آیت الله ضیاء آبادی: دین خدا برای ما روشن کنندۀ راه است، غیر از دین راهی نداریم

کد خبر: 21165
جلسه درس اخلاق با سخنرانی آیت الله ضیاء آبادی و مداحی حاج آقا عرفانی در مسجد علی بن الحسین علیه السلام برگزار شد.

وارث: جلسه درس اخلاق با سخنرانی آیت الله ضیاء آبادی و مداحی حاج آقا عرفانی در مسجد علی بن الحسین علیه السلام برگزار شد.

در ادامه متن سخنان آیت الله ضیاء آبادی را می خوانید: 

نبوت و امامت و معاد و همۀ اینها مقدمه ای است برای ارتباط با خدا، هدف اصلی این است که با خدا ارتباط داشته باشیم، روز اولی که پیغمبر خدا صل الله علیه و آله و السلم به میان مردم آمدند این جمله را گفتند که " قولوا لا اله الا الله تفلحوا"  چون هدف همین است، باید بگویید لا اله الا الله تا رستگار بشوید. تا روز قیامت حرف همین است، یعنی مردم، سعادت شما فقط در این است که بگویید لا اله الا الله. نه اینکه فقط در لفظ بگوییم، باید باورتان بشود که جز الله کسی حاکم بر افکار و اعمال شما نباید باشد، در زندگی شما تنها کسی که حکومت می کند الله است. هیچ موجودی معبود نیست مگر الله، هیچ موجودی نمی تواند مستقلاً مطاع باشد، حتی پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و السلم، حتی امامان، اینها مطاع مستقل نیستند، مطاع به اذن هستند. پس اهل بیت علیهم السلام مطاع مستقل نیستند، محبوب اصلی ما خداوند است، ما کسی را که خلقمان کرده است را دوست داریم، نفس ما دست خداوند است، دست پیغمبر و امامان هم نیست، اینها مظاهر صفت خدا هستند.

هدف خلقت ما چیست؟ معرفت الله، محبت الله و طاعت الله. خداوند را که خالق شما است را بشناسید، دوستش بدارید و اطاعتش بکنید. کمال مطلق خداوند است، انسان فطرتاً دوست دار کمال است، محبت به دنبال معرفت می آید و اطاعت به دنبال محبت. اگر خدا را دوست نداشته باشیم از او اطاعت هم نمی توانیم بکنیم. این معقول نیست که انسان کسی را دوست داشته باشد اما او را اذیت بکند، کدام محبی در عالم هست که معشوقش را اذیت بکند و بگوید من عاشق تو هستم اما از تو اطاعت نمی کنم؟ از  همین گناهانی که من می کنم معلوم می شود که خدا را دوست ندارم. چرا دوستش نداریم؟ برای اینکه به او معرفت نداریم، اگر معرفت داشتیم و او را کمال مطلق می دانستیم حتماً دوستش می داشتیم، چون فطرتاً انسان به کمال مطلق عشق می ورزد.

ما در همان مرتبۀ اول گیر کرده ایم، معرفت الله نداریم چرا؟ چون محبت الله نیست، و محبت الله نیست چون اطاعت الله نیست.  حسین دوستی و علی دوستی در زندگی ما صادق نیست، خدا دوستی مان هم صادق نیست. امام حسین علیه السلام دعای عرفه دارد، اما عرفه را در عاشورا پیاده کرد، یعنی فقط حرف نبود، یک کلمه از این دعای عرفه بگیریم ببینیم که امام حسین علیه السلام چه می گوید: خداوندا غیر از تو کسی هست که روشنتر از تو باشد تا دنبال او بروم و تو را از او بشناسم؟ کور شده است آن چشمی که تو را حاضر نمی بیند در پیش خودش، اگر او خدا را حاضر ببیند که مرتکب گناه نمی شود. امام حسین علیه السلام در روز عرفه با چشمان اشکبار این را گفت و در روز عاشورا هم آن را پیاده کرد. عاشورا عمل همان عرفه است، امام علیه السلام خواست بگوید که اینها فقط حرف نیست.

امام حسین علیه السلام عرفه و عاشورا را باهم درست کرد و ملزم کرد، در عرفات دعا را با چشمان اشکبار خواند، در روز عاشورا هم به آن عمل کرد اما ما عرفه و عاشورا را از هم جدا کردیم.

شهید یعنی چه؟ شهید چه کسی است؟ شهید کسی است که پیش از مردن حق را دیده و مشاهده کرده و مثل آفتاب برایش روشن است، کشته شدند از روی احساسات نیست، بلکه حق را دیده است و شناخته است. آنقدر عاشق و دلباختۀ حق شده است که برای رسیدن به او از همه چیز می گذرد، اصلا عشق به جمال حق آنچنان کورش کرده است که غیر از خداوند هیچ کسی را نمی بیند. شهید واقعی اگر ببیند به قرب خدا رسیدن راهش در خون غلط زدن عزیزانش و خودش و اسیر شدن فرزندانش است، اقدام میکند. خودش و خانواده اش را در مقابل شمشیر قرار می دهد و می گوید خدای من، معشوق من خواسته است که من را کشته ببنید، او خواسته است فرزندانم را اسیر ببنید. فلذا شهدا آن کسانی هستند که برای رسیدن به خدا بال و پر درآوردند، به قدری عاشق خدا هستند که اصلاً نمی توانند در این بدن بمانند.

روز عاشورا همینگونه بود، شهدای کربلا آنچنان عاشق خدا بودند که بال و پر در آوردند، اصلاً نمی خواستند در قفس بدنشان بمانند.

دین خدا برای ما روشن کنندۀ راه است، غیر از دین راهی نداریم. گناه انسان را از خدا دور می کند، واجبات را انجام بدهید و محرمات را ترک بکنید، مطمئن باشد کم کم دینتان شکل می گیرد. 

در ادامه این مراسم؛ ذاکر اهل بیت علیه السلام  حاج آقا عرفانی به مداحی پرداختند.

کلیک کنید

/م.ق106