حجةالاسلام نقویان: بهترین نوع مرگ، مرگ مسلمانی است/ حاج سیدمحسن گرسویی:بی حسین بن علی اجر عبادت، نار است
وارث:مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام درشب شانزدهم ماه محرم با سخنرانی حجت الاسلام نقویان و مداحی حاج سید محسن گرسویی در بیت الزهرا(سلام الله علیها) برگزار شد.
این مراسم با قرائت قرآن توسط حاج حسن رضائیان آغاز شد و سپس حجت الاسلام نقویان به سخنرانی در رابطه با نوع مرگ پرداختند که در ادامه به ذکر بخشی از سخنان ایشان میپردازیم:
در قرآن کریم، در دو آیه در سوره بقره و آل عمران دستوری میدهد برای نوع مرگ، که یکی ظاهراً از زبان جناب ابراهیم است و یکی مستقیماً از طرف خود خداوند. میفرماید که: " لا تموتنّ ولا تموتنّ الّا وأنتم مسلمون" اگر کسی خواست از دنیا برود، حق ندارد، مگر مسلمان از دنیا برود. به این روش و سبک و با این میزان مسلمانی باید از دنیا برود. دستور است. "لاتموتنّ" نهی از مرگ، مگر به این سبک و روش. که آن محقق معاصر وقتی در کلماتش بود که خدایا چگونه زیستن را به ما بیاموز، چگونه مردن را خود خواهیم آموخت. اما بر طبق این آیه چگونه مردن را هم باید خدا به ما یاد دهد همه چیز را او باید به ما بیاموزد. ما مثل یک کودک نوآموز هستیم که برای هر کاری باید اجازه بگیریم مانند کودکان ابتدایی. این خیلی خوب است که انسان در تمام زندگی اش آقا اجازه باشد،اجازه بگیرد. چون ما خیلی از کار ها را از خودمان انجام میدهیم.
حال این دستور" لا تموتنّ ولا تموتنّ الّا وأنتم مسلمون" یک دستورتعبّدی است؟ باید به خودمان فشار بیاوریم و جامه چاک کنیم که هر طور است باید مسلمان از دنیا برویم؟ یا نه یک خواسته و یک تمنای برخاسته از نهان خود ما آدمیان است؟ مثل برخی ازدواج هایی که امروزه صورت می گیرد یک ازدواج اجباری است و این اجبارها مثلا از سوی پدر و مادرها صورت می گیرد و به طلاق منجر میشود.عرض بنده این است که گاهی یک موارد اجباری است و انسان باید بسازد. اینجا قرآن می گوید مرگ برای همه است و همه باید بمیرید و نمیتوان گفت پانصد سال میخواهیم زنده باشیم، نوع مرگ، چه مرگی برای انسان دلنشین است؟ مرگِ آرامش بخش است؟ بهترین نوع مرگ چیست؟
قرآن میگوید بهترین نوع مرگ، مرگ مسلمانی است. "برو هر لحظه ایمان تازه گردان، مسلمان شو مسلمان شو مسلمان" چرا؟ ظاهراً تحلیلش این است که ما انسانها نهایت خواسته و غایت آمالمان چیست؟ چه فضایی را برای زندگی می پسندیم؟ از هر کس بپرسید میگوید من دوست دارم درفضایی زندگی کنم که همه ی کیف و لذت هایم در آنجا تأمین شود و همه نوع نعمتی داشته باشم و بدون محدودیت و ممنوعیت به همه امیالم برسم. قرآن میگوید در بهشت همین فضا را داریم:" لهم ما یشاؤون فیها " میفرماید:هر چه دلتان بخواهد به شما میدهیم.
خطبه 71 نهج البلاغه در مورد تعلیم،درود و گرامی داشت پیامبر(صلی الله علیه وآله) است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این خطبه به مسلمانان یاد میدهند که چگونه بر وجود نازنین پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) درود بفرستند و سلام دهند.آخر آن خطبه دو سطر حضرت دعا میکنند که "اللهم اجمع بیننا و بینه فی برد العیش و قرار النعمة ..." خدایا من و رسول خدا با هم یکجا همنشین باشیم همسایه باشم در زندگی که دلمان را خنک کند و نعمتی که زوال پذیر نباشد(مرگ در آن نباشد، پیری و زمین گیری در آن نباشد و یک سره تا بی نهایت این عیش مستمر باشد) و هرچه هم خواستیم به مابدهند ( از انواع خوردنی ها و نوشیدنیها و پوشیدنیها و...) و آخر آرامش (هیچ دغدغه و اضطرابی نباشد و هر آنچه که آرامش است در نهایتش)حضرت این دعا را کرده اند.
حال اینجا خدا فرموده که شما باید مسلمانانه از دنیا بروید. حال چرا مسلمانانه؟ چون این میل درونی خودمان است. چون همه انسانها به دنبال چنین فضایی هستند که نام آن بهشت است که در خطبه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرض شد. از هر انسانی که سؤال شود چه خوب چه بد، همین را میگوید چون این سرشت را خداوند در نهاد انسانها قرار داده است.
در معرکه عاشورا بعد ازغروب روز دهم بیشتر از همه زینب کبری می سوخت،عود وار می سوخت در این مسیر کوفه گاهی به سرمطهر نگاه میکرد که روی نیزه بود و میگفت ای همه هستی زینب ای قلب و دل و جان زینب، از وقتی که از مدینه با تو حرکت کردم،خیلی چیزها را با خودم حساب کردم خیلی اتفاقات را در ذهنم تصویر میکردم و با آن کنار می آمدم اما دیگر در تصورم نمی گنجید که روزی در این مسیر کوفه چقدر سختی می کشیم، روزی در این شهر، مردم افتخار میکردند که لحظه ای ما را دیده اند و اکنون در همین شهر سر تو به روی نیزه است! و من دست بسته ام.
در ادامه این مراسم؛حاج سید محسن گرسویی به مرثیه سرایی و عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام پرداختند که گزیده آن در ادامه آمده است:
ای حرم خانه دل همچو خدا خانه تو
آفرینش ز ازل سوخته پروانه تو
آدم و حور و ملک یک سر دیواره تو
رشته جان جهان نرگس جانانه تو
سرنوشت همگان نقش به پیمانه تو
درّ مخزون خدا اشک غریبانه تو
بی حسین بن علی اجر عبادت، نار است
گل اگر بشکفد از شاخه طوبی، خاراست
سدره گر آب ز اشکش نخورد بیمار است
ای خوش آن دیده که از اشک غمش سرشار است
ای خوش آن سینه که از آتش او غمبار است
به خدایی که کریم و احد و دادار است
این شهیدیست که خون شهدا زنده از اوست
تا خداییِ خدا، دین خدا زنده از اوست...
/س113