حجت الاسلام حسن آقامیر: مواظب باشیم دیگران را به گناه نیندازیم

در جامعه سالم، مواظب باش کسی را به گناه نیندازی. یک تاریکی، زندگی عده ای را زیر و رو می کند. باید مواظب باشیم این نقطه به واسطه ما در زندگی کسی ایجاد نشود. ما شروع کننده نباشیم. اهل بیت علیهم السلام با یک انرژی بی نهایتی مواظب بودند کسی سقوط نکند و تاریک نشود. امام صادق علیه السلام نشسته بودند کسی آمد و گفت یکی از فامیل هایتان را دیدم که از شما بد می گفت. حضرت به کنیزشان فرمودند: آب وضو را برای من بیاور. آن شخص گفت: الان بدبخت شده ایم. امام می خواهد نفرین کند و آن طرف نابود می شود. آن شخص دید که امام نمازشان را خواندند و بعد از نماز با حالت زاری از درگاه خداوند طلب بخشش برای او کردند.
یک شخصی به مجلس امام سجاد علیه السلام آمد و به ایشان توهین کرد. حضرت هیچ چیزی به او نگفتند و به او نگاه هم نکردند. آن شخص هر چه دلش می خواست گفت و رفت. امام سجاد علیه السلام صبر کردند. آنالیز این جریان اینطور می شود که یک شخصی آمده است و به امام زمانش توهین کرده است، اینجا یک تاریکی است. یک عده ای آنجا نشسته بودند که به امام سجاد علیه السلام محبت دارند و ممکن بود بروند و حال آن شخص را بگیرند. این هم یک تاریکی دیگر است. ممکن است کسی اینجا باشد و شان امام برایش از بین برود و بگوید چرا هیچ چیزی نگفت و اجازه داد به او توهین کنند. امام سجاد علیه السلام یک مقدار صبر کردند و فرمودند: شنیدید چه گفت؟ می خواهیم برویم و جوابش را بدهیم. در راه مدام آیه «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ»1 را تلاوت می فرمودند. به در خانه آن شخص که رسیدند او را صدا کردند. او که دید حضرت است عصبانی بیرون آمد و فکر کرد ایشان آمده اند تلافی کنند. تا بیرون آمد، آقا فرمودند: سلام علیکم. آن چیزهایی را که راجع به من گفتی اگر در من وجود دارد خدا مرا ببخشد و اگر در تو هست خدا تو را ببخشد. آن شخص سر آقا را بوسید و گفت: در من هست ولی در شما وجود ندارد. من عصبانی بودم. امام آن شخص را توبه داد. هر کسی که توبه کند گناهانش تبدیل به حسنات می شود و تمام تاریکی هایش نور می شود. به او فهماندند اگر کسی به شما بدی کرد بدی را با بدی جواب نمی دهند. چون ما می خواهیم بدی ها را از بین ببریم. اگر او فحش داد و من هم فحش دادم می شود دو تاریکی و ظلمت.
مواظب باشیم زمینه گناه را برای کسی فراهم نکنیم
هر چه به دیگران خیر برسانی حداقل ده برابرش را به تو می دهند. «مَنْ جَاءَ بالحَسَنةِ فَلَهُ عَشْرُ امثالِهَا»2 افعال امام حسین علیه السلام را باید اینطور تحلیل کنیم که امام حسین به صحرای کربلا رفتند چون نمی خواستند گناه شهید کردن ایشان و فرزندانشان بر گردن کوفیان بیفتد. علمای ما گرد عبای اهل بیت علیهم السلام هستند. کسی می برد که خودش را به امام حسین علیه السلام بفروشد نه به نگاه های دیگران. مواظب هم باشیم که به گناه نیفتیم و زمینه گناه را برای دیگران فراهم نکنیم.
یک عالمی در همدان بود که کشاورزی می کرد و انباری از گندم و جو داشت. شب دزد به انبارش زد و همسایه اش دید و داد زد انبارت را دارند می دزدند. منطقه کوچک بود و می فهمیدند که چه کسی دزدی کرده است. عالم یک عبا برداشت و به دور سرش بست و با یک چراغ آمد و گفت چیزی نیست خودم می دانم، کسی نیست. عالم جلو آمد و گفت نترسید من عبا بر سرم بسته ام و شما را نمی بینم. هر چه دارم ببرید و اگر زیادی آمد به فقرا هم بدهید. آنها از ترسشان هیچ حرفی نمی زدند عالم فقط گفت: به اندازه نان فردای زن و بچه ام باقی بگذارید ومن می روم بخوابم. حلالتان کردمکه دزد نباشید. گندم را بردند و صبح بالای سر گندم ها همه شان توبه کردند. گرد پای اهل بیت علیهم السلام این طور کار می کنند. مواظب باشیم علت گناه کسی نباشیم. وقتی به همسرمان نمی گوییم دوستت دارم یک نقصی در وجودش است و وقتی کسی دیگر به او گفت دوستت دارم و او به گناه افتاد، من مقصر هستم. ما زمینه گناهش را فراهم کرده ایم. موبایل را به بچه می دهم و خیلی چیزها یاد می گیرد و بعد می گوییم چرا فرزندمان خراب شده است. اگر حداقل گناه می کنید خودتان انجامش دهید، فرزندتان را خراب نکنبد. ما در بی دینی فرزندمان مقصر هستیم. ما با بد اخلاقیمان در دین گریزی آنها نقش داریم. در گودال به آن اشخاص می گفتند نکنید این کار را، بدبخت می شوید.
حضرت مسلم علیه السلام آنقدر رشید بوده اند که با حضرت ابالفضل علیه السلام هم قد بوده است.
رو نزن گوششان کَر است امشب با غم بی کسی مدارا کن
همه دارند می روند آقا بی صدا گریه کن تماشا کن
ای سفیر غریب دل خسته ای ابَر مرد قهرمان چه خبر؟
نامه دادی حسین برگردد؟ از امام زمانمان چه خبر؟
باز هم بی بصیرتی کردند جهلشان کار دستشان داده
لقمه های حرام را خوردند دل بریدند از شما ساده
چاله کَندَند بر سر راهت تا که گودال را مَحَک بزنند
ریسمانِ جهالت آوردند تا به زخم دلت نمک بزنند
کوفه بال و پر شما را بست کُنج دیوارِ خسته افتادی
تنگی کوچه هاش باعث شد یاد پهلو شکسته افتادی
ضربه هاشان به پهلویت می خورد دردهایت یکی دو تا كه نبود
چقدر زود دوره ات کردند کوفه گودالِ کربلا که نبود
آب در حسرت لبانت سوخت لب پاره مُعَذَّبی آقا
گریه هایت به کوفیان فهماند فکر فردای زینبی آقـــا
تهمت خوردن شراب زدند به شما مرد حق پرست آقا
تازه با این که خیزران نزدند دو سه دندانتان شکست آقا
خیزران گفتم و دلم خون شد دهنم تیر می کشد چه کنم
روضه ات را به سمت بَزم شراب دست تقدیر می کشد چه کنم
بی ادب تا که چوب را برداشت قلم آشفته شد، مُرّکب ریخت
بی ادب چوب را که بالا برد غم عالم به جان زینب ریخت3
/1102101304
پی نوشت:
1.
آیه 134 سوره آل عمران
2.
سوره الانعام آیه 160
3.
شعر از وحید قاسمی