حجت الاسلام عالی: زن محور آرامش و تربیت در خانه است

کد خبر: 49435
جلسه هفتگی مسجد حضرت امیر علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام عالی برگزار شد
وارث: جلسه هفتگی مسجد حضرت امیر علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام عالی برگزار شد.
در ادامه ی خبر متن سخنان حجت الاسلام عالی را می خوانید:


حجت الاسلام عالی: زن محور آرامش و تربیت، در خانه است.

حیا و عفت از اوصاف شیعیان

یکی از صفاتی که هر مومنی باید داشته باشد با حیا بودن است، به خصوص شیعه، در روایات با حیا بودن از علائم شیعه است. حضرت صادق علیه السلام در این زمینه فرمود: ((إنّما شیعَةُ جعفر َلِیٍّ مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ و فرجه 1؛ همانا شیعه علی کسی است که عفت شکم و دامن دارد)) شیعه ی جعفری هرزه نیست. هر چیزی را نمی گوید، هر لقمه ای را نمیخورد. غریزه ی جنسی اش کنترل شده است. امیرالمومنین می فرماید: "مَاالْمجاهِدُ الشَّهیدُ فی سَبیلِ اللَّهِ بِاَعْظَمَ أجراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعف لَکادَ الْعَفیفُ اَنْ یکونَ مَلَکاً مَنَ الملائکة2.پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بزرگ تر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی گردد. همانا فرد پاکدامن نزدیک است، فرشته ای از فرشته ها باشد."

اجر مبارزه با نفس

اجر کسی که در راه خدا به شهادت رسیده بالاتر از کسی که میتونه گناه انجام دهد و نمیدهد و عفت پیشه میکند، نیست. همانطور که شهید در راه خدا، در مقابل نفسش ایستادگی میکند، عفیف هم پا روی نفس خودش میگذارد. همانطور که شهید در میدان جهاداصغر جنگیده، عفیف در میدان جهاد اکبر با نفسش جنگیده است. حقیقتا هم جوان در یک میدان جنگ است، تحریکهای زیادی که صورت میگیرد. بیش از 300 میلیون سایت مبتذل در اینترنت وجود دارد. بیش از 17هزار شبکه ی مبتذل ماهواره ای وجود دارد، در ایران حدود 300 هزار از این شبکه ها گرفته می شود. به همین دلیل جوانی که بتواند مبارزه کند، کار کمی انجام نداده و اجرش کمتر از شهید نخواهد بود.

حیا، ویژگی مشترک بین زن و مرد

این صفت حیا و عفت هم برای زن است و هم برای مرد. اما ضرورتش برای زنها بیشتر است. اما مخصوص زن نیست، چون اگر زن عفتش را از دست بدهد و سقوط کند، مرد را هم به سقوط میکشاند. عفت و حیا این نیست که انسان فقط در جمع جلوی خودش را بگیرد. این خوب است اما حیا در مقابل مردم است. حیا از خدا در خلوت ها خودش را نشان میدهد. جایی که چشم ظاهری او را نمیبیند، جلوی خودش را بگیرد و گناه نکند.

اولین مرحله ی عفت و حیا کنترل اعضای ظاهری

عفت و حیا دارای درجات و مراحلی است. اولین مرحله همین اعضای ظاهری است که مهار می شود. دست، چشم، گوش، فرج و شکم ورودی و خروج روح ما هستند. خیلی از اوقات سر نماز که دل، روح و ذهن انسان شلوغ است و نمی تواند تمرکز کند. نه فقط در نماز، بلکه وقتی میخواهید روز موضوعی تمرکز کنید، در هجوم افکارتان قرار میگیرید و اگر ریشه یابی کنید میبینید همان چیزهایی است که دیده اید.

اولین مرحله ی عفت و حیا کنترل ورودی و خروجی هاست. البته همین مرحله هم خیلی سخت است. اما اگر کسی این مرحله را بگذراند، مرحله ی دوم را هم می تواند مهار کند.

دومین مرحله حیا و عفت، کنترل افکار

مرحله ی دوم این است که انسان در درون خودش با حیا باشد و افکار شیطانی و شهوانی نداشته باشد. آیت الله حایری، موسس حوزه ی علمیه میفرمود من در خواب هم اگر نامحرم ببینم، چشم می پوشانم. با اینکه در حالت خواب انسان تکلیفی ندارد. ببنید درونش چقدر گلستان است که حتی در خواب هم رعایت میکند.

کار سختی است اما شدنی است. باید مراقب نفس بود. متاسفانه در یک فرهنگ جهانی زندگی میکنیم، که بی حیایی، بی فتی و بی غیرتی را با جذابترین ابزارها به خصوص هنر تولید و صادر می کنند. چه بسا مورد تمسخر واقع می شود به دلیل اینکه روابط اجتماعیش ضعیف است.

بلایی که غرب بر سر زن آورد

ببینید چه بلای بر سر زن در غرب آورده اند. این بحرانی که بوجود آمده که به کشورهای اسلامی از جمله کشور خودمان سرایت می دهند. در اواخر قرن 19، زن در جامعه ی غربی یک موجود درجه ی دوم مثل برده محسوب می شود. اگر کار میکرد و پولی بدست می آورد نمی توانست صاحب مالش بشود. بعد از انقلاب صنعتی، کارخانه داران یک قانونی به مجلس انگلیس پیشنهاد دادند. اینکه زن صاحب پولش بشود. دلشان برای سود و سرمایه سوخت. کارخانه ها تازه راه افتاده بودند و نیاز به کارگر داشتند. چه نیرویی بهتر از زن که با حقوق اندک میتواند استخدام شود. با این کار از جسم ضعیف زن برای چرخاندن کارخانه ها استفاده کردند. دومین کارشان این بود، که چون کارخانه ها تولیدات انبوه داشتند، نیاز به فروش انها بود و مشتری باید انها را بخرد. برای این کار نیاز به تبلیغ بود برای همین هم از جذابیت فیزیکی زن استفاده کردند، یک ویترین برای فروش کالاها بشود. سومین کارشان: اگر قرار باشد زن و مرد در سنین جوانی ازدواج کنند و تعهد خانه داری و بچه داری را قبول بکنند، طبیعتا در کارخانه ها نمی توانند به خوبی کار کنند. پس باید سن ازدواج را بالا ببرند، تا در جوانی در کارخانه ها کار کنند. برای تامین غریزه ی جنسی آنها نیز، از بی بند وباری های خیابانی، به صورت رایگان استفاده کردند، تا جوان نیاز به ازدواج پیدا نکند. با این کار سن ازدواج را تا حدود 40 سال بالا بردند.

زن را به اجتماع آوردند، اما از انسانیت، خلاقیت، عاطفه، علم، هنر و... استفاده نکردند. یا از جسم ضعیفش برای کارخانه ها استفاده کردند که پول کمتر بگیرد. یا از جذابیت تن و بدنش استفاده کردند، یعنی کاملا یک استفاده ابزاری. زن در غرب تبدیل به یک کالای لوکس شد. سومین تجارت جهانی بعد از اسلحه و مواد مخدر، تجارت زن و کودک است.

صنعت فحشا و توریسم جنسی

رسما این کار را انجام میدهند. مساله ای به نام صنعت فحشا و توریسم جنسی بوجود آمده است. یعنی یک سری از گردشگران به بعضی کشورها فقط به این دلیل می روند. یک منبع درآمد به فروش میرسد. یکی از کارهای داعشی های خبیث همین فروش کودک سوری و زنان ایزدی و مسیحی است. در 6 کشور خلیج که فقط اسم مسلمان را یدک میکشند، یک شبکه ی تلوزیونی دارند که فقط و فقط تبدیل کالاست و 95 درصد تبلیغات توسط زن است، یعنی ارزش زن را پایین تر از کالا آورده اند.

در غرب چیزهای خوبی هم وجود دارد، و آن چیزهایی است که ما عمل نکردیم. امام علی علیه السلام فرمودند: "و الله الله فی القرآن لا یسبقکم بالعمل به غیرکم.3 و خدا را،خدا را(توجه به خدا نمایید)درباره قرآن،مبادا دیگران‏ در عمل به آن از شما پیشی بگیرند."

قانون پذیری، نظم و وجدان کاری صفات خوبی است که در غربیان وجود دارد. ولی از نظر خانواده و نقش محوری زن سقوط کرده اند. در آمارهای خودشان وجود دارد. آمارهای وحشتناک وجود کودکان نامشروع، زوجینی که بدون ثبت ازدواج زندگی میکنند، عقد و ثبت ازدواج زوجین هم جنس در کلیساها و امثال اینها. اینها سقوط بشریت است. و میخواهند این سوغاتی ها را به شرق هم هدیه کنند.

در کدام دین و مذهب این همه الگوی پاک دارند. حتی بک لکه ی سیاه هم در زندگی آنها وجود ندارد. درست است که مسیحیان هم شخصیتهایی نظیر حضرت عیسی و حضرت مریم دارند. اما جزئیات زندگی آنها را نقل نکرده اند. در قران بیشتر آمده است.

ماجرای پیرزن و مرحوم میرزا کاشانی

از علمای بزرگواری که در کاشان بودند مرحوم میرزا حبیب الله کاشانی بود. در زندگی ایشان می‌نویسند که ایّام محرّم بود جلساتی برای خواندن روضه و صحبت کردن قبول کرده بود، پنج شش جلسه قبول کرده بود. یک پیرزنی یک مرتبه آمد روز اوّل محرّم جلوی او را گرفت گفت: میرزا حبیب الله ما هم در خانه‌ی خود روضه داریم اگر می‌شود بیایید روضه‌ی خانه‌ی ما را هم بخوانید. گفت: مادر، من پنج شش جلسه قول داده‌ام دیگر بیشتر از این فرصت نمی‌کنم. گفت: روضه‌ی ما هم مثل جاهای دیگر برای امام حسین است، چه فرقی می‌کند؟ بیا روضه‌ی ما را هم بخوان. ایشان برای این‌که رد نکند یک ساعتی را قرار داد که خود آن پیرزن بگوید من این ساعت را نمی‌خواهم ساعت خوبی نیست، گفت: مادر، من فقط ساعت دو وقت دارم. ساعت دو چه کسی می‌تواند روضه گوش کند؟ گفت: من فقط ساعت دو وقت دارم. آن پیرزن گفت: خدا به تو خیر بدهد خیلی ساعت خوبی است، همان موقع بیا. دیگر دید خود او چنین تدبیری کرده چاره‌ای ندارد گفت باشد.

روزانه می‌رفت مستمع او هم پنج شش نفر زن بیشتر نبودند، روضه‌ی خود را می‌خواند نیم ساعت صحبت می‌کرد. تا روز عاشوراء شد که طبق رسم آن زمان طوری بود خود ایشان هم همین کار را می‌کرد، تمام روضه‌ها و مجالس بعد از ظهر خود را صبح قرار داد که بعد از ظهر کاملاً خالی باشد بتواند استراحت کند تا شب عاشوراء یا در شب بتواند عرض ادب کند. همه‌ی روضه‌ها و مجالس خود را به صبح انتقال داد. مجلس این پیرزن را فراموش کرد به او بگوید که این مجلس خود را یک ساعت در صبح قرار بده، نگفت. بعد از نماز ظهر به خانه رفت نهار خود را خورد خواست بخوابد در خواب حضرت زهرا (سلام الله علیها) را دید. حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود که میرزا حبیب الله به آن پیرزن نگفتی که مجلس خود را به یک ساعت دیگر انتقال دهد، منتظر تو است چرا نرفتی؟ او بلند شد سراسیمه لباس پوشید، با این‌که فاصله‌ی او تا خانه‌ی آن پیرزن زیاد بود به سمت آن خانه دوید، هوا گرم بود از دور می‌دید که این پیرزن سر کوچه می‌آید و داخل می‌رود، مضطرب است. آن پیرزن او را نمی‌دید او از دور می‌دید، سریع وقتی نزدیک شد همین که پیرزن او را دید گفت: میرزا حبیب الله چرا نیامدی؟ خانم حضرت زهرا در مجلس نشسته است. در سر خود زد گفت: آن چیزی که من در خواب می‌بینم او در بیداری دارد می‌بیند.

زن محور آرامش و تربیت

زن اگر زن باشد، مرد به گرد پایش نمیرسد. به شرط اینکه خودش باشد. زن اولا باید زن باشد. شان دوم زن این است که همسر خوب و محور آرامش باشد، شان دیگرش این است که مادر و محور تربیت در خانه باشد. اینها کم شغلی نیست. شخص دیگری نمیتواند جای او را بگیرد. بعضی جوانان خجالت میکشند بگویند مادرمان خانه دار است. کم چیزی نیست.

حجت الاسلام عالی: زن محور آرامش و تربیت، در خانه است.

پی نوشت:


1- الکافی، ج2، ص233، ح9.


2- نهج البلاغه، حکمت 474، محمد دشتی، چاپ ششم، دفتر نشر الهادی، 1379.


3- نهج البلاغه،نامهء 47.