حجت الاسلام شیخ سعید شفیعی: امتحان انسانها، کفاره ی گناهان آنهاست
وارث : جلسه هفتگی هیئت الرضا علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام سعید شفیعی و مداحی حاج عبدالرضا هلالی، حاج امیر عباسی وکربلایی وحید یوسفی برگزار شد.
در ادامه خبر متن سخنرانی حجت الاسلام سعید شفیعی را می خوانید:
سنت ابتلا و امتحان الهی
یکی از مهمترین برنامه های خداوند، امتحان پیری از انسان است. سند قطعی امتحانات خدا آیاتی است که در قرآن وجود دارد و الفاظی مانند قطعا، بدون شک، بدون تردید و.... نشان میدهد، که امتحان الهی شامل همه ی انسانها می شود. ابتلا به بلاها بر دو نوع است: یا کفاره ی گناهانمان است یا برای بالا بردن درجه ی ما. غالبا بلاهایی که ما می بینیم از قسم اول است و بلاهایی که امامان معصوم می دیدند قطعا از قسم دوم است.
امتحانات انسانها برای جبران و مافات گناهان گذشته است. جنس انسان به گونه ای است که، تا تنبیه نشویم از گناهان خود برنمیگردیم و اگر مورد لطف خدا باشیم، حتما طغیان و عصیان خواهیم کرد.
مهمترین ترمزهای عصیان
اینها امتحانات الهی ست. امام حسین علیه السلام فرمودند اگر سه چیز نبود بشر از خداوند تبعیت نمی کرد: مرگ و مریضی و فقر. یعنی چون انسان از مرگ، مریضی و فقر هراس دارد، تا حدی سبب می شود که در اطاعت خداوند بیشتر کوشش کند. خدا را بیشتر یاد میکند. اگر همیشه دارا و سالم بود و مثلا می دانست که نمی میرد، در آنصورت کمتر خدارا یاد میکرد. مرحوم دولابی میفرمود: سینه زنی هایی که انجام میدهید، کینه های قلبتان را می زداید. به شرطی که فقط برای سیدالشهدا باشد. یک حالت نورانی به قلب بخشیده می شود. خدا در قرآن می فرماید: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ1 البته شما را به اندکی ترس و گرسنگی و بينوايی و بيماری و نقصان در محصول می آزماييم و شکيبايان را بشارت ده کسانی که چون مصيبتی به آنها رسيد گفتند : ما از آن خدا هستيم و به او باز می گرديم.
خداوند در سوره ی بقره می فرمایند قطعا و حتما آزمایش می کنیم شما را با ترس و گرسنگی و از دست رفتن مال و جانها و محصولات. بنابراین مریضی ها وبلاهایی که می بینیم از آن جهت است که خداوند ما را دوست دارد. گناهان و زنگار قلبمان پاک شود.
مراتب توبه
مردي از شيعه خدمت امام صادق علیه السلام آمد و عرض كرد: آقا،من فقير شدهام. امام فرمود: "اَنْتَ مِنْ شيعَتِنا وَ تَدَّعِي الْفَقْرَ" «تو شيعهي ما هستي و اظهار فقر مي كني؟» و حال آن كه: "شيعَتُنا كُلُّهُمْ اَغْنِياء" «همهي شيعيان ما اغنيا هستند». فقير ميانشان نيست. گفت: آقا، چه طور فقير در ميانشان نيست؟ من فقيرم. فرمود: بگو ببينم اگر تمام دنيا را پر از نقره كنند و به تو بدهند،حاضري آن محبّتي را كه به ما داري از دل بيرون كني ؟ گفت: نه، به خدا قسم، اگر همه را هم طلا كنند، من حاضر نيستم محبّت و ولايت شما را از دست بدهم. امام فرمود: پس تو ثروتمندي؛ سرمايه اي داري كه از همهي كرهي زمين كه پر از طلا و نقره باشد بالاتر است. پس آن كسي فقير است كه آنچه تو داري ندارد، مسائل مادّي چيزي نيست كه بگويي من فقيرم.
پس کسی که حب اهل بیت علیهم السلام دارد، به هیات می آید و برای امام حسین علیه السلام گریه میکند، فقیر نیست. فلذا اگر این چنین شخصی که به محبت اهل بیت علیهم السلام متصل است، اگر هم مرتکب گناهی شود، خدا او را با ابتلا به آزمایشات مختلف خواهد بخشید.
شخصی در حضور مولا علی علیه السلام گفت: استغفرالله. حضرت فرمودند: ساکت باش مادرت به عَزایت گریه کند. آیا می دانی استغفار چیست؟
استغفار کار مردان عالی مقام است که شش شرط دارد:
پشیمانی و حسرت از اعمال گذشته
عزم بر ترک گناه برای همیشه
اداء کردن حقوق مردم که بر عهده اش است
اداء کردن حقوقی که از جانب خدا بر او واجب بوده و قضاء شده
از گوشت بدنش از حرام روئیده با گرسنگی و غم و اندوه و گریه بر گناهان آبش کند تا پوست به استخوان رسیده و از نو گوشت بروید، زحمت عبادت را به خود بچشاند چنانچه خوشی و شیرینی گناه را به خود چشانده است.2 حضرت امیر به این شخص گفت ابتدا حق الناس را برگردان. باید حواسمان به حق الناس باشد. لازم هم نیست حقی را که از کسی ضایع کرده ایم به آن شخص بگوییم. نزد شخصه رفته و فقط حلالیت بطلبیم. مثلا بگوییم فلانی حلال کن. بدون آنکه بگوییم در گذشته چه دلی شکستیم یا چه آبرویی بردیم. اگر مالی از آن شخص از بین برده ایم، بدون آنکه متوجه بشود به او بپردازیم. با واسطه ای یا از طریقی به او بازبپردازیم. به هر طریقی پول را به او برسان. اگر با خودرویی که پارک است تصادفی کردیم شماره بگذاریم. این دنیا، دنیای بزن و دررو نیست. شهامت عذرخواهی داشته باشیم که در آن دنیا دیگر جای جبران نیست. هرچه در این عالم باشد، سریع به حسابت نوشته خواهد شد. اگر کسی را ناراحت کرده ای، باید از او عذرخواهی کنی، نباید بگویی غرورم اجازه نمی دهد. اگر این را بگویی جایی نزد اهل بیت علیهم السلام نخواهی داشت.
حرکت به سمت خدا، نتیجه رعایت تقوا
تیری که در کمان عقب کشیده میشود و به یکباره به جلو پرتاب میشود، اگر کمی تقوا به خرج دهیم، خدا هم آنچنان انسان را به جلو می راند که همه متعجب خواهند بود. مثل حر، که ادب و احترام در مقابل امام حسین علیه السلام به خرج داد. تقوا انجام داد و خدا هم او را نجات داد. تقوا از ماده وقی است، به معنای خودنگه داری و خود کنترلی. اگر خودتان را برای خدا نگه دارید و عقب بکشید، خدا نیز در عوض شما را در راه حق به پیش میبرد. وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجًا3 و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند.
جاده حق دوطرفه است. همانطور که والدین بر گردن فرزندان حق دارند، فرزندان نیز بر پروردن والدین حق دارند. اینطور نیست که والدین فرزندی را توهین و تحقیر کنند، ولی در پیشگاه خدا جواب پس ندهند. همانطور که عاق والدین داریم، عاق فرزند هم داریم. اما احترام والدین بیشتر سفارش شده است.
اگر عصبانی می شویم محل را ترک کنیم. هنگام رانندگی چه بهتر که کم بیاوریم، بگذریم. چه بسیار قتل هایی که نمی خواستند به وقوع بپیوندد ولی متاسفانه اتفاق افتاده است.
بخشیدن را تمرین کنیم
یاد بگیریم که ببخشیم. گاهی فکر می کنیم اگر ببخشیم کوچک می شویم. اگر اینطور بود که خداوند بخشنده ترین است. از عصبانیت ها بپرهیزیم. خدای ناکرده چاقو همراهمان نداشته باشیم که تا زمانی که آن را در جیب داریم اختیارش را داریم. وقتی بیرون می کشیم دیگر اختیار ما دست آن است.
در دنیا هم وقتی برای خدا از گناه به عقب بروی، خدا هم در عوض شیرینی عبادت و محبت اهل بیت علیهم السلام را به او می چشاند. وقتی در روضه ها گریه زیاد می کند و قلبش رقیق می شود، نتیجه خودداری از گناهان است.
بعضی از علما به مراتبی میرسند, که خود سیدالشهدا را میبینند. یکی از مراجع که متوسل به سیدالشهدا شده بودند. حضرت را بدون سر، در حالت نیمه خواب، یا مکاشفه دیده بودند. ایشان فرموده بود، از حضرت علی اکبر سلامت فرزندت را بخواهید و توسل بجویید.
سلام حضرت زینب به حبیب ابن مظاهر
ظاهراً در همين ايام محرم، نزديک عاشورا هم بوده است که زينب کبري سلام الله عليها مي گويد من نگاه مي کردم مي ديدم لشگر دشمن دائم در حال زياد شدن است، اما کسي نمي آيد به برادر من بپيوندد. ما کم هم مي شديم، بعضي ها مي رفتند، اما کسي نمي آمد. لشکر امام حسين علیه السلام در اقليت بودند، متأسفانه گاهي وضعيت حق اين گونه است، باطل چون زرق و برق دارد و دنيا را در پي دارد بيشتر به آن گرايش مي يابند. زينب سلام الله عليها مي گويد يک وقت ديديم که از دور يک سياهي دارد مي آيد، دو نفر در حال حرکتند. از برادرم امام حسين پرسيدم که اين ها که هستند؟ امام فرمود: اين ها هم سپاهيان من هستند، اين حبيب بن مظاهر است و اين هم مسلم ابن اوسجه. زينب کبري از اين که حبيب آمده خيلي خوشحال شد، عرضه داشت سلام مرا به حبيب برسان. امام حسين علیه السلام به استقبال اين دو آمد. وقتي اين ها وارد شدند امام به حبيب فرمود: خواهرم زينب به شما سلام رسانده. مي گويند حبيب ابن مظاهر به حدي منقلب شد که خاک ها را برمي داشت و روي سر و صورت خودش مي ريخت، گفت من که هستم که زينب به من سلام برساند، زينب به ياد من بوده. از اين کلام اباعبدالله عليه السلام، خيلي خوشحال شد.
مرحوم دولابی می فرمود: یک بنده خدا مرام خاصی در دنیا داشته، هرجا یک بنر، پرچم، یا علمی در دنیا میدیده سلامی عرض میکرده. بعد از فوت در آن دنیا شروع به حسابرسی از اعمالش کردند. بعد از حساب و کتاب، او را به سمت جهنم برزخی می بردند. در راه یک علامتی از حضرت دید و اجازه خواست سلامی عرض کند. اما هنگام برگشت، میبیند که مسیرش عوض شده به سمت باب الحسین می رود. تمام سیئاتش تبدیل به حسنه شده بود و در نامه اش نوشته شده بود یا مبدل السیئات.
امتحان سرنوشت ساز، فقط یک بار پیش می آید
باید بدانیم امتحانات سنگین خداوند فقط یک بار اتفاق می افتد، دستور ذبح به حضرت ابراهیم، کربلا، ظهور حضرت حجت یک بار اتفاق می افتد. با این امتحان است که روش زندگی عوض میشود. در امتحانات الهی اجازه تقلب داریم، برای نجات میتوانیم به اهل بیت علیهم السلام نگاه کنیم و از امتحانات سخت آنها درس بگیریم. میتوانیم برای سربلندی در امتحانات از اهل بیت علیهم السلام مدد و کمک بگیریم.
پی نوشت:
1- سوره البقرةآیه156
2- وسائل الشیعه ج 11 صفحه 361
3- سوره الطلاقآیه 2