

6

محرم در محرم سوگواری

بیابان در بیابان داغداری

دل من شرحه شرحه واژه واژه

دوبیتی در دوبیتی، بی قراری

7

بخوان ای دل که ماتم دارم امشب

دلی سرشار از غم دارم امشب

بخوان با دسته های اشک، نوحه

بخوان شور محرم دارم امشب

8

محرم آمد و با خود غم آورد

به همراهش دلیلی محکم آورد

محرم از حجاز آرزوها

برای چشم هایم زمزم آورد

9

پریشون ابوالفضل حسینه

که حیرون ابوالفضل حسینه

دل ناقابلی دارم که اون هم

به قربون ابوالفضل حسینه

 

10

تمام نخلها هستند شاعر

تمام لاله ها مرغ مهاجر

نه یک غنچه شبیه اصغر آمد

نه پیری چون حبیب بن مظاهر

11

نوای گریه از لب نیز افتاد

و آن بیمار در تب نیز افتاد

امان از عصر عاشورا که ناگاه

تو افتادی و زینب (س) نیز افتاد

12

«شب ابر است و ابر پاره پاره»

سر خورشید و آغوش ستاره

الهی بشکند دستی که آنروز

کشید از گوشهایش گوشواره!

13

رسید از راه آوای محرم

صدای نوحه می آید دمادم

بساط تعزیه برپا شد و باز

یکی شد حرّ آزاد و یکی هم...

14

کنار سینه زن ها قرص ماه است

بساط چای و نذری روبراه است

ولیکن یادمان باشد همیشه

درون تکیه ها غیبت گناه است

15

پلاک و داربست و شال و پرچم

بساط چای و تکیه، اندکی غم

چنان سرگرم بودم با رفیقان

نفهمیدم تو را؛ ماه محرم!