حجت الاسلام دانشمند: در مکتب امام حسین(ع) بودن، ما را از فساد دور می کند+ گزارش تصویری
امام حسین علیه السلام اکسیر اعظم است
هر کس پای این منبرها بنشیند دیگر پای منقل ها نمی نشیند و اگر پای مکتب امام حسین علیه السلام بنشیند به فساد و گناه کشیده نمی شود چون امام حسین علیه السلام کشتی نجات است، مصباح هدایت و خورشید است. پس امام حسین علیه السلام صاحب صراط مستقیم است هرکس به خانه ی ابی عبدالله علیه السلام بیاید نیاز ندارد جای دیگر برود و در همین جلسات بود که رسول ترک، رسول ترک شد و دیگران توبه کردند.
امام حسین علیه السلام اکسیر اعظم است نفس ایشان به خاک بخورد طلا می شود، به جهنمی بخورد بهشتی می شود. دو سال پیش نماینده پاپ از رم، واتیکان آمده بود تا کربلا را تست کند که چه خبر است میلیون ها آدم در کشور عراق که از هر نظر پایین است در یک مناسبت می آیند اینها اعجاز است.
از او پرسیدند که کربلا را چگونه دیدی؟ گریه کرد. صلیب در دستش بود و پرچم امام حسین علیه السلام را هم به صلیبش وصل کرده بود. گفت: اگر ما یک علی اصغر امام حسین (علیه السلام) داشتیم دنیا را مذهبی می کردیم. مکتب تشیع با این همه ثروت و امکانات از هر راهی جوانان ما را معتاد، بی نماز و فاسد می کنند.
روضه ی عجیب مصطفی دیوانه، لات تهران!
مصطفی دیوانه شخصی بود که عاشق و دیوانه ی امام حسین علیه السلام شد. یک آشیخی در تهران بود که بسیار صاحب نفس بود و یک یا اباعبدالله (علیه السلام) که می گفت هر کس که دلش از سنگ بود شکسته می شد و گریه می کرد. مصطفی دیوانه که لات آن زمان هم بود با اصرار به او گفت من می خواهم یک دهه روضه بگیرم.
معمولا کسی که آخوند باشد و روضه بگیرد مهمانش هم آخوند خواهد بود یا کسی که بازاری باشد از تجار بازار مهمان دعوت خواهد کرد. حال رئیس لات های تهران هم روضه گرفته، تمام لات های تهران پای منبر او آمده بودند.
آشیخ می گوید تا شب نهم من روضه خواندم اما این لاتها اصلا گریه نکردند و فقط نگاه می کردند. شب آخر مصطفی دیوانه به آشیخ گفت برای اینها باید لاتی و دلی حرف بزنی باید مثال خوداشن را بزنی. آشیخ به مصطفی گفته بود خودت بیا روضه بخوان. مصطفی تا روی پله ی منبر نشست رنگ و رویش عوض شد.
مصطفی به آنها می گوید: ((من از همه ی شما بیشتر خلاف کرده ام و بالاتر هستم. همه روی دو زانو بنشینید و سرهایتان را پایین بگیرید چون امشب ختم روضه است مادر حسین (علیه السلام) در خانه ی من است ناموس علی (علیه السلام) آمده. مردم من می خواهم در مقابل مهمان امشب اعتراف کنم؛ زهرا جان شاهد باش من از امشب به بعد دست به چاقو و قمه نمی زنم و.. به سر بریده ی حسین (علیه السلام) من توبه کردم.
مصطفی دیوانه گفت: مردم بدانید من با این چشمهایم خیلی گناه کردم اما به حضرت زهرا سلام الله علیها قسم دست از حسین بر نمی دارم، خیلی آقا و مشتی است فقط کافی است در خانه اش مردانه بایستی! همه ی لات ها به گریه افتادند و بعد از آن یک روضه ای خواند که آشیخ می گفت من به عمرم چنین روض های نشنیدم.
ما چاقوکشها و لات ها اگر ببینیم کسی با زن و بچه اش است به حرمت آنها چیزی به او نمی گوئیم، هیچ وقت پدر را جلوی دختر نمی زنیم! آنها که در کربلا بودند لات نبودند وگرنه یک جو معرفت داشتند.))
مصطفی دیوانه و تمام لات ها توبه کردند. جوانان مواظب باشید شیطان گولتان نزند دست از دامان امام حسین علیه السلام بر ندارید.