مصادیق قرآنی از خواست و اراده الهی
وارث : در این مقاله با توجه به آیات قرآن معنای: لطیف بودن پروردگار، مفهوم اراده ی او، و معنای وجه الله را بررسی می کنیم:
معنای لطیف بودن پروردگار
«اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبَادِهِ یَرْزُقُ مَن یَشَاء وَهُوَ الْقَوِیُّ العَزِیزُ» (شوری/ 19)
توصیف خداوند به «لطیف» بدین جهت است که لطیف از ماده ی «لطف» به معنای هر موضوع دقیق و ظریف و هرگونه حرکت سریع و جسم لطیف است، بنابراین لطیف بودن خداوند اشاره به علم او نسبت به اسرار دقیق و ظریف آفرینش است.
گاه به معنای خلقت اجسام لطیف و کوچک و ذرهبینی و مافوق ذرهبینی نیز آمده است.
امام رضا علیه السلام میفرماید: «این كه مىگوییم خدا لطیف است، به دلیل آن است كه مخلوقات را لطیف آفریده و از اشیاى لطیف و ظریف آگاه است. آیا آثار صنع او را در گیاهان نمىبینى؟ همچنین در موجودات و حیوانات كوچك و حشرات ریز و چیزهایى كه از آن هم كوچكتر است. هنگامى كه به این موجودات مىنگریم، در مىیابیم كه خالق آنها لطیف است.»(اصول کافی/ ج 1/ ص 93؛ نمونه/ ج 5/ ص 386)
معنای اراده ی الهی
«إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ» (یس/ 82)
آیه شریفه فوق، از آیات برجسته قرآن کریم است که معنای ایجاد را تبیین میکند و میفرماید: خداوند در ایجاد هر چیزی که ارادهاش به آن تعلق گیرد، به غیر از ذات مقدس خود، به هیچ سبب دیگری محتاج نیست.
تعبیرات قرآن کریم در این زمینه مختلف است؛ گاهی با تعبیر امر؛ «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا» و گاهی با تعبیر قول؛ «إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَیْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَیَكُونُ» (نحل/ 40)
و در جای دیگر تعبیر به قضا کرده است؛ «وَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ كُن فَیَكُونُ». (بقره/ 117)
گفتنی است که منظور از کلمه ی امر و قول و قضا در آیات شریفه، بیان کردن شأن الهی در هنگام اراده خلقت است، نه این که خداوند متعال وقتی میخواهد چیزی را بیافریند، «كن» میگوید، وگرنه تسلسل لازم میآید. به دلیل این که خود تلفظ هم چیزی است که بعد از اراده کردن، تلفظ دیگری میخواهد، باز آن تلفظ هم چیزی از چیزهاست که محتاج به اراده و تلفظ دیگری است. «1»
مصداق های قرآنی خواست الهی
الف- اگر خداوند بخواهد اشرف مخلوقات، (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله) را با «أوهن البیوت» و تار عنکبوت حفظ میکند؛ «إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ»«2»
ب- اگر خدا بخواهد فرعون صاحب قدرت را؛ «وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ» «3» به وسیله ی آب که به آن مینازید؛ «وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی»، «4» غرق میکند؛ «حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ» «5»
ج- اگر خدا بخواهد درخت خشک، میوهدار میشود؛ «وَهُزِّی إِلَیْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْكِ رُطَبًا جَنِیًّا». «6»
د- اگر خدا بخواهد از یک علت، دو معلول متفاوت به وجود میآید. گاهی حضرت موسی عصا را به سنگ میزند، چشمه ی آب میجوشد؛ «أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا» «7» گاهی نیز عصا را به دریا میزند، قسمتی از آب دریا خشک میشود؛ «أن اضرب بعصاك البحر» «8»
ه- اگر خدا بخواهد زن بیشوهر بچهدار میشود؛ «فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِیًّا» (مریم/ 22)
و- اگر خدا بخواهد کلاغ معلم انسان میشود و دفن کردن مرده را به او میآموزد؛ «
فَبَعَثَ اللّهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الأَرْضِ». (مائده/ 31)
معنای وجه اللّه
وجه در لغت به معنای صورت است و گاهی به معنای ذات به کار میرود. بنا بر این «وجهاللّه» یعنی ذات خدا. پس ذکر کلمهء «وجه» در آیه انفاق و مانند آن متضمّن نوعی تأکید است. زیرا هنگامی که گفته میشود «براى ذات خدا»، تأکید آن از «براى خدا» بیشتر است؛ یعنی حتماً برای خدا باشد، نه دیگری.
افزون بر آن، معمولاً صورت انسان شریفترین قسمت ظاهری بدن اوست. زیرا اعضای مهم بینایی، شنوایی و گویایی در آن قرار گرفتهاند.
به همین دلیل هنگامی که کلمه «وجه» به کار برده میشود، شرافت و اهمیت را میرساند. در اینجا هم (به طور کنایه) که در مورد خداوند به کار برده شده است، در واقع نوعی احترام و اهمیت از آن فهیمده میشود. بدیهی است که نه خداوند جسم است و نه صورت دارد.(مجمع البیان/ ج 2/ ص 263؛ نمونه/ ج 2/ ص 664)
پی نوشت ها:
(1)- المیزان/ ج 17/ ص 114
(2)- توبه/ 40
(3)- فجر/ 10
(4)- زخرف/ 51
(5)- یونس/ 90
(6)- مریم/ 25
(7)- اعراف/ 160
(8)- شعراء/ 63