تشکیلات سیدالساجدین در کلام امام خامنه ای

کد خبر: 33426
عده ای فکر میکنند که بعد از واقعه عاشورا تشکیلات اهل بیت به هم خورد اما حرکاتی ثبت شده که حاکی از وجود تشکیلات شیعه است، این بخشی از سخنان امام خامنه ای مد ظله العالی است که در ادامه متن آن را می خوانید

وارث: بعد از شهادت امام حسین علیه السلام تا قبل از واقعه ‏حره، هرچند مردم مرعوب شدند اما چنان نبود که به کلی نظام تشکیلات پیروان اهل ‏بیت علیهم السلام به هم بریزد زیرا در تاریخ بعد از عاشورا، حرکاتی ثبت‏ شده است ‏که حاکی از وجود تشکیلات شیعه است. البته منظور از تشکیلات پنهانی شیعه، ‏تشکیلات منسجم امروزی نیست‏بلکه مقصود پیوندهای عمیق اعتقادی است که ‏مردم را به یکدیگر مرتبط می‏کرد و وادار به فداکاری می‏نمود و به کارهای پنهانی و ‏زیرزمینی برمی‏انگیخت. بنابر نقل ابن اثیر در کتاب «الکامل فی التاریخ‏» در همان ‏روزهایی که خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در کوفه بودند، در یکی از شبها ‏در محلی که آنها زندانی بودند، سنگی فرود آمد که نوشته‏ای به آن بسته بودند به ‏این مضمون: ‏

 
‏«حاکم کوفه شخصی را پیش یزید (در شام) فرستاده که درباره وضعیت و سرنوشت‏شما ‏از او کسب تکلیف کند. اگر تا فردا شب (مثلا) صدای تکبیر شنیدید، بدانید که شما در ‏همین جا کشته خواهید شد و اگر نشنیدید، بدانید که وضع بهتر خواهد شد.» ‏
 
از این حکایت روشن می‏شود که کسی از شیعه و دوستان اهل بیت علیهم السلام در ‏دستگاه ابن زیاد حضور و نفوذ داشته و می‏توانسته اطلاعاتی از زندان و سرنوشت ‏زندانیان به دست آورد و اخبار را با صدای تکبیر به اهل‏بیت علیهم السلام برساند. ‏
 
نمونه دیگر عبدالله بن عفیف ازدی است که نابینا بود و در همان مراحل اولیه ورود اسرا به ‏کوفه، از خود عکس العمل نشان داد و به شهادت رسید. (1) ‏
 
واقعه حره در سال 63 هجری اتفاق افتاد. جوان کم تجربه‏ای از بنی‏امیه، والی مدینه شد. او برای آنکه مردم انس و ‏الفتی با یزید پیدا کنند و اختلافات کم شود، عده‏ای از اهل مدینه را، که غالباً از ‏اراتمندان امام سجاد علیه السلام بودند، به شام فرستاد. آنان رفتند و چند روزی در ‏آنجا مهمان شدند و برگشتند. وقتی به مدینه بازگشتند، به مردم گفتند: یزید چگونه ‏می‏تواند خلیفه باشد در حالی که اهل شرب خمر، بازی با سگ‏ها و انواع فسق و ‏فجور است! بنابراین ما یزید را از خلافت‏خلع کردیم. ‏
بنابر آنچه گذشت، می‏توان نتیجه‏گیری کرد که حدیث «ارتد الناس بعد الحسین علیه ‏السلام الا ثلاث‏» مربوط به حوادثی است که بعد از شهادت امام حسین علیه السلام ‏واقع شد و به کلی تشکیلات شیعه را از هم پاشید و رعب و ترس را حاکم گرداند و منظور ‏آن نیست که بلافاصله بعد از شهادت امام حسین علیه السلام ارتداد حاصل شد بلکه ‏مربوط به حوادثی مثل حادثه عظیم و سهمگین «حره‏» است. زیرا شیعه بعد از شهادت ‏امام حسین علیه السلام به کلی مرعوب و ناامید نشده بودند و در صدد برگرداندن ‏انسجام قبلی خودشان بودند و به تعبیر طبری «فلم یزل القوم فی جمع آلة الحرب و ‏الاستعداد للقتال...» و مؤلف کتاب «جهاد الشیعه‏» با آنکه شیعی نیست و درباره امام ‏سجاد علیه السلام نظرات واقع بینانه‏ای ندارد اما این حقیقت را درک کرده و نوشته است: ‏‏«گروه شیعیان پس از شهادت حسین علیه السلام مانند یک تشکیلات منظمی درآمدند ‏که اعتقادات و روابط سیاسی، آنان را به یکدیگر پیوند می‏داد و دارای اجتماعات و رهبرانی ‏بودند و همچنین دارای نیروهای نظامی بودند که جماعت توابین نخستین مظهر این ‏تشکیلات هستند.» ‏

 

 

1- ابن زیاد وارد مسجد شد، سپس بر بالای منبر رفت و گفت: سپاس خداوندی را که ‏حق و اهل حق را آشکار ساخت و امیرمؤمنان یزید و پیروانش را یاری کرد، و دروغگو پسر ‏دروغگو و پیروانش را کشت. ‏

عبدالله بن عفیف ازدی - که از شیعیان امیرمؤمنان علی علیه السلام بود - برخاست و به ‏او گفت: ای دشمن خدا! دروغگو، تو و پدرت هستی و آن کس که تو را فرمانروا کرده و ‏پدرش. ای پسر مرجانه! فرزندان پیامبران را می‏کشی و بالای منبر به جای راستگویان ‏می‏نشینی؟! ابن زیاد گفت: او را پیش من آورید، پاسبانان او را گرفتند. عبدالله بن عفیف، ‏قبیله ازد را به یاری طلبید; هفت صد نفر از ایشان گرد آمدند و او را از دست پاسبانان ‏گرفتند. ابن زیاد وقتی شب فرا رسید، ماموری فرستاد، وی عبدالله بن عفیف را از ‏خانه‏اش بیرون کشید و گردنش را زد و در جایی به نام «سبخه‏» او را به دار آویخت. (ر. ک: ‏الارشاد، شیخ المفید، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، علمیه اسلامیه، تهران، ج 2، ‏ص 121 و 122).

منبع: روضه نیوز