ظهور حضرت مهدی(عج)، وعدهای الهی
وارث : « وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ ». (1)
از مجموع آیه چنین بر مىآید كه خداوند به گروهى از مسلمانان كه داراى دو صفت " ایمان" و" عمل صالح" هستند, سه نوید داده است: 1- استخلاف و حكومت روى زمین. 2- نشر آئین حق به طور اساسى و ریشهدار در همه جا. 3- از میان رفتن تمام اسباب خوف و ترس و وحشت و ناامنى.
نتیجه امور فوق آن خواهد شد كه مردم در آن زمان, با نهایت آزادى خدا را می پرستند و فرمانهاى او را گردن می نهند و هیچ شریك و شبیهى براى او قائل نمی شوند و توحید خالص را در همه جا می گسترانند. (2) بسیاری از مفسران با استناد به ادله و شواهد عقلی و نقلی, برآنند که آیه فوق راجع به ظهور حضرت بقیة اللَّه (علیه السلام) و برپایی حکومت ایشان در زمین است. (3) گرچه مفسران در تفسیر آیه فوق احتمالات دیگری را نیز بیان نموده اند, لکن در خصوص تطابق این آیه با حکومت حضرت مهدی (علیه السلام) یکی از آنان می نویسد:
اولا: وعده الهى تخلف پذیر نیست, زیرا خلف وعده قبیح است و محال است از خدا صادر شود.
ثانیا: خطاب «منكم» در این آیه, به مسلمین است و معلوم است كه مسلمین نیز در اینجا دو دسته هستند, زیرا می فرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ» كسانى كه از شما مسلمین ایمان داشته باشند كه مۆمن با مسلم غیر مۆمن فرق دارند و مسلما مصداق اتم مۆمن ائمه اطهار (علیهم السلام) هستند كه معصومین (علیهم السلام) باشند و این وعده خاص به آنها است.«وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» صالحات با دارا بودن «الف و لام» افاده عموم مىكند, یعنى جمیع صالحات و كسى غیر از معصومین (علیهم السلام) خالى از اعمال فاسده نیست.
از طرفی استخلاف در زمین, سلطنت و ریاست بر تمام كره زمین است و هیچ كدام از ائمه و یا غیر آنان چنین سلطنتى پیدا نكردند؛ زیرا فقط امیر المۆمنین علیه السلام پنج سال سلطنت داشت, آنهم نه بر تمام كره, از طرفی ایشان در زمان خلافت خویش, گرفتار عایشه و طلحه و زبیر و معاویه و خوارج بود, تا آنكه در محراب او را كشتند. در این آیه سخن از تمکن و نشر آیین به میان آمده است و این در حالی است که ائمه (علیهم السلام) در دوره زمان خود متمكّن نبوده اند, و به گونه ای گرفتار جریاناتی بوده اند، امیر المۆمنین (علیه السلام) گرفتار مشایخ سه گانه, امام حسن(علیه السلام) گرفتار معاویه، حضرت ابى عبد اللَّه(علیه السلام) گرفتار یزید حضرت سجاد و حضرت باقر(علیهما السلام) گرفتار بنى مروان, و بقیه ائمه (علیهم السلام) گرفتار بنى عباس.
تبدیل این خوف به امنیت, منحصر به دوره ظهور است كه دیگر یك كافر, مشرك, ظالم, مخالف, معاند و ناصب روى زمین باقى نمی ماند و مۆمنین در كمال امنیت و آسایش خدا را عبادت می كنند و دستگاه شرك برچیده می شود. (4)
از ائمه اهل بیت (علیهم السلام) روایت است كه این آیه در باره مهدى آل محمد (علیه السلام) است. همچنین روایت است که امام سجاد (علیه السلام) این آیه را خواند و فرمود: « آنها به خدا سوگند شیعیان ما هستند، كه خداوند به دست مردى از ما كه مهدى این امت است، این وعدهها را در باره آنها انجام می دهد. او کسی است که پیامبر خدا (صل الله علیه و آله و سلم) در باره او فرمود: "اگر از دنیا یك روز مانده باشد، خدا آن روز را طولانى مىسازد تا مردى از عترت من كه هم نام و هم کنیه من است، زمامدار شود و زمین را بعد از آنكه پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد كند". (5)
با توجه به مطالبی که بیان گردید, اینگونه به نظر می رسد که تفسیر ارائه گردیده در ذیل این آیه در این نوشتار به معنى انحصار معنى آیه در قالب مطالب فوق نیست، بلكه بیان مصداق كامل است، زیرا آنچه مسلم و قطعی است, آن است که روزی شرق و غرب جهان در زیر لواى حكومت حضرت بقیة اللَّه (علیه السلام) قرار مىگیرد، و آئین حق که همان اسلام ناب محمدی است, در همه جا نفوذ مىكند و ناامنى و خوف و جنگ از صفحه زمین بر چیده مىشود، و عبادت خالى از شرك براى جهانیان تحقق مىیابد و این همان وعده ای است که خداوند در این آیه به مسلمان داده است.
پی نوشت:
1. النور/55
2. ر.ک: مكارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ اول، تهران, دار الكتب الإسلامیة، 1374ش, ج14، ص528
3. ابوالفتوح رازی, فضل بن حسن طبرسی, سید عبدالحسین طیب, علامه طباطبایی (ره) و ....
4. ر.ک: طیب, سید عبد الحسین, اطیب البیان فی تفسیر القرآن, تهران, انتشارات اسلام, چاپ دوم، 1378ش, ج9، صص555و 556
5. قمى مشهدى, محمد بن محمدرضا, تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب, تحقیق: حسین درگاهى, چاپ اول, تهران, سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى, 1368ش, ج9، ص33