جایگاه نماز در سیرۀ امیرالمومنین(ع)

کد خبر: 26836
نماز هم می‌تواند عملی عبادی باشد و هم می‌تواند فواید و حکمت‌های دیگری بر آن مترتب باشد. امیرالمؤمنین علی(ع) نسخۀ اصلِ اسلام است و همۀ آنچه در اسلام دربارۀ احکام اسلام و در رأس آن‌ها نماز آمده است، در معصومان و از جمله حضرت علی(ع) تبلور دارد.

وارث: آیت ­الله محمدهادی یوسفی‌غروی، مؤلف کتاب موسوعۀ التاریخ الاسلامی، برای اهالیِ تاریخ اسلام، شخصیتی شناخته‌شده‌اند. ایشان فرزند آیت‌الله‌حاج‌میرزا محمود یوسفی‌غروی هستند و از محضر بزرگانی چون امام خمینی (ره)؛ و آیت‌الله خویی؛ بهره برده‌اند. سال‌ها تدریس در زمینه‌های: فقه، اصول، علوم قرآنی، تاریخ و سیره از ایشان چهره‌ای نام‌آشنا، در محافل حوزوی و دانشگاهی ساخته است. آنچه در پی می­آید، گفت‌وگوی مختصری با خبرگزاری شبستان؛ در زمینۀ جایگاه نماز در سیرۀ امیرالمؤمنین(ع) است.

لطفاً دربارۀ جایگاه نماز از دیدگاه حضرت علی(ع) توضیح دهید!

نماز هم می‌تواند عملی عبادی باشد و هم می‌تواند فواید و حکمت‌های دیگری بر آن مترتب باشد. امیرالمؤمنین علی(ع) نسخۀ اصلِ اسلام است و همۀ آنچه در اسلام دربارۀ احکام اسلام و در رأس آن‌ها نماز آمده است، در معصومان و از جمله حضرت علی(ع) تبلور دارد. حضرت امیر(ع)، مسبوق به غیر ایمان و اسلام نیست؛ حتی غیرشیعه هم معتقد است، ایشان اولین کسی است که اظهارِ اسلام داشته‌ است. وقتی پیامبر(ص) در اوایل بعثت نماز گزاردند، حضرت علی(ع) نیز از همان روزهای آغازین، ایشان را همراهی کردند. بنابراین، مقام نماز در نزد ایشان، جای پرسش نیست و به تعبیر مشهور «من القضایا التی قیاساتها معها» است. ایشان «مولای متقیان» بوده‌اند؛ یعنی در مسئله‌ای مثل نماز، چه از نظر کمّیت و چه از نظر کیفیت، سرآمد بودند. دربارۀ ایشان نقل شده است: «در شب‌های طولانی زمستان، هزار رکعت نماز می‌گزاردند.» علامه امینی؛ در الغدیر می‌گویند: «من خودم این مسئله را در شب‌های زمستان تجربه کردم و دیدم که می‌شود در طول شب‌های زمستان، هزار رکعت نماز خواند.»

ظاهراً شبیه چنین چیزی دربارۀ خواندن نماز در حالات سخت نیز از ایشان نقل‌ شده است.

بله؛ مثلاً آمده است ایشان در شب‌های زمستان، در نخلستان‌های کوفه نماز می‌گزاردند. شخصی به نام «مازنی» نقل کرده است: دیدم حضرت(ع) لباس خود را در حال خطبۀ روز جمعه تکان می‌دهد تا خشک شود. گمان کردم گرمشان شده است. از پدرم پرسیدم؛ پدرم گفت: «امیرالمؤمنین(ع) لباس زیادی ندارند؛ لباسشان را شسته‌اند و برای خشکاندن، لباسشان را تکان می‌دهند!» پس به‌ طور ضمنی فهمیده می‌شود که طبیعت حضرت(ع)، خیلی سرمایی نبوده است و به همین جهت، منافاتی ندارد که حضرت(ع) در شب‌های زمستان، در نخلستان‌های کوفه نماز می‌خواندند.

آیا حضرت علی(ع) شیوه‌های عمل‌کردی و رفتاری در فرهنگ نماز داشته‌اند؟ مثلاً در شب لیلة‌الهریر حضرت نماز شبشان را هم ترک نکرده بودند. یا در همین جنگ صفین از ابن‌عباس نقل‌ شده است: دیدم حضرت چند لحظه­ای یک ‌بار به آسمان نگاه می‌کنند. از ایشان سبب را پرسیدم؛ ایشان گفتند: «می‌خواهم وقت ظهر، فوت نشود.» به ایشان عرض کردم: آقا در این چکاچکِ شمشیرها، شما مراقب نماز اول وقت هستید؟! حضرت فرمودند: «ما برای احیای همین نماز می‌جنگیم.»

در زمان پیامبر(ص) همین مقدار آمده است: وقتی حضرت علی(ع) را به‌ سوی یمن ـ و یا غزوه‌ای ـ فرستادند، وقتی از جنگ بازگشتند، پیامبر(ص) از دیگر اصحاب و یاران سؤال ‌کردند ـ که شاید جنبۀ تربیتی و اخلاقی داشته است ـ: «فرماندۀ شما، با شما چگونه بود و آیا گله­ای از ایشان دارید؟» یکی از آن‌ها گفت: تنها شکایت ما این است که ایشان در نمازها، سورۀ «توحید» را می‌خواندند. انگار توقع داشتند حضرت(ع) سوره‌های متنوعی بخوانند. پیامبر اکرم(ص) رو کردند به حضرت و گفتند: «این‌ها این‌گونه می‌گویند.» حضرت علی(ع) هم تصدیق کردند و گفتند: «من این سوره را دوست ‌دارم.» پیامبر اکرم(ص) تصدیق کردند و فرمودند: «تحبها، احبک الله»؛ تو این سوره را دوست داری، خداوند نیز تو را دوست بدارد! دلیلِ دوست داشتن این سوره هم آن است که وصف پروردگار است و اعلان توحید اسلام است در برابر شرک یهود و نصارا؛ به‌خصوص نصارایی که قائل به اقانیم ثلاثه، یعنی پدر، پسر و روح‌القدس هستند. بنابراین «لم‌یلد و لم‌یولد» در برابر نصاراست که نسبتِ پدری و پسری را برای خداوند و حضرت عیسی(ع) در نظر می‌گیرند؛ از این ‌رو، حضرت(ع) این وصف را دوست داشتند و آن را تکرار می‌کردند.

بعد از رحلت پیامبر(ص) و مخصوصاً در زمانی که به خلافت ظاهری رسیدند، شاهد گوشه‌هایی از اهتمام حضرت(ع) به امر نماز در جنگ‌های مختلف هستیم؛ از جمله در جنگ جمل آمده است که حضرت همین وقت‌شناسی را دنبال می‌کردند. در جنگ صفین در «شب هریر» حضرت همان نماز همیشگی را خواندند. در این شب، که سخت‌ترین شب‌های جنگ صفین بود، در همان حالِ جنگیدن با تکرار تکبیر، در واقع نماز شبشان را ادا فرمودند. البته وصفی هم دربارۀ کیفیت نماز شبشان در لیلة الهریر آمده که: پوست دباغی‌شده‌ای برای ایشان نهاده شد؛ ایستادند و نماز شبشان را ‌خواندند و ـ به تعبیر ابن‌ابی­الحدید ـ معتزلی شافعی، تیرها در اطرافشان به زمین می­خورد و از میان دستشان رد می‌شد.

داستان تیر در پای حضرت که در نماز بیرون آورده شد، ناظر به همین جنگ بوده است؟

این داستان که تیری به پای حضرت(ع) در حال نماز رفته بود و ایشان توان نداشتند آن را پس از نماز بیرون آورند، و به همین دلیل یاران به امام حسن(ع) رجوع کردند و ایشان فرمودند: همان‌طور که تیر در نماز به ایشان اصابت کرده، صبر کنید تا ایشان به نماز ایستند و سپس در هنگام نماز تیر را خارج کنید، همه‌اش جعلی است و به نظر می‌رسد برخاسته از فضای تصوف بوده است. آنچه آمده، همان است که ابن‌ابی­الحدید آورده که گفتیم و بیش از آن نیست. البته این قضیه در منابع دست‌اول نیامده، تا جایی که فخر رازی این مسئله را دست‌آویزی برای تشکیک در «آیۀ ولایت» کرده است که ما کدام حرفتان را قبول کنیم؛ این‌گونه بی‌خود شدن در جنگ را یا صدقه دادنِ انگشتری در هنگام نماز را؟! پاسخ این است که داستان تیر در حال نماز، از اساس باطل است و مدرکِ درستی ندارد و اولین بار در کتاب مناقب علامه حلی؛ با تعبیر «حُکی»، یعنی حکایت شده و یقینی نیست، آمده است. مولی‌مهدی نراقی؛ در جامع ‌السعادات هم این داستان را آورده، ولی فرزندشان مولی‌احمد نراقی؛ در کتاب معراج السعاده، که ترجمه و تلخیصِ کتاب پدر است، قول پدر را ردّ کردند. دلیل این موضوع هم این است که از امام باقر(ع) سؤال شد: عده­ای در حال قرائت قرآن غش می‌کنند! حضرت تبسمی کردند و فرمودند: «مگر این‌ها ادعا می‌کنند که توجهشان به معانیِ قرآن، بیش از کسی است که مخاطب اول قرآن، یعنی پیامبر(ص) است؟!» پیامبر(ص)، قرآن را چه در نماز و غیر آن می‌خواندند، ولی چنین حالاتی برایشان عارض نمی‌شد. گویا صوفی‌ها که این حالت را گرفته بودند، می‌خواستند این حدیث را برای امیرالمؤمنین(ع) جعل کنند.

با توجه به روایات، حضرت(ع) دستوراتی نیز دربارۀ چگونگی نماز خواندن کودکان دارند.

ما احادیثی از معصومان دربارۀ تربیت فرزندان داریم که ما عموم فرزندانمان را از پنج‌سالگی به نمازخواندن وادار می‌کنیم ـ البته اصل نماز خواندن و نه تفصیلاتش ـ اما شما در هفت‌سالگی این کار را انجام دهید. در واقع این روایات، زمینه‌ساز عمل به این آیۀ کریمه­ است: «انَّها لَکَبِیرة الّا عَلَی الخِاشِعینَ». یعنی باید برای این کبیره، از کودکی برنامه‌ریزی کرد و از همان زمان او را تربیت نمود.

بخش دیگری از امر ترویج نماز را می‌توان در فرمان‌های حضرت(ع) به کارگزارانی چون: محمد‌بن‌ابی­بکر، مالک اشتر و در نامه به حارث همدانی مشاهده کرد.

بله؛ این موارد در نهج‌البلاغه آمده است و می‌دانید که نهج‌البلاغه، گزینشی از کلام و سخن و نامه‌های امام علی(ع) است. سید رضی؛ این‌ها را از میان نامه‌های دیگر گزینش کرده است؛ مثلاً نماز را اهمیت بدهند، اولِ وقت را شناسایی کنند و مردم را برای نماز تشویق کنند؛ حتی اوقات فضیلت نماز را تشریح کردند که همۀ این‌ها در نهج‌البلاغه آمده است؛ از جمله برای «غُثم‌بن‌عباس»، یعنی پسرعموی حضرت که والی مکه بود، وقتِ فضیلت را تبیین فرمودند. ایشان در نقش حاکمیتی و مسئولِ نخستِ خلافت اسلامی، در راستای ترویج شعائر الهی، به نماز پرداختند.