آیت الله فاطمی نیا: علوم غریبه با کرامت فرق اساسی دارد
وارث:مراسم شب بیست و نهم ماه رمضان با سخنرانی آیت الله فاطمی نیا و مداحی حاج محمدعلی کریمخانی در روضه خانگی برگزار شد.
در ادامۀ خبر متن سخنان آیت الله فاطمی نیا را می خوانید:
گفتیم که عرفان برگرفته از عترت و قرآن است. دیروز یک جوانی از من خواست که از شخصیت آقای قاضی صحبت کنم. در مورد شخصیت آقای قاضی (ره) اینکه من ایشان را ندیدم ولی با فرزند ایشان سید محمد حسن که روحانی بود رفیق بودم و تاجر عطر بود. ما شنبه ها جلسه ای داشتیم که من و سید محمد حسن در آن جلسه خیلی چیز ها را نمی توانستیم بگوییم. البته سید محمد حسن رد گم می کردند.
پسر بزرگتر ایشان سید مهدی بود که در جبر و اعداد و حروف فوق العاده استاد بود و برخی علمای زمانش که در این مسائل موفق هستند پیش ایشان دوره گذرانده بودند. شیخ آقا بزرگ تهرانی کتابی دارد در زمینه شناخت شیعه با نام "الذریعه" در اهل سنت حاج خلیفه هم کتابی نوشته به نام "کشف الظنون" که من با وسیله کتب را برای ایشان فرستادم.
یک آقازاده ای ترک زبان داشت آقای قاضی چون آقای قاضی خانم های متعدد داشت. آن آقازاده گفت قبل از جنگ عراق و ایران سید مهدی به من گفت که به منزل ما بیا و شب بخواب. چون مجرد بود و گفت :چیزی می نویسم می گذاری زیر بالشتت. گفتم: من نمی توانم. گفت: زیر سر خود می گذارم. صبح بلند شدیم و گفت: عراق را در دریای خون دیدم.
این ها فن و علوم غریبه است. اخیرا اشتباه می کنند و به کرامت علوم غریبه می گویند. علوم غریبه به جبر و اعداد و رمل و اصطرلاب و حروف گفته می شود. کرامت فوق العادگی است. رمل خیلی عجیب است. فردی رفت در تبریز نزد کسی که وارد بود و گفت: رمل بنداز اما نگفت برای این می خواهد که بداند امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف از کجا عبور کند؟ فرد رمل انداخت و گفت: تو خجالت نمی کشی که می خواهی مسیر امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را بدانی؟
رمل اَشکال مختلف دارد و شکل است. جبر از آن عجیب تر است و به این ها علوم غریبه می گویند. مثلا آیت الله بهجت کرامت داشتند نه علوم غریبه البته بزرگان علوم غریبه داشتند ولی استفاده نمی کردند. خلاصه سید مهدی در این ها بسیار وارد بود و اما خود آقای قاضی شخصیتی پیچیده بود. ایشان دهه آخر ماه رمضان ناپدید می شدند و کسی نمی دانست کجا می روند و فردی می گفت: یک بار دیدند در مشهد هستند.
آقای طباطبایی در مورد ایشان می گفتند "سید العلما ربانینن" و تمام این موقعیت ها از عبودیت آمده بود. شاعر قدری هم بودند. شعر های فارسی که هم غالب دارد و هم محتوا ماندگار شدند. خدا همه موهبت ها را به قاضی داده بود وی معتقد بود هر کس که باشد و شعر خوب گفته است به همان میزان تجردی برایش حاصل می شود. معتقد بودند غیر از قرآن و حدیث سرمایه ای نداریم.
در گذشته عرض کردم مرحوم آیت الله شعرانی می فرماید: معجزات دو قسم است. معجزات قولی و معجزات فعلی. معجزات فعلی همان معجزاتی است که از انبیا دیده می شد. معجزات قولی مانند قرآن و نهج البلاغه، من حقیر می گویم: معجزات فعلی برای عوام بوده است. معجزه قولی برای خواص بوده است. نجاشی پادشاه حبشه معجزه فعلی ندید. اگر سنایی در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله بود شاید به معجزه فعلی نیازی نبود.
در بین کتب عرفان نظری و عملی زیاد است ولی چند کتاب مشهور است. همچون "رساله قشیریه" که همه می شناسند. شرح هم دارد. شیخ ابو علی سینا در نمط 9 در عرفان غوغا کرده است که صدای عرفا در آمده است. تخصص مهم است. اگر دو غیر متخصص تمجید کنند مهم نیست ولی صدر الدین قونوی در عرفان نظری اعجوبه ای بوده است. خواجه نصیر طوسی که به کسی باج نمی دهد با ایشان مکاتبه داشت. صدر الدین وقتی به نمط 9 اشارات نگاه می کند می گوید من نفهمیدم شیخ ابو علی سینا چرا این حرف ها را زده است، گویا به جایی وصل بوده است. در ذیل این کلام ابن ابی الحدید می گوید هرچه قشیری گفته و هرچه ابو علی سینا گفته است هرکه در عرفان هرچه گفته است در اینجا بیابید.