زهد و قناعت شيخ انصارى (ره)
وارث : در نجف اشرف بخاطر گرمى هوا، بايد هر روز يك مُبرِدى (1) تناول كرد و اين جزء ضروريات است . البته آنهايى كه قدرى كار و كسبشان خوب است هر روز مثلا هندوانه يا بطّيخ (2) و امثال آن را مثل خيار آبى تناول مى كنند، البته اين خيارهائى كه در سرزمين ما هست ، خيار چنبر نيست ، يك خيار آبى مخصوص در آنجا هست ، بعد از آن هم همين خيار چنبر، آنهم انواعش مختلف است بعضى هايش خيلى ارزان است ، بطّيخ هم يكى از اينهاست .
البته بطيخ آنجا غير از خربزه هاى ماست بطيخ خيلى خنك است ، در هر صورت بايد يكى از اينها تناول كرد.
نقل شده است كه فردى مى گفت : در زمانى كه هنوز مدرسه آخوند ساخته نشده بود يك بقالى بود (كه البته بعد از ساخته شدن مدرسه آخوند هم بود) يك حاجى بازارى و كاسب آمده و گفته بود: ملا مرتضى (3) در طول سال هر چه از شما بخواهد به او بده ، و آنها را يادداشت كن من قبول دارم . بعدا سر سال مى آيم با تو حساب مى كنم .
آن تاجر فرد معتبرى بوده ، به مرحوم ملا مرتضى مى گويند و ايشان هم قبول مى كند. سر سال كه مى شود تاجر آمده و مى گويد: دفترت را بياور، ببينم امسال چقدر از شما جنس گرفته است .
مى بيند در تمام سال جناب مرحوم شيخ 25 پول دوغ از اين دكان خريد كرده است البته يك پول دوغ آن زمان زياد نبوده است . ببينيد مرحوم شيخ چند روز اين دوغ را خورشت نانش قرار مى داده است .
پی نوشتها:
1- خنك كننده .
2- خربزه ، خيار، كدو.
3-مقصود مرحوم شيخ مرتضى انصارى است . شيخ مرتضى انصارى (دزفول 1214 نجف 1281 ق ) فرزند محمد امين ، از مشاهير علماى شيعه ، نسبش به جابر بن عبداللّه انصارى (م 78ق ) از صحابه صلى الله عليه و آله وسلم مى رسد و بيشتر اعضاى خاندانش عالمان دين بودند. مقدمات علوم را در زادگاهش نزد پدر و عمش شيخ حسين انصارى فرا گرفت . در 1232 ق رهسپار عراق گرديد و چهار سال در كربلا از محضر درس سيد مجاهد (م 1242 ق ) و شريف العلماى مازندرانى (م 1245 ق ) بهره مند گرديد، در سال 1236 ق به دزفول بازگشت ، اما يكسال بعد به كربلا رفت و بار ديگر به فراگيرى علوم دينى در خدمت شريف العلماء پرداخت . پس از گذشت يكسال عازم نجف اشف گرديد و به حلقه شاگردان شيخ موسى كاشف الغطاء (م 1242 ق ) پيوست . در 1240 ق شيخ پس از آمدن به زادگاهش رهسپار يارت مشهد گرديد و بر سر راهش به مشهد از حوزه هاى علمى شهرهاى بروجرد، اصفهان و كاشان ديدن كرد. وى مدت چهار سال در كاشان توقف نمود و در خدمت ملا احمد نراقى (م 1244 ق ) به تكميل معلومات خود پرداخت . پس از گرفتن اجازه روايت و اجتهاد از مرحوم نراقى رهسپار مشهد گرديد و پس از پنج ماه توقف در اين شهر به تهران و از آنجا به زادگاهش دزفول آمد. شيخ در دزفول بساط تدريس گسترد و در راءس حوزه علميه اين شهر قرار گرفت . در سال 1352 يا 1353 ق براى هميشه به عتبات رفت و يك چندى در نجف در مجلس درس شيخ على بن شيخ جعفر كاشف الغطاء (م 1253 ق ) حاضر شد.
پس از يكسال شيخ مستقلا به تدريس و تصنيف روى آورد و پس از درگذشت شيخ محمد حسن اصفهانى (نجفى ) معروف به صاحب جواهر (1266 ق ) بزرگترين مجتهد شيعه گرديد و به مقام مرجع كل رسيد و مدت پانزده سال پيشواى دينى تمام شيعيان شد.
شيخ انصارى يكى از برجسته ترين نوابغ فقهى شيعه و مبتكر علم اصول جديد به شمار مى آيد. دانش شيخ در علوم چندان زياد بود كه او را خاتم الفقهاء والمجتهدين لقب داده اند. شيخ زندگى بسيار زاهدانه و ساده اى داشت و وقتى درگذشت دو دخترش كه تنها فرزندان وى بودند چندان توانائى مالى نداشتند كه براى ايشان مراسم سوگوارى برپا دارند و گويند كه تمامى ماترك وى برابر هفده تومان ايرانى بوده و معادل همان مقدار نيز به ديگران بدهكار بوده است .
وى علم اصول و فقه را وارد مرحله تازه اى كرد و در هر دو زمينه ابتكارات بى سابقه دارد. مرحوم شيخ هر بامداد در مسجد جامع هندى به تدريس فقه و اصول مى پرداخت و نزديك به 400 طالب علم در مجلس او حاضر مى شدند و بسيارى از شاگردان او كه شمار آنها را تا 500 تن دانسته اند بعدها خود عالمى بزرگ و مجتهدى مسلم گرديده اند.
معروفترين شاگردان شيخ عبارتند از: ميرزا محمد حسن شيرازى (م 1312 ق )، شيخ جعفر شوشترى (م 1303ق )، ميرزا حبيب اللّه رشتى (م 1312 ق )، آخوند خراسانى (م 1329 ق )، محمد حسن آشتيانى (م 1319 ق ) و شيخ هادى تهرانى (م 1312ق ).
شيخ انصارى بيش از 30 كتاب و رساله نوشته كه مهمترين آنها عبارتند از مكاسب در فقه و فرائد الاصول در علم اصول .
دائرة المعارف تشيع ج 2 ص 557 و 558.
/1102101305