تفاوت حضرت زینب(س) با آسیه(س) به روایت رهبر انقلاب

کد خبر: 52398
رنج‌های روحی که برای زینب کبری(س) پیش آمد، اینها برای جناب آسیه(س) پیش نیامده بود. در روز عاشورا زینب کبری این همه عزیزان را در مقابل چشم خود دید که به قربانگاه رفته‌اند و شهید شده‌اند، این همه مصیبت در چشم زینب کبری زیباست.
وارث : حضرت زینب(س) در 15 رجب سال 62 یا 63 هجری از دنیا رفت. بانوی قهرمانی که پس از شهادت امام حسین(ع) تبیین نهضت عاشورا را بر عهده داشت و پرچمدار این قیام بود. در ادامه به بازخوانی سخنان رهبر انقلاب پیرامون شخصیت این بانوی مکرم اسلام می‌پردازیم:


*در تاریخ نمی‌شود نظیری برای حضرت زینب(س) پیدا کرد


زینب(س) هم در حرکت به سمت کربلا، همراه امام حسین؛ هم در حادثه‌ روز عاشورا آن سختی‌ها و آن محنت‌ها؛ هم در حادثه‌ بعد از شهادت حسین‌ بن‌ علی(ع) بی‌سرپناهی این مجموعه‌ به جا مانده‌ کودک و زن، به عنوان یک ولى الهی آنچنان درخشید که نظیر او را نمی‌شود پیدا کرد؛ در طول تاریخ نمی‌شود نظیری برای این پیدا کرد، بعد هم در حوادث پی‌درپی در دوران اسارت زینب در کوفه، در شام تا این روزها که روز پایان آن حوادث است و شروع یک سر آغاز دیگری است برای حرکت اسلامی و پیشرفت تفکر اسلامی و پیش بردن جامعه‌ اسلامی. برای خاطر همین مجاهدت بزرگ، زینب کبری(س) در نزد خداوند متعال یک مقامی یافته است که برای ما قابل توصیف نیست.


*تفاوت حضرت زینب(س) با آسیه(س)

 شما ملاحظه کنید؛ در قرآن کریم به عنوان یک نمونه‌ کامل ایمان، خدای متعال دو زن را مثال می‌زند؛ به عنوان نمونه‌ کفر هم دو زن را مثال می‌زند. «ضرب اللَّه مثلا للّذین کفروا امرأت نوح و امرأت لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا»؛ که این دو مثال مربوط است به زنانی که نمونه‌ کفرند. یعنی به عنوان نمونه، از مردان مثال نمی‌آورد؛ از زنان مثال می‌آورد؛ هم در باب کفر، هم در باب ایمان. «و ضرب اللَّه مثلا للّذین امنوا امرأت فرعون»؛ یکی زن فرعون را به عنوان نمونه‌ کامل ایمان مثال می‌آورد، یکی هم حضرت مریم کبری؛ «و مریم ابنت عمران».

 یک مقایسه‌ کوتاه بین زینب کبری و بین همسر فرعون، عظمت مقام زینب کبری را نشان می‌دهد. در قرآن کریم، زن فرعون نمونه‌ ایمان شناخته شده است، برای مرد و زن در طول زمان تا آخر دنیا. آن وقت مقایسه کنید زن فرعون را که به موسی ایمان آورده بود و دلبسته‌ آن هدایتی شده بود که موسی عرضه می‌کرد، وقتی در زیر فشار شکنجه‌ فرعونی قرار گرفت که با همان شکنجه هم - طبق نقل تواریخ و روایات - از دنیا رفت، شکنجه‌ جسمانی او، او را به فغان آورد: «اذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتا فی الجّنة و نجّنی من فرعون و عمله»؛ از خدای متعال درخواست کرد که پروردگارا! برای من در بهشت خانه‌ای بنا کن. در واقع، طلب مرگ می‌کرد؛ می‌خواست که از دنیا برود. «و نجّنی من فرعون و عمله»؛ من را از دست فرعون و عمل گمراه‌کننده‌ فرعون نجات بده. در حالی که جناب آسیه - همسر فرعون - مشکلش، شکنجه‌اش، درد و رنجش، درد و رنج جسمانی بود؛ مثل حضرت زینب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زیادی از نزدیکان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربانگاه نرفته بودند.


این رنج‌های روحی که برای زینب کبری پیش آمد، اینها برای جناب آسیه - همسر فرعون - پیش نیامده بود. در روز عاشورا زینب کبری این همه عزیزان را در مقابل چشم خود دید که به قربانگاه رفته‌اند و شهید شده‌اند: حسین‌ بن‌ علی(ع) - سیدالشهداء - را دید، عباس را دید، علی‌اکبر را دید، قاسم را دید، فرزندان خودش را دید، دیگر برادران را دید. بعد از شهادت، آن همه محنت‌ها را دید: تهاجم دشمن را، هتک احترام را، مسئولیت حفظ کودکان را، زنان را. عظمت این مصیبت‌ها را مگر می‌شود مقایسه کرد با مصائب جسمانی؟


اما در مقابل همه‌ این مصائب، زینب به پروردگار عالم عرض نکرد: «ربّ نجّنی»؛ نگفت پروردگارا! من را نجات بده. در روز عاشورا عرض کرد: پروردگارا! از ما قبول کن. بدن پاره پاره‌ برادرش در مقابل دست، در مقابل چشم؛ دل به سمت پروردگار عالم عرض می‌کند: پروردگارا! این قربانی را از ما قبول کن. وقتی از او سؤال می‌شود که چگونه دیدی؟ می‌فرماید: «ما رأیت الّا جمیلا».


این همه مصیبت در چشم زینب کبری زیباست؛ چون از سوی خداست، چون برای اوست، چون در راه اوست، در راه اعلای کلمه‌ اوست. ببینید این مقام، مقام چنین صبری، چنین دلدادگی نسبت به حق و حقیقت، چقدر متفاوت است با آن مقامی که قرآن کریم از جناب آسیه نقل می‌کند. این، عظمت مقام زینب را نشان می‌دهد. کار برای خدا این جور است. لذا نام زینب و کار زینب امروز الگوست و در دنیا ماندگار است.


بقای دین اسلام، بقای راه خدا، ادامه‌ پیمودن این راه به وسیله‌ بندگان خدا، متکی شده است، مدد و نیرو گرفته است از کاری که حسین‌ بن‌ علی(ع) کرد و کاری که زینب کبری کرد. یعنی آن صبر عظیم، آن ایستادگی، آن تحمل مصائب و مشکلات موجب شد که امروز شما می‌بینید ارزش‌های دینی در دنیا، ارزش‌های رائج است. همه‌ این ارزشهای انسانی که در مکاتب گوناگون، منطبق با وجدان بشری است، ارزش‌هایی است که از دین برخاسته است؛ اینها را دین تعلیم داده است. کار برای خدا خاصیتش این است.


*حماسه‌ زینب کبری(س) مکمل حماسه‌ عاشورا است


حماسه زینب کبری(س) است که مکمل حماسه‌ عاشورا است؛ بلکه به یک معنا حماسه‌ای که بی‌بی زینب کبری(س) به‌ وجود آورد، احیاکننده و نگه‌دارنده‌ حماسه‌ی عاشورا شد. عظمت کار زینب کبری(س) را نمی‌شود در مقایسه‌ با بقیه‌ حوادث بزرگ تاریخ سنجید؛ باید آن را در مقایسه‌ با خود حادثه‌ عاشورا سنجید و انصافاً این دو عدل یکدیگرند.


این انسان ب عظمت، این بانوی بزرگ اسلام بلکه بشریت توانست در مقابل کوه سنگین مصائب، قامت خود را استوار و برافراشته نگه‌ دارد، حتی لرزشی هم در صدای این بانوی بزرگ از این‌ همه حادثه پدید نیامد؛ هم در مواجهه‌ با دشمنان، هم در مواجهه‌ با مصیبت و حوادث تلخ، مثل یک قله‌ سرافراز استواری ایستاد؛ درس شد، الگو شد، پیشوا شد، پیشرو شد. در بازار کوفه، در حال اسارت، آن خطبه‌ شگفت‌آور را ایراد کرد: «یا اَهلَ‌الکوفَةِ یا اَهلَ الخَتلِ و الغَدرِ اَ تَبکونَ، اَلا فَلا رَقأَتِ العَبرَةُ وَ لاهَدَأَتِ الزَّفرَةُ اِنَّما مَثَلُکُم کَمَثَلِ التِی نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنکاثاً» تا آخر؛ لفظ مثل پولادْ محکم، معنا مثل آب روان تا اعماق جان‌ها می‌نشیند.


*حضرت زینب(س) سختی‌هایی را که دشمن تحمیل کرده بود، تحقیر کرد


در آنچنان وضعیتی زینب کبری مثل خود امیرالمؤمنین حرف زد؛ تکان داد دل‌ها را، جان‌ها را و تاریخ را؛ این سخن ماند در تاریخ؛ این در مقابل مردم در محمل اسارت. بعد هم، هم در مقابل ابن‌ زیاد در کوفه، هم چند هفته بعد در مقابل یزید در شام، با آن‌ چنان قدرتی سخن گفت که هم دشمن را تحقیر کرد، هم سختی‌هایی را که دشمن تحمیل کرده بود، تحقیر کرد. شما می‌خواهید خاندان پیغمبر را به خیال باطل خودتان مغلوب کنید، منکوب کنید، ذلیل کنید؟ لِلّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنین. مجسمه‌ عزت است زینب کبری، همچنان‌ که حسین بن علی(ع) در کربلا، در روز عاشورا مجسمه‌ عزت بود. نگاه او به حوادث با نگاه دیگران فرق دارد؛ با آن‌ همه مصیبت، وقتی دشمن می‌خواهد او را شماتت کند، می‌گوید: ما رَاَیتُ اِلّا جَمیلاً؛  آنچه دیدم زیبا بود؛ شهادت بود، داغ بود، اما در راه خدا بود، برای حفظ اسلام بود، ایجاد یک جریانی بود در طول تاریخ تا امت اسلام بفهمند که چه‌کار باید بکنند، چگونه باید حرکت کنند، چگونه باید بایستند.


*عزت حضرت زینب(س) عزت اسلام است


این کارِ بزرگ حماسه‌ زینبی است؛ این عزت ولى خدا است. زینب کبری از اولیاءالله است؛ عزت او عزت اسلام است؛ اسلام را عزیز کرد، قرآن را عزیز کرد. ما البتّه آن بلندپروازی را نداریم، آن همت را نداریم که بخواهیم بگوییم رفتار این بانوی بزرگ الگوی ما است؛ ما کوچک‌تر از این حرف‌ها هستیم؛ اما باید به‌ هر حال حرکت ما در جهت حرکت زینبی باشد؛ باید همت ما، عزت اسلام و عزت جامعه‌ اسلامی و عزّت انسان باشد؛ همان‌ که خدای متعال با احکام دینی و شرایع بر پیغمبران، مقرّر فرموده است.

/1102101305