وارث:تو از ديار مضامين ناب مي آييوَ با شکوفه و عطر و گلاب مي آييبه خاک خفته ام و ريشه هام خشکيده استبيا که مطمئنم مثل آب مي آييتو از حوالي چشمان آسمان يک روزظهور مي کني و چون شهاب مي آييعجيب، عقربه ها کُند مي روند امّا خلاف عقربه ها با شتاب مي آييگذشته است چهل روز از تب انگورتو با رسيدن فصل ش...