شعر فاطمی/ قصیده فانوس
«قصیده فانوس»
رمز سحر روشنایی است در ژرفنای شب و فانوس
اشارتی است به خورشید که از راه میرسد.
فاطمه نام کوچک فانوسهای شب است
که تا الهه صبح مژده روشنی میدمد
از ملکوت بهشت تا قلب زمینیان تا کویر مدینه
آبشاری روان شده است، نامش: کوثر
که در عطش و تاریکی آب و آفتاب میدمد
و به رؤیای سیبها نقش حقیقت میزند
خطابه میخواند بیدار میکند بالا میبرد و فرا میخواند
فاطمه نام کوچک سیبهای خداست
کودکی، سراسر خاک میدود
گریه میکند و سراغ مادر میگیرد
فرصت میلاد را حتی، دریغش کردهاند
که پیش از آنکه به شهر غاصبان سفر کند
با خاطره آتش و دود بدرود گفته است
فاطمه نام مادر کودکی است که از یاد رفته است
مصطفی پورنجات
پ/120