این دسته از نمازگزاران از سلام نماز خود شرم کنند
نماز همچون قلب انسان پر از اسرار و شگفتی است که جز به مَحرَم نمودار نمی شود که گفته اند: پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز و البته : لا یمسه الّا المطهّرون. علمای بزرگ شیعه همواره کوشیده اند با استعانت از روایات و احادیث معصومین علیه السلام، نقبی به رازهای نماز بزنند. از جمله این علما، فیلسوف و مفسر بزرگ معاصر آیت الله جوادی آملی است. "رازهای نماز" اثر این عالم به این معانی انداخته است.
سلام یکی از نام های نیک - اسماء الحسنی - خداوند و اسم فعلی حق است یعنی از فعل خداوند نشأت گرفته است نه از ذات او و چون فعل خداوند نشأت گرفته است نه از ذات او و چون فعل خداوند از خود او صادر می شود خارج از ذات و نیازمند به ذات است. بنابراین شگفت آور نیست اگر این اسم بر مظهر تامّ خداوند یعنی بر انسان کامل چون اهل بیت علیهم السلام اطلاق شود پس بین آیه "هو الّذی لا اله الّا هو الملک القدّوس السلام ..." که سلام را از اسامی خاص خداوند می داند و بین سخن گذشته که سلام بر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و آل او اطلاق می شود منافاتی نیست.
چرا به بهشت دارالسلام می گویند؟
چون بهشت سرای خداوندی است که نام او سلام است صحیح است به آن دارالسلام گفته شود چنان که خود بهشت نیز موصوف به صفت سلامت است زیرا جای سخن بیهوده و گناه نیست. با این سخن، معنای این آیه روشن می شود که فرمود: "لهم دار السّلام عند ربّهم و هو ولیّهم بما کانوا یعملون / برای آنان نزد پروردگارشان سرای عافیت است و به پاداش آنچه انجام می داند او یارشان خواهد بود." این سلامتی و عافیت از جانب خداوند مهربان نازل می شود: "سلام قولا من ربّ رحیم". بنابراین هر کس از پیامبران اولوالعزم که عزم و نبوت او برتر از دیگران باشد سلام خدا بر او گسترده تر از دیگران است مانند نوح علیه السلام که سختی پیامبری را طی 950 سال تحمل کرد چون در حق کسی جز او سلام جهانی وارد نشده و قرآن تنها درباره او فرمود: "سلام علی نوح فی العالمین" و در حق دیگری عنوان "عالمین" نیامده است.
مصادیق سلام از مجلس رسول الله (ص) تا شب قدر
فرشتگان نیز بر مؤمنان سلام داده می گویند: "سلام علیکم ادخلوا الجنّه بما کنتم تعملون / سلامت و عافیت بر شما باد در برابر کرداری که انجام می دادید وارد بهشت شوید." تحیّت و درود اهل بهشت به یکدیگر نیز با واژه سلام صورت می گیرد: "دعوایهم فیها سبحانک اللّهم و تحیّتهم فیها سلام / نیایش آنان در آنجا جمله سبحانک اللهمّ و درودشان در آنجا سلام است." همچنین درود رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بر هر کس که برای آموزش دین می آمد سلام بود چنان که خداوند متعال می فرماید: "و اذا جاءک الّذین یؤمنون بایاتنا فقل سلام علیکم." اینان دو گروه بودند: اول کسانی که سلام را از جانب خدا دریافت داشته و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را واسطه در ابلاغ آن می دیدند. چنین کسانی در میان اهل ایمان کم تر یافت می شوند.
دوم کسانی که سلام را از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم دریافت می کردند و هر چند به دیگری نیز معتقد بودند ولی کسی را برتر از پیامبر نمی دیدند. اینان حد وسط از مؤمنان بودند. به هر حال مجلس تدریس رسول الله (ص) که مردم را کتاب و حکمت می آموزد و پاک شان می گرداند مجلس سلامت و عافیت است. شب قدر نیز که قرآن در آن نازل شد و فرشتگان در آن به اذن پروردگارشان از هر طرف فرود آمدند "سلام" است.
سلام در کلام اهل معرفت
نکته شایان ذکری که نباید از آن غفلت کرد این است که سلام جدّی تنها در ملاقات تازه روی می دهد. بنابراین کسی که همراه و همسخن شخصی باشد به او سلام نمی کند. برخلاف انسان غایبی که به حضور می رسد و به طور جدّی سلام می کند و چون نماز معراج مؤمن است و نمازگزار به معراج سیر داده شده و در نماز با پروردگار خود مشغول مناجات بوده و از زمین و اهل آن بلکه از ماسوی الله غایب شده است وقتی مناجاتش پایان می گیرد و اجازه هبوط به زمین و محشور شدن با اهل آن می یابد گویا تازه وارد می شود و تازه با دیگران ملاقات می یابد از این رو سلام جدّی از او صادر می شود اما نمازگزاری که از نمازش غفلت دارد و در زمین و اهل آن به سیر فکری مشغول است از آنان غایب نبوده تا ملاقات تازه صورت بگیرد و صحیح باشد که به آنان سلام کند.
چه کسانی باید از سلام نماز خود شرم کنند؟
از این رو برخی از کسانی که گرداگرد معرفت طواف می کنند - عرفا - سخنی بدین معنا دارند: چگونه نمازگزار - که قرآن درباره او "ویل" گفته چون از نمازش غافل است - از سلام نماز خود شرم نمی کند؟ وی می گوید: بدان که سلام از نمازگزار صحیح نیست جز این که با پروردگار خویش در حال مناجات بوده و از همه آنچه غیر خداست بریده باشد ... و چون بخواهد از آن حال مناجات به حالت مشاهده این جهان و اجتماع منتقل شود مانند انسان تازه وارد بر آنان سلام می کند زیرا در نمازش نزد خداوند حضور داشته و از مردم غایب بوده است پس اگر نمازگزار همیشه در حال نماز نیز در این جهان و اجتماع بوده و - به آنان بیندیشد - چگونه می تواند بر آنان سلام کند؟ چرا چنین نمازگزاری شرم نمی کند چون با سلام نمازش چنین وانمود می کند که نزد خدا بود و هم اکنون به مردم و اجتماع رسیده و بر آنان سلام می کند. بنابراین سلام عارف در نماز برای منتقل شدن وی از حال نماز به حال دیگر است. از این رو در سلام می گوید یک سلام به کسی که از پیش او انتقال یافته و یک سلام به کسی که بر او وارد می شود. مگر این که در نمازش نزد خداوند باشد که در این صورت بر کسی که از نزد او منتقل شده سلام نمی دهد زیرا خداوند خود سلام است پس بر او سلام نمی دهد.
/ف.م214