دنیای نوین به ولی خدا نیازمندتر است / پاسخ قرآنی به شبهه ناسازگاری امامت با زندگی بر عقل و تجربه
حجتالاسلام والمسلمین محمد عابدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در تبیین جایگاه امامت و مهدویت برای انسان امروز، بیان کرد: اصل «امامت و مهدویت» بیش از آنکه برای شیعیان اهمیت داشته باشد، مورد توجه دشمنان آنهاست، به گونهای که کوشیدهاند این اصل شیعی را به شیوههای مختلف زیر شلاق شبهات فکری، تاریخی و علمی تضعیف کنند.
عابدی با اشاره به شبههافکنی دشمنان، به ذکر نمونهای از این شبهات پرداخت و افزود: از جمله میگویند: «امامت امت و ولایت متعلق به دنیای گذشته است؛ دنیایی که بشر به دلیل محدودیت تجربه تاریخی، و نارسی عقل تجربیاش، از درک ماهیت مناسبات اجتماعی و چگونگی تعامل با آنها ناتوان بود و چون قدرت رویارویی با معضلات را نداشت، خود را نیازمند راهگشایان و راهبرانی فرا زمینی میدید، ولی در جهان مدرن حجم انبوه دانش و تجربه که در طول تاریخ تولید شده، در اختیار بشر است و عقل تجربیاش به بلوغ رسیده است و میتواند نیازهای جوامع را در همه ابعاد اقتصادی، سیاسی و ... برآورد، لذا از راهبران آسمانی بینیاز است و زمین را باید «رهبران برگزیده زمینیان» با «قانونهای زمینی» اداره کنند و نباید انتظار ظهور «رهبر برگزیده خدا» برای رفع چالشهای بشری با قوانین آسمانی داشت».
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پاسخ به این شبهه اظهار کرد: دلایلی که موجب نیاز بشر به «قانونگذاری آسمانی و تعیین مجری قوانین از سوی خدا» در گذشته بود، بیشتر از گذشته، در عصر جدید نیز جاری است؛ ضمن اینکه با توجه به واقعیتهای مشهود برای بشر امروز، ادعای بلوغ عقلی بشر به گونهای که بتواند مصالح همه جانبه (مادی و فرامادی، جسمی و روحی و دنیایی و آخرتی) جامعه بشری در همه ابعاد (اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، اعتقادی، سیاسی و امنیتی و...) را درک کند، گزافهای بیش نیست.
عابدی بیان کرد: همین طور توصیههای همین عقل خودبنیاد بشری، (مثل گذشته)، همچنان متأثر از غرایز بشری (همچون حس خودخواهی و نفع جویی، قبیلگی و حزبگرایی و...) است، چون ماهیت انسان به رغم گذر هزاران سال تغییر نکرده است و همین امر نیز در ناکارآمدی عقل او در حل معضلات بشری افزوده است.
محدودیت علمی و عملی انسان
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه محدودیت علمی و عملی انسان، دلیل نیازمندی به قوانین آسمانی و امامِ منصوب الهی است، تصریح کرد: محدویت معرفتی انسان یکی از مهمترین عوامل نیازمندی است؛ انسان هم «جسم مادی» دارد، هم «روح الهی» (نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی)؛ هم حیات «دنیایی» دارد، هم حیات «اخروی» (آیات حیات اخروی) و هدف از خلقتش نیز تأمین سعادت او در همه ابعاد وجودی است. مصالح حیات روحی بشر باید تأمین شود، همان طور که جسم او مصالحی مانند سلامتی و رشد دارد که باید تأمین شوند.
وی با اشاره به گستردگی مصالح و نیازمندیهای انسان در همه ابعاد وجود، اظهار کرد: این مسئله تدوین قانونی همه جانبه را میطلبد که بتواند مصالح بشر در همه ابعاد وجودیش را تأمین کند، ولی آیا عقل خودبنیاد بشر و عقل تجربی و ابزاری او چنین توانی را دارد؟ آیات قرآن مؤید این است که تأمین مصالح همهجانبه بشر با تشخیص همه نیازمندیهایش و تشریع قوانین مطابق با این ابعاد، به «احاطه علمی» به همه این ابعاد نیاز دارد، ولی بشر که در منطق قرآن تنها علم اندکی به او داده شده است: «وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا»، چنین احاطه دقیقی ندارد و عقلش توان درک همه ابعاد روحی و فرامادی بشر، و درک آخرت و تشخیص مصالح آخرتی بشر را ندارد، بلکه تنها میتواند در محدوده جهان موجود درک و به تبع آن توصیه داشته باشد.
عابدی تأکید کرد: همین «محدودیت علمی» موجب میشود در فهم معادلات جهان و روابط پیچیده حیات بشری در همه ابعاد و ارتباط ابعاد مختلف مادی و روحی باهم دیگر و تداخلها و تعارضهای منافه دوبعد مختلف، دچار حیرت و شبهات علمی شود و همین او را فاقد صلاحیت لازم برای قانونگذاری برای حیات بشر میسازد.
گرفتاری بشر در میدان شهوات و غرایز
وی با بیان اینکه گرفتاری بشر در دامن غرایز و شهوات از دیگر دلایل نیاز به رهبری الهی است افزود: بشر دارای «محدودیتها و نیازمندیهای جسمی» هست. او امیال و غرایزی دارد که موجب میشود در تعاملات اجتماعی، سود محور و خودمحور باشد. اگر قانونی میگذارد، نمیتوان تأثیر منافع فردی و قبلیگی و حزبی و منطقهای و کشوری را در این روند انکار کرد و مهمترین دلیل براین ادعا نیز قانونهایی است که در مجالس دنیا گذرانده میشود. اینها نیز از انسان سلب صلاحیت قانونگذاری و حاکمیت و ولایت بر دیگران میکند و نمیتوان سرنوشت دیگران را به چنین فردی سپرد و انتظار داشت قانونگذای و حکومتش (با وجود شهوات عملی) بی غرض باشد.
این پژوهشگر قرآن با بیان اینکه صلاحیت خدا برای تقنین و ولایت به جهت کمال و نبود محدودیت علمی و عملی از دیگر دلایل نیاز به رهبر الهی است بیان کرد: فرهنگ قرآنی تأکید دارد که خداوند علم نامحدود به همه هستی در ابعاد مادی و فرامادیاش دارد و از دیگران غنی و بی نیاز است و به همین جهت تنها او صلاحیت قانونگذاری و حکومت بر بشر را دارد. چون قانونگذاری و حکومتش با علم کامل است و خودش نیز در پی سود شخصی از قانونگذاری و حکومت نیست. قرآن بر انحصار ولایت خداوند بر مؤمنان چنین تأکید دارد: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ».
وی افزود: نیاز بشر به قانون و حکومت برای بقای حیات، و لزوم تعیین ولیّ توسط خداوند از دیگر دلایل نیازمندی به ولی الهی است. بشر برای بقای حیات اجتماعی خود به قانون نیاز دارد، علاوه بر آن ضرورت عقلی دارد که حکومتی شکل بگیرد تا این قوانین ضمانت اجرا داشته باشند. از طرفی خداوند (به جهت داشتن علم بی نهایت و نیز «بینیازی» و صمدیت) تنها فرد صلاحیتدار برای قانونگذاری جهت حیات بشری است، لذا قانونهای زندگی را در قالب کتب آسمانی در اختیار بشر قرار میدهد. ولی چون خود مستقیماً بر مردم حکومت نمیکند، افرادی را به عنوان ولی تعیین و معرفی میکند.
تعیین امام منحصر به خداوند است
عابدی تأکید کرد: این تعیین نیز نمیتواند از سوی غیر خداوند انجام شود، چون تنها او به صلاحیتهای افراد برای راهبری جامعه احاطه علمی دارد و تنها کسی است که میداند چه کسی توان علمی و اخلاقی لازم برای رساندن پیامهایش به مردم و حکومت مطابق خواست الهی را دارد (اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ) (انعام،۱۲۴). نمونهای از ویژگیهای امام را در سخن امام رضا(ع) میتوان نشان داد که به روشنی مشخص میشود کسی جز خداوند توان کشف و تعیین او را ندارد: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا یُدَانِیهِ أَحَدٌ وَ لَا یُعَادِلُهُ عَالِمٌ... فَمَنْ ذَا الَّذِی یَبْلُغُ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ وَ یُمْكِنُهُ اخْتِیَارُهُ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ .. عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ...وَ هُوَ بِحَیْثُ النَّجْمُ مِنْ أَیْدِی الْمُتَنَاوِلِینَ وَ وَصْفِ الْوَاصِفِینَ فَأَیْنَ الِاخْتِیَارُ مِنْ هَذَا وَ أَیْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا...(بحارلانوار،ج۲۵،ص۱۲۴) آنان چنان مطیع خدا هستند که کوچکترین خطا و انحرافی در مسیر ابلاغ پیام الهی و مدیریت حیات بشری بر اساس این قوانین ندارند، لذا خداوند تأکید میکند که برگزیدگانش نمیتوانند کوچکترین سرپیچی در مسیر ابلاغ پیامهای الهی بکنند وگرنه رگ گردن آنها را میزند.«وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ» (الحاقه،۴۴-۴۵)
محمد عابدی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با تأکید بر تداوم نیاز به قانون فرا زمینی و رهبر منصوب، در عصر حاضر اظهار کرد: ضرورتی که برای تعیین قانون و مجری آن توسط خداوند برای حیات بشری ارائه شد، انحصار به زمان گذشته ندارد و بشر امروز نیز به رغم همه پیشرفتهای تجربی خود، (علاوه بر ناتوانی در حل همین بخش مادی از حیات خود که به آن اشاره خواهیم کرد) نسبت به نیازهای فرامادیاش دانشی کامل و معصومانه ندارد و عقل تجربی و ابزاری اش هم راه به جایی نمیبرد.
وی افزود: بشر هنوز هم نمیداند حیات اخروی چه نوع حیاتی است و نمیداند مصالح حیات اخروی چیست و برای سعادت اخروی باید چه الزاماتی را در حیات دنیایی خود مراعات کند. بعد از هزاران سال هنوز در مورد ماهیت بُعد روحی خود اطلاعاتی ندارد تا بداند این بخش از وجود خود را چگونه باید سعادتمند سازد و چه اعمالی در این دنیا میتواند به شقاوت روحی او منجر شود. طبق فرهنگ قرآنی همین بعد از وجود انسان، بعد اصیل وجود اوست و با تأمین نشدن قوانین مربوط به این بعد از حیات، اصل انسانیت او دچار بحران شده است.
بشر امروز به قوانین فرازمینی محتاجتر است
عابدی با تصریح بر نیازمندی بیشتر به قانون فرا زمینی و امام در عصر حاضر اضافه کرد: در عصر حاضر نیازمندی بشر به قوانین آسمانی و رهبری که توسط خداوند معین شود، بیشتر از گذشته شده است. زیرا گستردگی و پیچیدگی بیشتر تعاملات و تناسبات بشری در عصر حاضر به گونهای که تشخیص مصالح جامعه بشری در این اوضاع و تعاملات پیچیده که تاکنون سابقه نداشته است، بسیار سختتر از گذشته شده است. اگر در گذشته با چند حکومت در کل دنیا با تعداد محدودی از شهروندان روبرو بودیم و با قوانین بسیط و ساده گاه امور ملتها رفع و رجوع میشد، امروزه حکومتهای فراوانی بر میلیاردها انسان در سراسر جهان حکمرانی میکنند و در سایه مکتبهای فکری و سیاسی بیسابقهای که شکل گرفتهاند، هر حکومتی مسیری برای اعمال حاکمیت برگزیده است.
وی بیان کرد: امروزه روابط اجتماعی میلیاردها انسان پیچیدگی بیسابقهای را تجربه میکند که تسلط برای تعیین قانون برای همه ابعاد این مناسبات توسط بشر جز ادعایی گزاف بیش نیست. مناسبات بشری امروزه از دایره حکومتهای متمرکز و مردم حکومت پذیر فراتر رفته، سازمانهای مختلفی پدید آمده که گاه بسیار فراتر از حکومتها بر مردم تأثیرگذار هستند، سازمانهای جهانی و دیگر نهادهایی که هر یک با سازوکارهای پیچیده بخشی مهم از مناسبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و حتی اعتقادی را متاثر میسازند و...همگی گویای این حقیقت هستند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اضافه کرد: واقعیت بیرونی نیز گویای نیازمندی بیشتر بشر است و اینکه ادعای بلوغ عقل تجربی و کارآمدی آن در مدیریت حیات اجتماعی بشر گزافهای بیش نیست، شاهد این که جامعه بشری در عصر به اصطلاح «بلوغ عقل تجربی» و تسلط آن بر حیات بشری، همچنان با بحرانهای سهمگینی همچون نبود عدالت اقتصادی، اجتماعی، نابودی آزادی، کاهش امنیت، افزایش وابستگی و کاهش استقلال در ابعاد مختلف، انباشت غیرمتناسب ثروت در دست عدهای انگشت شمار، گسترش شکاف طبقاتی، گسترش غیرقابل انکار فقر و گرسنگی و سوء تغذیه میلیاردی انسانها، بروز جنگهای جهانی و ... درگیر است که در طول تاریخ سابقه نداشته است،
ناتوانی عقل خودبنیاد در حل معضلات بزرگ
وی افزود: وحشیگریهایی مثل نابودسازی گسترده بشر توسط سلاحهای هستهای و بیولوژیکی، بت پرستی توسط میلیونها انسان در کشورهایی آسیایی و... این همه نشان از آن دارد که بشر در عصر مدرنیته و تمدن مبتنی بر «عقل خودبنیاد بشر»، ناتوان از حل معضلات بزرگ است و در برابر بحرانهای کشوری، منطقه ای و جهانی همچنان وامانده است. این همه بحران نشان از آن دارد که به فرض محال عقل بشری بریده از خداوند، بتواند به تنهایی انسان را رهبری کند، در برابر غرایز بشری همچون حس خودخواهی و سودجویی و شهوات مختلفش کارکرد عقل بشری همواره دچار نقص شده است.
این پژوهشگر قرآنی اظهار کرد: ولایت خداوند و به تبع و اذن او ولایت افرادی که برگزیده او هستند، دارای منطقی است که تا پایان تاریخ معتبر و موجه است، لذا اگر قرآن تأکید دارد ولایت فقط در انحصار خداوند و افرادی است که او معین کرده است: «اِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ رَاكِعُون»(مائده،۵۵) این ولایت منحصر در دورهای خاص از حیات بشر نخواهد ماند و اگر بر مبنای همین ولایت، اطاعت هم منحصر در خداوند و کسانی است که او اجازه میدهد: «یَأَیهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنكمُ»(نسا،۵۹) این انحصار هم گرفتار در تاریخ معینی نخواهد بود.
عابدی در پایان بیان کرد: منظور از «اولی الامر» در این دست آیات نیز امامان دوازده گانهاند که ما در عصر غیبت آخرین آنها هستیم (ر.ك. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۱) و «اولی الامر» پیشوای معصومی است که در هر زمان حضور دارد و طاعتش بیقید و شرط واجب و فرمانش همچون فرمان خدا و پیامبر لازم الاجر است و البته چنین كسانی جز ائمه معصوم(ع) نخواهند بود.(ر.ك. شیخ طوسی، التبیان، ج۳، ص۲۳۶).
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید