نزاع و کشمکش درونی؛ عامل جرئتیابی و تقویت روحیه سلطهطلبی دشمنان
رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنرانی نوروزی خطاب به ملت ایران با استناد به آیه ۴۶ سوره انفال فرمودند: «گاهی انسان تنازعهایی مشاهده میکند بین آحاد ملّت یا بین بعضی مسئولین با یکدیگر یا بین مسئولین و آحاد ملّت، غالباً پوچ؛ انسان نگاه میکند، غالباً برخاسته از تخیّلات و توهّمات و در مواردی از بیتقوایی. امام (رضوان الله علیه) غالباً در آن دوره دهه ۶۰ که خب اختلافات زیادی هم بین مسئولین وجود داشت، ایشان در سخنرانیها، تقریباً همیشه تکرار میکردند که این اختلافات ناشی از حبّ نفْس و هوای نفْس است؛ واقعاً همین جور است. خیلی از این مناقشهها و از این تنازعها ناشی از حبّ به نفْس و بیملاحظگی و بیتقوایی و مانند اینها است؛ اینها را باید کنار بگذاریم و نبایستی بسیج عمومی ملّت ایران را در راههای صلاح ــ چه راههای علمی، چه راههای عملی، چه راههای مقاومتی، چه راههای خدمات اجتماعی؛ در همه اینها ــ با این تنازعها تخریب کرد که فرمود: وَ لا تَنازَعُوا فَتَفشَلُوا وَ تَذهَبَ ریحُکُم؛ که اگر تنازع کردیم، اینها پیش میآید.»
آنچه امام خمینی(ره) در این خصوص فرمودهاند و رهبر معظم انقلاب آن را یادآوری نمودند این است که «دعواهای ما دعوایی نیست که برای خدا باشد. این را همه از گوشتان بیرون کنید! همهتان همه ما، از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خدا است، ما برای مصالح اسلام دعوا میکنیم. خیر! مسئله این حرفها نیست. من را نمیشود بازی داد! دعوای خود من و شما و همه کسانی که دعوا میکنند همه برای خودشان است. همه میگویند پیش بده برای ما! همه میخواهند تمام این قدرت چی چی. آخر من نمیفهمم چه قدرتی الآن در کار هست! خوب، محمدرضا اگر دنبال این مسائل میرفت مطلبی بود، برای اینکه یک قدرتی بود - قدرت شیطانی بود - کسی حق نداشت یک کلمه بگوید؛ اما امروز که بقال سرمحله میآید و میگوید که برادر نخست وزیر اینجا این کار درست نیست، برادر رئیس جمهور این کار درست نیست، این دیگر قدرتی نیست. یک برادری است، یک دسته برادرند، یک دستهشان شانسشان آورده است آنجا نشستهاند؛ یک دسته بیچاره هم برای اینها سینه میزنند! قدرت نیست که ما حالا برای یک قدرتی بیاییم. اینها تلبیسات ابلیس است که بر ما غلبه کرده است. و این تلبیسات ابلیسی را چنانچه مسامحه کنید، شما را به جهنم میفرستد! در همین دنیا هم به تباهی میکشد. در همین دنیا ایستاده است این تلبیس نفسانی و این شیطان نفس ایستاده است تا آنجایی که همه چیز دنیا را به باد فنا بدهد. هیتلر حاضر بود تمام بشر از بین برود، و خودش در آن قدرت همان آلمان باقی باشد. آن نژاد بالاتر و این چیزی که در مغز هیتلر بود در مغز همه شما هست! خودتان غفلت کردهاید. در مغز همه این مطلب هست که همه بروند و من [باشم]! تا نروید سراغ اینکه یک انصافی در کار باشد، یک توجهی به خدا در کار باشد. یک حسابی در کار باشد، که خودتان از خودتان حساب بکشید که من امروز میخواهم چه بکنم، میخواهم همه مملکت ایران را به هم بزنم برای اینکه من باشم و هیچ کس نباشد نه، همه باشید، و همه هم حفظ کنید مملکت را. همه باشید، و همه روی قانون عمل بکنید قانون اساسی را باز کنید، و هرکس مرز و حد خودش را تعیین کند. به ملت هم بگویند که قانون اساسی ما برای دولت این را وظیفه کرده است؛ برای رئیس جمهور این را؛ برای مجلس این را؛ برای فرض کنید فلان کار برای ارتش این را. برای همه وظیفه معین کرده است. به مردم بگویند در قانون اساسی که شما رأی دادید برایش، وظیفه ما این است. در لفظ فقط نباشد، و در واقع خلاف. واقعاً سرفرود بیاورید به قانون؛ و واقعاً سر فرود بیاورید به اسلام. لفظ را همه میگویند. شاید شیطان را هم ازش بپرسند، میگوید من انقلابی هستم! امروز همه انقلابی هستند! امروز همه دلسوز برای ملت هستند! امروز دعوای اینکه ما همه جنگ هم رفتهایم - و شما دیدید که یک دسته نوشتهاند که ما از اول در جنگ چه بودیم - گفتهاند. خوب، من هم میتوانم بگویم من در صفِ اول جنگ دارم جنگ میکنم، ولی اینجا افتادم همینطور. باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آوردهاند، این مردم زاغه نشین که شماها را روی مسند نشاندهاند ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود.» (صحیفه امام خمینی(ره)، ج ۱۴، ص ۲۷۹ و ۳۸۰)
لذا در نگاه امام(ره) و رهبری و آن هم برخاسته از یک اندیشه قرآنی منیتها و هوای نفسها و قدرتطلبی ریشه اصلی دعواها و نزاعهای جریانی و سیاسی است که البته در اغلب موارد در پوشش دلسوزی برای انقلاب و اسلام و ایران مطرح میشود که آیه ۴۶ سوره انفال به صراحت به این نزاعها در میان مؤمنان و تبعات آن پرداخته است که در ادامه این نوشتار به تفاسیر و نکات مربوط به این آیه میپردازیم:
متن آیه: «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»
ترجمه آیه: «و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و با هم نزاع مكنيد كه سست شويد و مهابت شما از بين برود، و صبر كنيد كه خدا با شكيبايان است.»
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره این آیه بیان میدارد که «(و اطيعوا الله و رسوله)؛ ظاهر سياق اين است كه منظور از (اطاعت)، اطاعت دستوراتى است كه از ناحيه خدا و رسول راجع به امر جهاد و دفاع از حريم دين اسلام صادر مىشود و آيات جهاد و دستورات نبوى مشتمل بر آن است، مثل اينكه بايد اول تمام حجت كنند و در حين جنگ متعرض زن و فرزند دشمن نشوند و بدون اطلاع دشمن بر ايشان شبيخون نزنند و همچنين احكام ديگر جهاد.
(و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم)؛ يعنى با نزاع و كشمكش در ميان خود ايجاد اختلاف نكنيد و در نتيجه خود را دچار ضعف اراده مسازيد و عزت و دولت و يا غلبه بر دشمن را از دست مدهيد، چون اختلاف، وحدت كلمه و شوكت و نيروى شما را از بين مىبرد.
(و اصبروا ان الله مع الصابرين)؛ يعنى همواره در برابر مصائب و ناملايمات جنگى كه دشمن به وسيله آن تهديدتان مىكند ملازم خويشتندارى و اكثرا در ذكر خدا و اطاعت او و رسولش بوده باشيد و حوادث و سنگينى بار اطاعت شما را از جاى نكند و از پا درنياورد و لذت معصيت و عجب و تكبر شما را گمراه نسازد. اگر امر به صبر را با جمله (ان الله مع الصابرين) تأکيد فرمود براى اين است كه صبر قوىترين ياور است كه در شدائد و محكمترين ركن است در برابر تلون در عزم و سرعت تحول در اراده و همين صبر است كه به انسان فرصت تفكر صحيح داده و به منزله خلوتى است كه در هنگام هجوم افكار پريشان و صحنههاى هولانگيز و مصائبى كه از هر طرف رو مىآورد به انسان فرصت مىدهد كه صحيح فكر نموده و راى مطمئن و صد در صد اتخاذ كند، پس خداى سبحان با مردم صابر است.»
آیتالله مکارم شیرازی نیز دز تفسیر نمونه پیرامون این آیه آورده است که «از مهمترین برنامههاى مبارزه توجه به مسئله رهبرى و اطاعت از دستور پیشوا و رهبر است، همان دستورى که اگر انجام نمىگرفت جنگ «بدر» به شکست کامل مسلمانان منتهى مىشد، لذا در آیه بعد مىگوید: خدا و پیامبرش را اطاعت کنید؛ وَ أَطیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَه. دستور بعد این است که: از پراکندگى و نزاع بپرهیزید؛ وَ لاتَنازَعُوا. زیرا کشمکش، نزاع و اختلاف مجاهدان در برابر دشمن نخستین اثرش سستى، ناتوانى و ضعف در مبارزه است؛ فَتَفْشَلُوا. نتیجه این سستى و فتور از میان رفتن قدرت و قوت و هیبت و عظمت شماست؛ وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ. (ریح) به معنى باد است و این که مىگوید: اگر به نزاع با یکدیگر برخیزید سست مى شوید و به دنبال آن بادِ شما را از میان خواهد برد، اشاره لطیفى به این معنى است که قوت و عظمت و جریان امور بر وفق مراد و مقصودتان از میان خواهد رفت، زیرا همیشه وزش بادهاى موافق سبب حرکت کشتىها به سوى منزل مقصود بوده است و در آن زمان که تنها نیروى محرک کشتى وزش باد بود، این مطلب، فوق العاده اهمیت داشت. به علاوه، وزش باد به پرچمها نشانه بر پا بودن پرچم که رمز قدرت و حکومت است مىباشد و تعبیر فوق، کنایهاى از این معنى است.
در فرمان بعدی، دستور به استقامت در برابر دشمنان و در مقابل حوادث سخت مىدهد و مىگوید: استقامت کنید که خداوند با استقامتکنندگان است؛ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرینَ. تفاوت میان «ثبات قدم» و «استقامت و صبر» از این نظر است که ثبات قدم بیشتر جنبه جسمانى و ظاهرى دارد، در حالى که استقامت و صبر بیشتر جنبههاى روانى و باطنى را شامل مىشود.»
رهبر معظم انقلاب نیز در راستای حرکت در سیره اسلام، قرآن و امام خمینی(ره) همواره در برهههای مختلف بر وحدت کلمه و پرهیز از تفرقه تأکید فرموده و مبتنی بر این آیه شریفه میفرمایند: « گاهی در یک قضیهای سلیقه یک نفر، دو نفر با هم یکسان نیست؛ این نباید بهانه اختلاف بشود. گاهی در کسی یک گرایشی هست، در دیگری نیست؛ این نباید مایه اختلاف بشود. آراء، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعه در درون، موجب فشل میشود. قرآن به ما تعلیم میدهد: «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم». اگر منازعه کنیم، سر مسائل گوناگون؛ مسائل سیاسی، مسائل اقتصادی، مسائل شخصیتی، دستبهیقه شویم، دشمن ما جری میشود. یک مقدار از جرأتی که دشمن در سالهای گذشته پیدا کرد، به خاطر اختلافات بود. امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) به ما درس میدهد؛ میفرماید: «لیس من طلب الحقّ فاخطأه کمن طلب الباطل فأصابه». مخالفین دو جورند؛ یک مخالفی است که دنبال حق است، او هم دنبال جمهوری اسلامی است، او هم دنبال انقلاب است، او هم دنبال دین و خداست، منتها راه را اشتباه کرده؛ با این نباید دشمنی کرد؛ این فرق دارد با کسی که در جهت غیر نظام اسلامی، با هدف معاندانهای علیه نظام اسلامی حرکت میکند. دلها را به هم نرم کنید، برخوردها را نسبت به یکدیگر مهربانانهتر کنید. (بیانات در حرم مطهر رضوی، اول فروردین ۱۳۹۱)
براین اساس میتوان دستور قرآنی عدم تنازع و اختلاف در جامعه اسلامی را یک دستور العمل راهبردی تلقی کرد که بیتوجهی به آن جامعه اسلامی و نظام دینی را در موضع ضعیفتر نسبت به دشمن قرار داده و زمینه تسلط کفار بر مؤمنان را فراهم میسازد که خود این مسئله در تضاد با اصل و قاعده «نفی سبیل» است که تسلط کافران بر مؤمنان را ممنوع اعلام کرده است و لذا مسئولان و حاکمان در یک نظام اسلامی باید با نگاهی آیندهنگرانه و بلندمدت به تبعات نامطلوب دعواها و بگومگوهای سیاسی با یکدیگر توجه کنند و بدانند تداوم و تعمیق این دعواها هم امید و اعتماد مردم را تضعیف میکند و هم دشمن را نسبت به ضعف انسجام داخلی و امکان ضربه زدن امیدوار میسازد که متأسفانه غالبا در برهههای حساس به این دعواها و بحثها به چشم ابزاری برای رأیآوری و کسب قدرت فردی و جناحی نگاه شده و همین نوع نگاه کوتاهمدت و سطحی و غیر قرآنی زمینه تضعیف پشتوانه مردمی نظام و جرئت پیدا کردن دشمن را فراهم کرده است.
در نهایت از این آیه میتوان اینگونه برداشت کرد که:
ـ قانون و رهبر الهى، محور وحدت و اتحاد است.
ـ نزاع، شما را از درون پوک ساخته و از بيرون، بىآبرو مىكند.
ـ در اطاعت و وحدت، پايدار باشيم و اگر چيزى بر خلاف ميل ما بود، يا بر خلاف ميل ما عمل شد، صابر باشيم و يكديگر را تحمّل كنيم.
ـ ايمان به اينكه خداوند با صابران است، انسان را به صبر و پايدارى سوق مىدهد.
ـ نصرت و امداد الهى، با صابران است. (تفسیر نور، حجتالاسلام و المسلمین محسن قرائتی)
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید