شعر/الحق و الانصاف که تو فاطمه هستی در شعله زدی… کار به محشر نکشیده

کد خبر: 105347
وارث

خالق احدی باتو برابرنکشیده
مانند تو صدیقه اطهر نکشیده

خطاط تو را غیر شکسته ننوشته
نقاش تورا غیر مکسّر نکشیده

تصمیم علی شد که زره را بفروشد.
چون از توخدا سینه سپرترنکشیده

حتی نفسی دست زحیدر نکشیدی
آنگونه که مِی دست ز. ساغرنکشیده

تا شعله نگیرد به پر شیعه مولا
مانند تو کَس جام بلا سرنکشیده

الحق و الانصاف که تو فاطمه هستی
در شعله زدی… کار به محشر نکشیده

زجری که تو از داغی مسمار کشیدی
حلقوم حسین تو ز. خنجر نکشیده

ششماهه به ششماهه دهد درس شهامت
کی گفته به محسن؛ علی اصغر نکشیده

بال ملک از داغی این منظره اش سوخت
محسن همه اش سوخت علی حنجره اش سوخت

 


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.