تخریب کعبه در آخرالزمان!
سید بن طاووس (م ۶۶۴) عالم شیعی با استفاده از کتابهای فتن اهل سنت کتاب "التشریف بالمنن" معروف به "الملاحم و الفتن" را جمع آوری کرده است. کتاب حاضر- که در نگاه نخست بخش عمده آن درباره آخرالزمان شناسی و نشانههای ظهور به نظر میآید- در دیدگاه محدثان و عالمان شیعه، پس از سید اهمیت فراوانی یافته است و از احادیث آن به مثابه روایاتی درباره علامتهای ظهور بهره بردهاند.
علامه مجلسی روایات الفتن را به نقل از ابن طاووس گزارش کرده و دیگر محدثان بعدی نیز چنین کردهاند. سید در این کتاب حدود ۴۲۵ تا ۴۵۰ روایت را نقل کرده است که از این روایتها تنها حدود ۱۷۰ روایت به بحث مهدویت و نام و اوصاف مهدی(عج)، نشانههای ظهور، مدت زمان حکومت، اوصاف حکومت و یاران حضرت مهدی(عج) میپردازند.
در این مجال قسمت هایی از این کتاب گرانقدر مهدوی را متذکر می شویم.
نعیم از علی بن ابیطالب علیه السلام روایت کرده که فرمود: این خانه (کعبه) را زیاد طواف کنید، کان من مردي را که ساق پاهایش باریک است می بینم با بیل و کلنگ کعبه را خراب می کند. ابو هریره از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: مردي از حبشه که ساق پاهایش کوتاه است، کعبه را خراب خواهد کرد. نیز ابو هریره از حضرت محمد صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: اهل حبشه می آیند و کعبه را خراب می کنند یک نوع خراب کردنی که بعد از آن ابدا آباد نخواهد شد، آن ها همان مردمی هستند که گنج کعبه را استخراج می نمایند. ایضا ابو هریره از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: مثل اینکه مرد فلجی را که موهاي جلو سرش ریخته است بر بام کعبه می بینم که کعبه را با ظرف خرما می کوبد. عبدالله بن عمر می گوید: کعبه دو مرتبه خراب می شود و در مرتبه سوم حجر (الاسود) بلند می شود. نیز عبدالله بن عمر گوید: آن ها (شاید منظور اهل حبشه باشد؟) هستند که گنج هاي فرعون را از شهری که آن را منف می گویند استخراج می کنند و مسلمین خروج کرده با آن ها قتال نموده آن گنج ها را به غنیمت می برند تا اینکه حبشی به عباي خود فروخته می شود. عبدالله بن عمر می گوید: کان من حبشی که ساق پاهایش باریک و موي جلو سرش ریخته است بر بام کعبه می بینم که با بیل و کلنگ، کعبه را خراب می کند. ایضا عبدالله بن عمر گوید: مثل اینکه من نظر می کنم به کعبه و می بینم مرد حبشی که موي سرش ریخته و ساق پاهایش باریک است، آن را خراب می نماید.
ابوشریحه از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: دابه را درد هر سه خروج است، اول از انتهاي یمن خروج می کند و ذکر آن در زمان طویلی در بین اهل بادیه فاش می شود ولی در مکه نامی از آن برده نخواهد شد، بعد از آن، زمان طولانی مکث نموده و براي دومین بار در نزدیکی مکه خروج خواهد کرد و ذکر آن در بادیه فاش می شود، بعد از آن در مدت زیادي مکث خواهد نمود و براي سومین دفعه در آن روزي که مردم در بزرگ ترین مسجدهاي خدا یعنی مسجد الحرام باشند - و چیزي آنها را حفظ نمی کند مگر ناحیه راست خارج مسجد که بین رکن اسود تا باب بنی مخزوم است - خروج می کند آنگاه مردم به جهت آن متفرق می شوند و گروهی از مسلمین، راسخ و ثابت خواهند بود تا آن موقعی که می فهمند نمی توانند خدا را عاجز کنند و آن دابه بر آن ها خارج میشود [ صفحه 88 ] و خاك را از سر خود می تکاند و آنها را یاري می کند، و صورت هاي آنان چون ستاره درخشنده میدرخشد، آنگاه آن دابه والی زمین خواهد شد، هیچ طالبی آن را درك نمی کند و هیچ شخص فراري آن را عاجز نتوان کرد. حتی اینکه اگر شخصی از دست او فرار کند و به نماز پناه ببرد. او را تعقیب کرده می گوید: اي فلان الان نماز می خوانی؟ همین که آن شخص صورت خود را متوجه او می کند. داغ و علامتی در صورتش می گذارد و می رود، و مردم در خانه هاي خود مجاور می شوند و در موقع مسافرت با رفیق به سفر می روند و در اموال، مشترك خواهند شد و کافر از مومن تشخیص داده می شود. حتی اینکه کافر به مومن می گوید: حق مرا بپرداز و مومن به کافر می گوید: حق مرا ادا کن.
حذیفه بن یمان گوید دابه داراي سه خروج است: اول: خروج در بعضی از بیابان ها و پس از آن مکث خواهد نمود.
دوم: در بعضی از قریه ها حتی اینکه (نام آن را) ذکر می کنند و پادشاهان در آن قریه ها خون ها می ریزند، آنگاه متوقف خواهد شد.
سوم: آن موقعی که نزد بزرگترین مساجد - گمان کردیم که می خواهد نام مسجد الحرام را ببرد ولی نام آن را نبرد - باشند به قصد زمین حرکت خواهد نمود و مردم فراري می شوند. جز عده اي از مسلمین که می گویند: چیزي ما را از امر خدا نجات نمی دهد، آنگاه آن دابه خروج می نماید و صورت مسلمین چون ستاره درخشنده خواهد شد بعدا آن دابه حرکت می کند و هیچ طالبی آن را درك نمی کند و هیچ فراري از دست آن فرار نتوان کرد. آن دابه نزد مردي که نماز می خواند می آید و می گوید: تو اهل نماز نیستی، آن مرد از دست او فرار می کند ولی او را می گیرد و سرکوب می نماید. حذیفه می گوید: در آن موقع صورت مومن درخشنده و صورت کافر گرفته و منکسر خواهد شد. از حذیفه سوال شد: مردم در آن روز چگونه اند؟ گفت: داراي حال خوش، شریک در اموال و در مسافرت رفیق خواهندبود. کعب از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: دابه در حالی خارج می شود که عصاي موسی و انگشتر حضرت سلیمان با او خواهد بود. صورت مومن را با عصا درخشنده و بینی کافر را با انگشتر مهر می کند. کعب در حدیث دیگر می گوید: دابه داراي مو و پر و چهارپا می باشد و از دره هاي تهامه خروج می کند. شعبی می گوید: دابه الارض حیوانی است که داراي پشم می باشد و سر آن باسمان می رسد. و در حدیث دیگر است که دابه از شکافی که در صفا است خراج می شود.
عبدالله بن عمر گوید: اشرار بعد از خوبان صد و بیست سال سلطنت می کنند و احدي اولآن را نمی داند. ایضا عبدالله بن عمر گوید: مردم بعد از آنکه آفتاب از طرف مغرب طلوع می کند صد و بیست سال باقی می مانند. عبدالله از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: خروج دابه بعد از طلوع آفتاب خواهد بود، موقعی که دابه خروج کند ابلیس را در حال سجود می کشد و مومنین تا مدت چهل سال در زمین (از نعمت هاي خدا) برخوردارند، چیزي را آرزو نمی کنند مگر اینکه آن را می یابند، ظلم و جوري نخواهد بود، همه اشیاء خواه ناخواه تسلیم خداي عالم می شوند. مومنین با رغبت و کفار با کراهت تسلیم امر خدا می شوند، درندگان و طیور با کراهت مطیع خواهند شد حتی درندگان مزاحم پرندگان نمی شوند، مومن تولید مثل می کند و تا چهل سال بعد از خروج دابه نخواهد مرد، بعد از آن موت در میان آن ها عود می کند و آنچه که خدا بخواهد باقی می مانند، آنگاه موت در جامعه مومنین سرعت می کند به نحوي که مومنی نخواهد بود و کفار می گویند: ما از مومنین خائف و ترسان بودیم و فعلا کسی از آن ها باقی نمانده است، از ما میتی مفقود نشده زیرا که ما به یکدیگر هجوم و حمله نکردیم و آنها یکدیگر را در بین راه چون حیوانات مورد حمله قرار می دادند. آنگاه یکی از کفار با مادر و خواهر و دختر خود در بین راه نکاح می کند (یعنی زنا می کند) موقعی که او بلند شد دیگري با آن زن به زنا مشغول خواهد شد، این عمل، زشت و ناپسند به نظر نمی آید، در چنین روزي خوبان آن ها می گویند: اگر این عمل قبیح را در بین طرق و راه ها انجام نمی دادید بهتر بود. آنگاه بدین وسیله فرزند حلال زاده اي باقی نمی ماند و جمیع اهل زمین اولاد زنا می شوند، و آن مقداري که خدا بخواهد زندگی می کنند، بعد از آن خدا مدت سی سال رحم زنان را عقیم و نازاد خواهد کرد و زنی بچه نخواهد زائید و در زمین طفلی وجود ندارد، و کلیه مردم آن زمان، [فرزندان زنا و بدترین مردم خواهند بود و قیامت بر آن ها قیام می کند.
/1102101305