آیا برای خود وصیت نامه نوشته اید؟
وصیّت که در لغت به معنای سفارش کردن، اندرز دادن، عهد کردن و امر کردن آمده است، هرگاه از جانب خدای تعالی باشد معنای امر و فرمان را می رساند، چنان که در آیه ی «وَ وَصَّیْنَا الْإِنسَانَبِوَالِدَیْهِ إِحْسَاناً؛ انسان را به نیکی کردن با پدر و مادرش امر کردیم و دستور دادیم (احقاف: ۱۵) و آیه ی «... وَ أَوْصَانِی بِالصَّلوَةِ وَالزَّکوَةِ مَادُمْتُ حَیّاً؛ حضرت عیسی(ع) گفت: خدای تعالی به من دستور داده است که در دوران زندگی، نماز را به پا دارم و زکات بدهم (مریم: ۳۱) درهمین معنا به کار رفته است و هرگاه از جانب غیر خداوند باشد در دیگر معانی به کار میرود. در اصطلاح فقهی، وصیت آن است که انسان سفارش کند بعد از مرگش برای او کارهایی انجام دهند، یا بگوید بعد از مرگش چیزی از مال او ملک کسی باشد، یا برای اولاد خود و کسانیکه اختیار آنان با اوست قیّم و سرپرست معین کند. قرآن کریم، وصیت را حقی بر عهده ی پرهیزکاران دانسته، میفرماید: کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَیالْمُتَّقِینَ؛ بر شما نوشته شده: «هنگامی که یکی از شما را مرگ فرارسد، اگر چیز خوبی (مالی) از خود به جایگذارده، برای پدر و مادر و نزدیکان، به طور شایسته وصیّت کند. این حقی است بر پرهیزکاران. (بقره: ۱۸۰)
رسول خدا (ص) میفرماید: سزاوار نیست مسلمان شب بخوابد، مگر اینکه وصیت نامهاش زیر سر او باشد[ . نیز میفرماید: هر کس هنگام مرگ، وصیتش نیکو نباشد در مروّت و عقل او نقصان است و در روایت دیگری آمده است: کسی که بدون وصیت از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است و امام باقر(ع) میفرمایند: کسی که هنگام مرگ برای خویشاوندانش وصیت نکند، عمل خود را با معصیت ختم کرده است.
فلسفه ی وصیت
آیا با وجود قانون ارث، وصیت کردن ضرورتی دارد؟ در پاسخ به این پرسش مهدی عزیزان می نویسد: میتوان گفت تنها یک عده از بستگان، از قانون ارث آن هم روی حساب معیّنی، بهره مند میشوند، در حالی که چه بسا عده ای دیگر از فامیل نیاز مبرم به کمک های مالی داشته باشند. از سوی دیگر، گاهی مبلغ ارث در مورد بعضی از وارثان پاسخگوی نیازشان نیست. همچنین گاهی انسان مایل است کارهای خیری انجام دهد؛ اما در زمان حیاتش موفق به آن نشده است؛ از این رو، عقل و منطق ایجاب میکند که از اموال خود برای پس از مرگش برخوردار شود. افزون بر این موارد، گاهی ممکن است دیونی شرعی بر عهده ی انسان باشد و یا به اشخاصی بدهکار باشد و آنها را نپرداخته باشد، بر او واجب است نسبت به آنها وصیت کند. مجموعه ی این امور موجب شده است که در کنار قانون ارث، وصیت نیز مقرر گردد و به مسلمانان اجازه داده شود که نسبت به اموال خود برای پس از مرگ خویش تصمیم بگیرند، چرا که وصیت، نوعی دور اندیشی و واقع بینی غیر قابل انکار است و اگر مایهء طول عمر نباشد، هرگزکوتاهی عمر را در پی نخواهد داشت.
انواع وصیّت
تملیکی
وصیت تملیکی، آن است که فرد قسمتی از مالش را بعد از مرگ خود، به ملک کسی (از مستمندان یا مؤسسه ای خیریه) درآورد. وصیت به در اختیار درآوردن بعضی از حقوق مانند حقِ تحجیر و سرقفلی (به شخص نیازمند یا امور خیریه) نیز به وصیت تملیکی ملحق میشود.
عهدی
وصیّت عهدی، آن است که برای پس از مرگ خود، کسی را به انجام کفن و دفن و نایب گرفتن برای حج و دیگر وظایف ترک شده اش وصیت کند.
فکّی
وصیت فکّی، آن است که کسی را برای آزاد سازی ملکی وصیت کند؛ مانند وصیت به وقف مال یا آزاد کردن بنده.
احکام وصیّت
_کسی که نشانه های مرگ را در خود میبیند: اگر به مردم بدهکار است و موقع دادن آن بدهی رسیده، باید بدهد و اگر خودش نمی تواند بدهد، یا موقع دادن بدهی او نرسیده، باید وصیت کند و بر وصیت شاهد بگیرد.
_اگر خمس، زکات و مظالم بدهکار است باید فوراً بدهد و اگر نمیتواند بدهد چنانچه از خودش مال دارد، یا احتمال میدهد کسی آنها را ادا نماید، باید وصیت کند و همچنین است اگر حج بر او واجب باشد.
_اگر نماز و روزهء قضا دارد، باید وصیت کند که از مال خودش بر او اجیر بگیرند؛ بلکه اگر مال نداشته باشد، ولی احتمال بدهد کسی بدون آنکه چیزی بگیرد آنها را انجام میدهد، باز هم وصیت کردن واجب است.
_انسان، از نظر شرع میتواند تا یک سوم اموالش وصیت کند. بر این پایه، وصیت در بیش از یک سوم مال نافذ نیست؛ مگر اینکه ورثه اجازه دهند.
_واجبات مالی مانند ادای دیون افراد، خمس و زکات، مظالم و کفارات، حتی اگر انسان، نسبت به آنها وصیت نکرده باشد، از اصل مال اخراج میشود؛ اگر چه تمام ترکه را در برگیرد. حج نیز به واجبات مالی ملحق است؛ اما واجبات بدنی مانند نماز و روزه و نیز وصیت به کارهای مستحبی مانند اطعام به فقرا، زیارت ها و برپایی مجلس عزا و سوگواری، از ثلث اخراج میشود و در زاید برثلث مشروط به اجازه ی ورثه است؛ اگر اجازه دادند، وصیت، صحیح وگرنه باطل خواهد بود.
_کسی که نشانه های مرگ را در خود می بیند لازم نیست برای بچه های صغیر خود قیّم و سرپرست معیّن کند؛ ولی در صورتی که بدون قیّم مالشان از بین می رود، یا خودشان ضایع میشوند، باید برای آنان قیّم امینی معیّن نماید.
_اگر نوشتهای به امضا یا مُهر میّت ببینند، چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که برای وصیت کردن نوشته، باید مطابق آن عمل کنند.
_ اگر کسی وصیت کند که پس از مرگ او، تمام اموال و دارایی اش به همسرش واگذار گردد، وصیتش در ثلث ترکه نافذ است و بقیه، مربوط به همه ی ورثه است.
_مهریه ی زن در صورتی که میّت در زمان حیات خود به همسرش نپرداخته باشد، جزو دیون او شمرده میشود که پس از مرگ او باید از اصل ترکهاش بپردازند.
شایسته آن است که انسان، وصیّ خودش باشد و دل به انجام وصیت خود به دست دیگران خوش ندارد. امام علی(ع) میفرمایند: ای فرزند آدم! خود وصیّ خویش در مالت باش و آنچه میخواهی دیگران بعد از تو انجام دهند، خودت انجام بده. انسان باید وصیت خود را وسیله ای برای جبران کوتاهی های گذشته قرار دهد، حتی اگر کسانی از بستگان نسبت به او بی مهری داشتهاند، از طریق وصیت به آنان محبت کند. همچنین وصیت، باید «معروف» و مورد پسند شرع و عقل باشد؛ بی رویه، غیر منطقی و تابع حبّ و بغض شخصی نباشد. اگر خدای ناکرده، کسی به طور غیر متعارف و بی توجه به موازین اسلامی وصیت کند و عامل ناراحتی و فتنه در میان بازماندگانش گردد، تمام کارهای خیرش از بینمیرود. رسول خدا(ص) میفرماید: مرد یا زن ۶۰ سال خدا را عبادت میکند، ولی چون هنگام مرگ در وصیت خود ناعادلانه رفتارمیکند، جهنم بر او واجب میشود. علاوه بر این در بعضی روایات، وصیت ناعادلانه از گناهان کبیره شمرده شده است. امام علی(ع) میفرماید: اَلْحَیْفُ فِی الْوَصِیَّهِ مِنَ الْکَبَائِر؛ ظلم در وصیت، از گناهان کبیره است.
ظلم در وصیت، آن است که انسان بیش از ثلث وصیت کند و ورثه را از حق مشروع خویش بازدارد، یا با حب و بغض شخصی و به طور ناروا میان بازماندگانش تبعیض قائل شود.
منابع:
1-شیخ حر عاملی. وسائل الشیعه، ج 13 :352 _353، 355، 359.
2-امام خمینی. تحریر الوسیله، ج 2: 82، 86.
3-میرزا ابوالحسن شعرانی. دائرة المعارف لغات قرآن مجید:558-559.
4-مهدی عزیزان، احکام اقتصادی خانواده: 48-52.
/ف.م214