مراسم جشن میلاد امام جواد(ع) در حسینیۀ شهید آتوت + گزارش تصویری

کد خبر: 32027
مراسم جشن ولادت امام جواد علیه السلام با سخنرانی حاج مهدی توکلی و مداحی حاج حسن خلج، حاج مهدی عزیزیان و کربلایی روح الله صادقی در حسینیۀ شهید آتوت برگزار شد.

وارث: مراسم جشن ولادت امام جواد علیه السلام با سخنرانی حاج مهدی توکلی و مداحی حاج حسن خلج، حاج مهدی عزیزیان و کربلایی روح الله صادقی در حسینیۀ شهید آتوت برگزار شد. 

در ادامۀ خبر متن سخنان حاج مهدی توکلی را می خوانید:

 سه امام ما در کودکی به امامت رسیده اند، خداوند روحی در ائمۀ طاهرین و پیامبران می دمد که به آن، روح القدس می گویند که آن روح همۀ کمالات را دارد. در میان پیامبران ما پیامبری داریم که ایشان در گهواره به پیامبری رسید. خداوند راجع به حضرت عیسی بن مریم علیه السلام می فرماید ما او را کمک کردیم زیرا در گهواره می توانست پیغمبری کند. پرسیدند که شما چگونه می توانید با نوزادی که در گهواره است سخن بگویید؟ خود حضرت عیسی علیه السلام پاسخ آنها را داد و گفت: من با دیگر انسان ها تفاوت دارم ، نوزاد که در گهواره صحبت نمی کند اما خداوند مرا به روح القدوس تأبین کرده اند. ایشان نگفته اند که خداوند به من کتاب آسمانی می دهد بلکه گفته اند کتاب آسمانی را به من داده اند و فرموده اند که من پیغمبر شده ام.  داستان تمام پیامبران در قرآن نیست و مجموع پیامبرانی که داستان هایشان در قرآن است شاید متجاوز به سی پیامبر باشد اما در پیامبرانی که داستان هایشان در قرآن است دو پیامبر در کودکی به این مقام رسیدند و یکی از آنها حضرت عیسی بن مریم علیه السلام است و دیگری حضرت یحیی علیه السلام است.

حضرت یحیی علیه السلام کودک بودند که به مقام پیامبری رسیدند و اینطور نبود که کلماتشان را از کسی آموخته باشند. امام جواد علیه السلام نیز شاگرد امام رضا علیه السلام نبودند بلکه شاگرد خداوند بودند و امام رضا علیه السلام خیلی امام جواد علیه السلام را ندیدند و اغلب امام رضا علیه السلام در مرو بودند و امام جواد علیه السلام در مدینه. البته به این شکل نیست که بگوییم آنان کمالات را از پدرانشان آموخته اند حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه  هجده پسر داشتند که یکی از آنها امام رضا علیه السلام شد همه نمی توانند به این مقام برسند.

 آن روح باید دمیده شود و اگر آن روح در کسی دمیده شود کمالات آن ها لدنی است.  سه امام در کودکی به امامت رسیدند که یکی از آنها امام جواد علیه السلام بود که در هفت سالگی امام شد و جوان ترین امام هستند که پس از حضرت زهرا سلام الله علیه، از میان چهارده معصوم هیچ معصوم دیگری به این اندازه عمرشان کوتاه نیست و ایشان بیست و پنج بهار را بیشتر درک نکردند اما از همین بیست و پنج سال ، هفده سال امام بودند و اکثر عمرشان به امامت سپری شد دومین امامی که به امامت رسیدند امام هادی علیه السلام بودند که در هفت سالگی به مقام امامت رسیدند. سومین امام ، امام زمان عجل الله بودند که در سن پنج سالگی به امامت رسیدند. 

 در مکتب شیعه همواره علما بزرگ هستند. این علمای شیعه از همۀ دنیا در مدینه جمع شدند ایام حج هم بود وهمه به خانه امام صادق علیه السلام آمدند و امام جواد علیه السلام را نیز به همراه خود آوردند و سی هزار مسئلۀ علوم از ایشان سوال کردند. یعنی امامت این است و به این شکل نیست که حالا او کودک است و او را اذیت نکنیم نه بلکه امام باید شیعه را هدایت کند، و سی هزار مسئله از حوادث روز که خودشان نمی دانستند در یک جلسه مطرح کردند و ایشان همه سی هزار سوال را جواب دادند ودهان همه مخالفین را بستند. این سی هزار مسئله در دو ساعت نبوده است بلکه ممکن است این جلسه تا یک هفته طول کشیده باشد.

 منصوردوانیقی لعنت الله علیه نیز از خلفای سفاک بنی عباس بود و از همه خلفای بنی عباس سخت تر یکی منصور و دیگری متوکل لعنت الله علیه بود. منصور در عصر امام صادق علیه السلام خلیفه بودند و متوکل در عصر امام هادی علیه السلام.

 شهر بغداد را منصور ساخت و بنی عباس آنجا را به عنوان پایتخت انتخاب کردند. دانشمندان می گویند تنها خدا می داند چقدر سید پسرحضرت فاطمه سلام الله علیه  در ستون های این شهر زنده، زنده خاک کردند در همین بغداد بدن های فرزندان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه است انقدر او ضحاک بود که زمانی که دو خلیفه از دنیا رفتند تمام سادات شادی می کردند. یکی از آن دو خلیفه منصور و دیگری متوکل عباسی بود در زمان متوکل عرصه انقدر به فرزندان حضرت فاطمه سلام الله علیه تنگ شد که به عنوان مثال اگر در یک خانه چهار دختر زندگی می کردند لباس به اندازه کافی نداشتند و در زمان نماز به نوبت نماز می خواندند. ببینید اینها چه کردند !

منصور به فرماندار مدینه دستور داد امام صادق علیه السلام را با سم شهید کنند بعد هم گفتند زمانی که او را شهید کردید ببینید چه کسی را وصی خود کرده است او را نیز گردن بزنید و پیش از آنکه مردم جمع شوند کار را تمام کنید امام نیز نوشتند وصی من پنج نفر است یک منصوردوانیقی لعنت الله علیه ، دوم فرماندار مدینه آن کسی که می خواهد این دستور را اجرا کند و سوم همسرم ام حمیده ،چهارم پسر بزرگم عبدالله و پنج امام موسی بن جعفر علیه السلام ؛ که کوچکترین فرزند امام صادق علیه السلام بودند_ است.

فرماندار وصیتنامه را گشود زمانی که نام این پنج نفر را دید. از خودش پرسید: "من چه کسی را بکشم؟" و به سوی منصور پیک فرستاد و پرسید: " من کدام یک از آنها را بکشم. " تا پیک برود و پیک بعدی بیاید کار از کار گذشت.

 

ابو حمزه ثمالی در مکه حج به جا می آورد به او خبر دادند که امام صادق علیه السلام به شهادت رسیده است پرسید وصی اش چه کسی است ؛ خیلی مهم است انسان باید بداند امام اش چه کسی است بصیرت این است که انسان بتواند امام اش را بشناسد کسی که امام اش را بشناسد دیگر گمراه نمی شود و اینکه اکنون می گویند بصیرت ، بصیرت ، بصیرت این است که انسان امام زمان خود را بشناسد که تا دیگر گمراه نشود. کسی که امام خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.

 ابو حمزه پرسید: وصی ایشان چه کسی است ؟ جواب دادند: پنج نفر هستند ابو حمزه به سجده افتاد و به شدت گریه کرد، گفت الحمد الله امام خود را شناختم. پرسیدند : کجا شناختی؟ گفت : منصور که پس از اعدام امام حسین ابن علی علیه السلام امام نخواهد شد ، فرماندار مدینه هم که امام نیست چون اولاد حسین ابن علی علیه السلام نیست.

متاسفانه ما در عصر امروز امام شناس نیستیم و اگر یک بقال در کرمانشاه ادعای امامت کند شیعه ها به دورش جمع می شوند شیعه نمی داند که امام زمان از مکه می آید و از کرمانشاه نمی آید پدرش باید امام عسکری علیه السلام باشد اما بقال که نمی تواند امام باشد.

ابو حمزه گفت امام باید از اولاد امام حسین علیه السلام باشد پس منصور امام نیست هر کس می آید و ادعای امامت می کند شیعه ها به دور او جمع می شوند چرا که امام شناس نیستند زن هم نمی تواند امام باشد پس ام حمیده هم نیست عبدالله هم کف پایش صاف است و امام نباید نقص داشته باشد فدایش شوم پس امام موسی بن جعفر علیه السلام است.

 اما دشمنان گیج بودند و نمی دانستند که امام چه کسی است و علی بن جعفر از امام موسی بن جعفر علیه السلام  بزرگتر بود و عابد و عارف نبود و درس فقه می داد عمرش طولانی شد و امام موسی بن جعفر علیه السلام شهید شدند و امام رضا علیه السلام امام شدند. او عمو امام بود و در مطالعاتم مشاهده کردم که او نود ساله بودند و امام جواد علیه السلام نیز امام شدند.ایشان یک پیرمرد بی سواد نبودند و بر منبر فقه می گفتند و شاگردانشان هم یادداشت می کردند تا اینکه روزی امام جواد علیه السلام ؛ یک بچه هشت ساله _ وارد آن مجلس شدند. او هم از منبر پایین آمد و دست و پای امام جواد علیه السلام را بوسید. امام شناسی این است. بزرگی که به سن نیست.امام جواد علیه السلام فرمودند عمو جان شما به منبر بروید و درستان را بدهید من می خواهم پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله را زیارت کنم و یک رکعت نماز می خوانم سپس میروم . گفت : اصلا در جلو شما کسی فتوا بدهد کفر است. آب که باشد تیمم کردن حرام است. جایی که امام باشد و کسی نظر دهد کفر است. همین طور دست به سینه ایستادند تا امام دو رکعت نماز خواندند و زیارت کردند و بالای منبر رفتند به مریدانشان ناراحت شدند که حضرت آقا این چه کاری بود شما کردید؟ شما نود سالتان است و از پدربزرگ ایشان سنتان بیشتر است. از منبر پایین می آیید و دست یک کودک را می بوسید ؟ جواب داد:"می خواهم امرزو یک درسی را به شما بدهم از همه درس هایی که شما می نویسید و حفظ می کنید بالاتر است. گفت خدا علم و تقوا و سر و باطن ، خلوت و فعل من را می داند ولی می گوید او لیاقت ندارد امام شود و اگر امامت را به او بسپاریم بیراهه می رود خداوند صد و بیست و چهار پیامبر انتخاب کرده است که یکی از آنها بیراهه نرفت البته خیلی ها هم انسان های خوبی هستند پست بگیرند تغییر می کنند ممکن است من آدم خوبی باشم همین که رئیس جمهور شدم خطا کنم.

گفت : خدا علم و فقه و ظاهر و باطن وخلوت اش عاقبت این جوان ( امام جواد علیه السلام ) را هم می داند و امامت را به او می سپارند. اگر من بخواهم عاقبت بخیر باشم و در روز قیامت روسفید باشم باید به انتخاب خدا احترام بگذارم یا به آن دهان کجی کنم؟ من باید احترام بگذارم و همین کار را هم می کنم و شما چرا به من خرده می گیرید مگر نمی خواهید من عاقبت بخیر بشوم ؟

حسن بصری، امام جواد علیه السلام  را در بغداد مشاهده کرد و نقل کرد که دیدم مردم به بچه ای خیلی احترام می گذارند و هرکجا می رود همه به احترامش خم می شوند از خود می پرسد یک بچه این اندازه محبوب است؟ بله خداوند محبت آنان را در دلها قرار داده است. از کسی پرسید: " او کیست؟" مردم گفتند : "مگر او را نمی شناسید ابن رضا علیه السلام است." حسن بصری شاید صد سال اش بود با خودش گفت آیا من بروم و سلام کنم بالاخره محبت اش به ما واجب است به شیطان لعنت کردم و با خود گفتم: "بروم و به ایشان سلام کنم چرا که ایشان از زریه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هستند"  جلو رفتم و گفتم : " سلام علیک یابن رسول الله " حضرت یک نگاهی به من کردند و گفتند : " وعلیک السلام حسن بصری" گفتم:" آقا مگر شما مرا می شناسید؟ امام فرمودند: من اجدادتان را از حضرت آدم تا اکنون می شناسم و فرزندانی که از تو متولد می شوند را هم تا روز قیامت می شناسم و حتی می دانم چند نفر از آنها زن و مرد و چند نفر از آنها جهنمی و بهشتی می شوند. حسن بصری سوالی از امام پرسیدند: "تفاوت عقل و نفس چیست ؟"  امام جواب دادند: "عقل همان بود که به تو می گفت برو سلام کن و به تو فهماند به ما سلام کنی و نفس همان بود که می گفت من سنم بیشتر است و نباید به بچه سلام کنم. سپس فرمودند:" تو عقل ات به نفس ات غلبه کرده است. خوشبحال آنهایی که عقل بر نفسشان حاکم است."

امام زین العابدین علیه السلام خطبه ای در مسجد شام خواندند فرمودند: که خداوند هفت چیز به ما داده است که به خاطر شش چیز از همه مردم بالاتر است یکی اش این است که محبت ما را در دلهای مردم قرار داده است و مردم شیفته ما هستند وگرنه پس از هزار و چهارصد سال چه کسی می تواند مردم را به دلیل میلاد امام جواد علیه السلام جمع کند. خداوند به کوری آنانی که نمی توانند ببینند محبت این خانواده را در دلها قرار داده است.

 شخصی به امام جواد علیه السلام نامه نوشت که پدرم ناصبی است ؛ ناصبی به معنی سنی نیست بلکه ناصبی کسی است به اهل بیت علیهم السلام دوشمن است و به آنان ناسزا می گوید، بعد گفت تنها خدا می داند که این پدر چه بلایی بر سر من می آورد و من چه چیزهایی از این پدر ندیده ام مرا راهنمایی کنید که با پدر ناصبی خود چه کار کنم؟

در حدیث است که خداوند چندجا به انسان مهلت نداده است. یکی از آن فرجه ها احسان به پدر و مادر است ولو آنکه پدر و مادر ناصبی باشند و لو اینکه پدر و مادر ظالم و ستمگر باشند فرموده است به پدر و مادرتان احسان کنید. " وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً "

 

 نامه ای که امام جواد علیه السلام برای ایشان نوشتند:

1.     

المدارات خیرلک من المناشق

با پدر ناصبی مدارا کنید بهتر از آن است که جلو رویش بایستید. به او مدارا و احسان کنید و در مقابل او نیایستاد.

2.     

 امام فرمودند: "سخت است اما این سختی ها پاداش دارد" برای جوان ها می گویم تلخی های دنیا در آخرت شیرینی می شود و شیرینی های دنیا در آخرت تلخ می شود. 

3.     

به بدی های پدرت صبر کنید و بدانید عاقبت برای آنهایی است که تقوا دارند. " نَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا ۗ إِنَّ اللَّهَ " 

4.     

 " خدا تو را در ولایت ثابت بدارد " در ولایت ما ثابت قدم باش و ناسزا گویی پدرت ، تو را از راه به در نکند. بعضی افراد ثبات قدم ندارند شبهه ایجاد می کنند اگر هم نشین خوبی ندارید مراقب باشید تو را به بیراهه نکشاند در قیامت دستان آنها را باز می بینید در حالی که می گویند کاش با فلان شخص دوست نمی شدیم. او ما را به بیراهه کشاند.

بعد همین فرد به امام جواد علیه السلام نامه نوشت که با پدرم مدارا کردم و دست بوسی او را کردم او شیعه شد و از محبین شما گردید

برخی فقیر هستند اما با اخلاق خوب کاری می کنند که خانواده یشان انان را می پرستند برخی دیگر ثروتمند هستند اما با خلاق خوبشان کاری می کنند که خانواده از آنها تنفر دارند.

استادم همیشه می گفتند کریم را به کسی می گویند که اگر کسی به او رو بیاندازد نه نمی گوید. اما جواد کسی است که نگفته می بخشد.

 در ادامۀ این مراسم ذاکران اهل بیت علیهم السلام، حاج حسن خلج، حاج مهدی عزیزیان و کربلایی روح الله صادقی به مولودی خوانی پرداختند.