آیا غیبت در تاریخ انبیاء پیشینه ای دارد؟

کد خبر: 40937
غیبت و نهان زیستی، پدیده‌ای نیست که برای اولین بار و تنها درباره آخرین حجّت پروردگار روی داده باشد بلکه از روایات فراوان استفاده می‌شود که تعدادی از پیامبران بزرگ الهی، بخشی از زندگی خود را در پنهانی و غیبت بوده‌اند و این امر به جهت حکمت و مصلحت خدایی بوده و نه یک خواسته شخصی و یا مصلحت خانوادگی.
وارث : بنابراین غیبت یکی از سنّت های[۱] الهی است که در زندگی پیامبرانی همچون ادریس، نوح، صالح، ابراهیم، یوسف، موسی، شعیب، الیاس، سلیمان، دانیال و عیسی: جریان یافته است و هر یک از آن سفیران الهی به تناسب شرایط سالهایی را در غیبت بسر برده‌اند.[۲]


به همین دلیل است که در روایات از غیبت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان یکی از سنت‌های پیامبران یاد شده است و یکی از دلایل غیبت آن حضرت، اجرا شدن سنّت انبیاء: در زندگی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شمرده شده است.


امام صادق(علیه السلام) فرمود:


«به راستی که برای ]امامِ[ قائم از ما غیبتی است که مدت آن طولانی خواهد بود. راوی گوید: دلیل این غیبت چیست‌ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) ؟»


حضرت می‌فرماید:


«خداوند می‌خواهد سنت‌های انبیاء در غیبت هایشان درباره آن حضرت روی دهد.»[۳]


از سخن فوق این نکته نیز آشکار می‌شود که سخن از غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سال‌ها پیش از ولادت آن بزرگوار، مطرح بوده است و پیشوایان اسلامی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) تا امام عسکری(علیه السلام) از غیبت آن حضرت و بعضی از خصوصیات آن و آنچه در زمان غیبت اتّفاق خواهد افتاد، خبر داده‌اند و نیز وظایفی را برای مردم مؤمن در آن زمان بیان داشته‌اند.[۴]


پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) فرموده‌اند:


«مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از فرزندان من است… برای او غیبتی است و حیرتی ]پریشانی[ تا آنگاه که مردمان از دین‌های خود گمراه شوند پس در آن زمان می‌آید مانند شهاب ثاقب ]ستاره‌ای روشن و تابان[؛ پس زمین را از عدل و داد پر می‌کند همانگونه که از ظلم و ستم آکنده باشد.»[۵]


 


پی نوشت:


[۱]. قرآن کریم در سوره‌های متعددی از جمله غافر، آیه۵۸؛ فتح، آیه۲۳ و اسراء، آیه۷۷ سخن از سنّت الهى مطرح کرده است و از مجموع اینها استفاده مى شود که مقصود از سنّت الهى قوانین ثابت و اساسى الهى است که هرگز دگرگونى در آن روى نمى دهد. این قوانین هم بر اقوام گذشته حاکم بوده است و هم بر اقوام امروز و آینده حکومت خواهد کرد. (تفسیر نمونه، ج  ۱۷، ص ۴۳۵، با تلخیص)


[۲]. کمال الدین، ج ۱، باب اول تا هفتم، ص ۲۵۴ تا ۳۰۰.


[۳]. بحارالانوار، ج ۵۲، ح ۳، ص ۹۰.


[۴]. ر.ک به منتخب الاثر، فصل دوّم، باب هاى ۲۶ تا ۲۹، صص ۳۱۲ تا ۳۴۰.


[۵]. کمال الدین، ج ۱، باب ۲۵، ح ۴، ص ۵۳۶.



منبع : هادیان البرز

/1102101305