شعر/ما گداییم گداییم گدای دو حسن
ما گداییم گداییم گدای دو حسن
زیر دین کرم و لطف و عطای دو حسن
وای اگر نان خور هر بی سر و پایی بشویم
روزی ما گره خورده به وفای دو حسن
زنده و مردهی ما فرق ندارد فردا
اگر امروز نمیریم برای دو حسن
تا فدایی سر قاسم و مهدی هستیم
هست پشت سرمان دست دعای دو حسن
تا ابد هر چه خلیفه است فدای علی و
تا ابد هر چه کریم است فدای دو حسن
با حسنهای علی تا که رفاقت داریم
همه جا تا ابد آقایی و عزت داریم
باز هم معجزه ، در دل هیجان میآید
در جهان عطر دلانگیز جنان می آید
این چه سری است که امشب به مشام جانم
عطری از نیمه ماه رمضان میآید
کینه توزان جمل زیر لحد پوسیدند
در عوض باز حسن جان به جهان میآید
چه گنهکار چه مومن همه مهمان هستند
حضرت ِ خیرسان ِ همگان میآید
به زمین کرده قدم رنجه شهنشاهی که
وقت مدحش، قلم شعر به جان می آید
باز طوفان بلا را زده پس کشتی دین
آمده یازدهم مرشد جبریل امین
نیست غم گر نکند دست کسی وا گرهام
نوکر حلقه به گوش حسن سامرهام
شده ام شاپرک شمع وجود پسرش
ایمن از بیکسی و درد و غم و دلهرهام
شده در سامره تصویر دو گنبد از نور
مثل بین الحرمین خاصترین منظرهام
تا ابد هر چه گشایش به فدای گرهای
که چنین کرد پناهندهی این مقبرهام
نفس فاطمیاش راه نشانم داد و
اربعین خورد رقم نابترین خاطرهام
شدهام بی سر و سامان دو تا شش گوشه
هر چه دارم همه قربان دو تا شش گوشه
خوش به حال شب تاری که تو گردی سحرش
کعبه یعنی دل هر کس که شد عشقت گوهرش
جان به قربان همان گرگ بیابانی که
تاج ِ هم صحبتی ِ با تو نشسته به سرش
پدر و مادر من باد به قربان کسی
که گذشته است به عشق تو ز مادر پدرش
جان به قربان بزرگی که شده همچو سگان
کاسه لیسی ِ غلامان تو تنها هنرش
جز تو اصلا چه سپهری است که سهمش بشود
حضرت مهدی موعود بگردد قمرش
من کیم مدح شهنشاه سماوات کنم
"کار من نیست که بنشینم و املات کنم"
من ِ دل مرده که در وادی غمها ماندم
دور از فیض مسیحای مسیحا ماندم
عشقتان شد پر پرواز دو عالم اما
من اسیر اگر و شاید و اما ماندم
"حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد "
بین طوفان بلا بی کس و تنها ماندم
اربعین رفت و ندادند محلم اصلا
آه از قافلهی کرببلا جاماندم
کورتر شد گرهام هر چه تقلا کردم
من فقط منتظر روضه زهرا ماندم
روزگاری شده که روز، شب تاریک است
خوب کن حال مرا فاطمیه نزدیک است
افزودن دیدگاه جدید