یک داغ برای قبیلهای کفایت است+متن
بسم ربِ الشهدا و الصدیقین "
"یک داغ برای قبیله ای کفایت است "
"مردان خدا پرده ی پندار دریدند / یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند "
السلام ای عارف بی مدعا/ شیر مرد عرصه ی پیکارها
السلام ای نازنین مرد خدا / مالک اشتر به اوج فتنه ها
السلام ای عبد پاک بی ریا/ شیر غُرّان علی در جبهه ها
السلام ای اشک جاری نیمه شب / از فراق دوستان در تاب و تب
السلام ای ناله های سوزناک / در غم یاران پاک سینه چاک
السلام ای دست پاک بی ریا/ بریتیمان غریب و آشنا
ای نماد ذوالفقار حیدری/ در نگاهت رافت پیغمبری
رستمی تو رنج دوران برده ای/ زخم ها از نابرادر خورده ای
کی تو تنها دشمنت در پیش بود / نیش و نِشتر از هزاران بیش بود
السلام ای کاروان سالار عشق / در عراق و شام و غوغای دمشق
در مسیر عشق کی آسوده ای/ هفت خان را بارها پیموده ای
هفت خانت هفت شهر عشق بود/ حق به هر وادی عیارت آزمود
چون عیارت پاک و صاف و ناب بود/ با شهادت حق به رویت در گشود
جز شهادت مرگ پیشت خوار بود/ ناتوان و پست و بی مقدار بود
آنقدر در عرصه زیبا تاختی / تا شهادت را به دام انداختی
حیف باشد چون تو شیری بی نظیر / مصلحت اندیشیت با گرگ پیر
حیف باشد چون تو شیری پر بها/ در مصاف گرگ و این کفتارها
هرکرا صبح شهادت نیست او/ شام مرگش هست بی شک پیش رو
شام مرگ از بهر چون تو ناخوش است/ کی همگان را شهادت دلکش است
ای شهید زنده در دلدادگی/ در پی معشوق در آوارگی
یادگار میثم تَمّارها / ای علی را مالک و عمّارها
ای خریدار سر دار حسین (ع)/ ای مُرید نایب پیر خمین
مرگ سرخت ظهر عاشورا یقین/ پیکر بی سر چو مولا بر زمین
چون حسین (ع) فاطمه دور از وطن/ پاره پاره جسم پاکت بی کفن
همچو عباست دو دست از تن جدا / لحظه لحظه صحنه های کربلا
پیکرت ای نازنین شد چاک چاک/ چون علی اکبر به روی تل خاک
چون دگر یاران مولا بر زمین/ جسم های غرقه خون نازنین
زینبی هم حاضر است در ماجرا / تا بگوید شرح درد کربلا
زینبت این مرحله بی یار نیست / مژده بادت آتشی در کار نیست
آتش اندر خیمه گاه دشمن است / نوبت نابودی اهریمن است
بی کران شد خط سرخ انتقام/ نیجر و کشمیر و افغان تا به شام
بر فراز قلّه ها تا انتها/ "کُلّنا عبّاسُکَ " یا زینبا
انقلاب و انسجام و اقتدار/ افتخار و انتقام و انتظار
مژده تان باد ای غیوران صبور / لحظه ی ناب رسیدن تا ظهور
منبع: جهان
افزودن دیدگاه جدید