وارث: خالم (که یک خانم مانتویی مجرد است) اومده بود مهمانی منزل ما. موقع خداحافظی که روسریش را سرش کرد، تقریباً موهاش رو پوشوند به جز یه خورده موهای جلوی سرش که بیرون موند.بهش گفتم: قربونت برم تو که این همه رو پوشوندی، این یه ذره رو هم بپوشون دیگه! بنده خدا خندید و گفت: امان از این روسری های ...