ما چقدر توانسته ایم برای دینمان قربانی کنیم؟
وارث: مراسم جلسه هفتگی فاطمیه ارشاد با سخنرانی حجت الاسلام ابوالقاسمی و مداحی برادر حبیب عبداللهی، شب گذشته برگزار شد.
در ادامه خبر متن سخنرانی را می خوانید:
شناخت امام زمان عج
ما در بین معصومین علیه السلام به امت مهدوی معروف هستیم.چقدر از آقا و مولایمان خبر داریم؟چقدر آقایمان را می شناسیم؟امت صادقی اینطور بودند؟امت باقری اینطور بودند؟امت حسینی اینطور بودند؟ امت رضوی اینطور بودند؟منظور از امت یعنی کسانی که زیر این بیرق هستند.و الا مردم عادی بسیار هستند.آنهایی که زیر بیرق و محبت یک امام هستند.ما یک مشکل داریم و آن این است که آقایمان را نمی بینیم.مشکل ما این است که هر زمان دلمان بخواهد نمی توانیم برویم محضر امامان و امت های قبل می توانستند بروند محضر امام ،تا زمان امام جواد علیه السلام ؛بعد از امام جواد علیه السلام محدودیت ایجاد شد و هرکسی نمی توانست هرزمان خواست محضر امام شرفیاب شود.
حضرت صادق علیه السلام فرمودند:هر امتی با امامش شناخته می شود فمن عرف إمامه کان کمن هو فی فسطاط القائم(علیه السلام)1؛ هرکس امام زمانش را شناخت،عضو این امت شد با معرفت وارد این امت شد،مانند آن کسی است که در خیمه ی امام است.
خیمه ی امام را برنیافشاندن که علی بن مهزیاری محضر امام برود.برای همه باز است.به شرط معرفت.
امام را بشناسیم.
امشب دو نکته را می خواهیم متذکر شویم:1- معرفت و 2- از باب این معرفت چه وظیفه ای داریم.
وظیفه ی مأموم امام زمان عج با وظیفه ی مأموم سیدالشهدا علیه السلام متفاوت است.
یک وظایفی آن موقع بنا به وضعیت اجتماع و جامعه داشتند.
این را بدانید که بزرگان می فرمودند ای کاش ما بودیم و زمان امام زمان عج را درک می کردیم. زمانی که امام زمانش مهدی عج است،زمان عجیبی است.زمان استثنایی است و هرکس قدرش را بداند.
معرفت شناخت امامت
اول اینکه امامت یک منشور است.یک منشور سه ضلعی،حقایق عالم را باید از محضر امام درک کرد.اما این منشور امامت سه ضلع مهم دارد.امامت را چطور می شناسید؟ معرفت نسبت به امام سه رکن مهم دارد..
1-ما امام زمان خودمان را امام حاضری از نسل ائمه ی پیش از خودش می دانیم،اما غایب از دیدگان
بعضی فکر می کنند،امام غایب یعنی اینکه نیست کما اینکه بعضی از مذاهب اسلامی یک چنین عقیده ای دارند. امام زمان عج را قبول دارند ولی می گویند نیست،هنوز متولد نشده است.یک زمانی به دنیا می آید. اما شبیه این نگاه ممکنه در بین ما مذهبی ها و هیئتی ها وجود دارد.که فکر می کنیم امامان امام غایب است.او را امام حاضر نمی دانیم.
امام حاضر با امام ظاهر فرق می کند. امام ظاهر امامی است که وقتی در انظار حاضر می شود،همه او را می شناسند.اما امام حاضر غیر ظاهر،یعنی امام غایب،آن کسی است که وقتی در انظار حاضر می شود و وجود دارد مردم او را به این عنوان نمی شناسند.کما اینکه خیلی از ما،همدیگر را به عناوین حقوقیمان نمی شناسیم.برخی گمان می کنند امام زمان نامرئی است.یعنی همه جا هستند ولی کسی ایشان را نمی بیند.خیر اینطور نیست.امام زمان عج را همه می بینند اما نمی شناسند. این یک رکن مهم است نسبت به مهدویت.
2- امام زمان خودمان را معصوم از هر گناه ،خطا و اشتباه بدانیم. انَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً2؛ هرچیزی ورود پیدا کرد در این محدوده که نقصی را به امام نسبت بدهد،باید او را دور کرد.وقتی نقص را وارد کنند،بنیه های تقدس امام را می شکنند. الان در این موضوع خیلی کار می کنند.در زیارت عاشورا می خوانیم وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ وَ اَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللهُ فيها این رتبه است.اول برای اینکه امام را ازبین ببرند باید دفع مقام کنند.تقدس زدایی کنند. امیرالمومنین علیه السلام را چرا می گفتند نباید به او منصب داد؟چون می گفتند جوان است.چون بذله گو است. اول تقدس زدایی کردند. امروز دنبال این هستند که با خدشه وارد کردن به مقام با شبهاتی که ایجاد می کنند،تقدس امام را بین ما بشکنند.
3-ما امام زمان خودمان را واجب الاطاعه می دانیم.یعنی امام این نیست که بیاید حرفی بزند و ما اگر خوشمان آمد عمل کنیم و اگر نپسندیدیم عمل نکنیم.خیر...این امام را باید اطاعت کرد؛ این حق دین است.
سیدالشهدا علیه السلام فرمودند:دین،مثل آب دهان شده است. هروقت به مزاجشان خوش بیاید قورتش می دهد و هروقت خوششان نیاد تف می کنند بیرون.وقتی بلا آمد اطراف یک انسان را گرفت،آن موقع است که مشخص می شود چه کسانی دیندار واقعی هستند.
بعضی امام گذشته را عاشقند،امام حاضر را خیر!می دانی چرا؟چون امام گذشته را هرجور بخواهند تفسیر می کنند، اما امام حاضر را باید فرمان ببرند.
چون امام زمان عج امروز هست،معصوم است،حاضر است،واجب الاطاعه است.حکمش جاری است و اداره کننده عالم هستند.باید این امام را دوستداشت و از ایشات تبعیت کرد.باید از دشمن این امام برائت جست.امروز مسئله ی برائت برای ما ،برائت از دشمن امام زمان عج است.کل ائمه ی گذشته ،متجلی در امام زمان عج هستند. من اگر امروز از دشمن امام زمان برائت کنم از دشمن امیرالمومنین علیه السلام هم یقینا برائت کرده ام.چون این امام،امام حاضر من است. امروز حجت الله علی الخلق الاجمعین امام زمان عج است. ببینید چه کسی امروز دشمن امام زمان عج است؛ بعضی ها حواسشان نیست،علم امیرالمومنین علیه السلام بر دوش گرفتند و امام گذشته را عاشقند و با دشمن امروز امام زمان عج کاری ندارند.ما امام زنده داریم ،امام حاضر داریم ،امام معصوم داریم.این امام دشمن دارد!با دشمن این امام باید مقابله کرد.همان هایی که شبهه افکنی می کنند برای وجود امام. امروز یزیدی نیست دیگر، امروز یزید زمان را باید شناخت.دشمن این امام را باید از او اعلام برائت کرد،و دوست این امام را هم باید دوست داشت. ما امت مهدوی هستیم.
آیا همین دوست داشتن و اعلام برائت کافی است؟در عمل هم آیا این ابراز محبت را نشان داده ام ؟خیر چطور عمل کنیم؟
شخصیت و وفاداری سعیدبن عبدالله حنفی
یک شخصی در کربلا بود به نام سعید بن عبدالله ،سومین سفیر سیدالشهدا علیه السلام است.نامه ای از مکه به سمت کوفه آورد .منتظر ماند تا مسلم بن عقیل وارد کوفه شد،جواب نامه های سیدالشهدا علیه السلام و دعوت مردم را و اعلام حضور مردم را وقتی مسلم بن عقیل نوشت به سعید بن عبدالله داد که به محضر سیدالشهدا علیه السلام ببرد.و نامه ها را برد و تا روز عاشورا در رکاب امام ماند.شب عاشورا ،شبی که اصحاب خودشان را محک زدند و نشان دادند،و حضورشان را اعلام کردند،سعید بن عبدالله یک بیانی دارند که اینقدر زیباست،امام زمان عج در زیارت ناحیه مقدسه عین کلام سعید بن عبدالله را آورده است.وقتی امام حسین علیه السلام بیعت را برداشتند و گفتند هرکس می خواهد برود،سعید بن عبدالله یک جمله دارند . السَّلامُ عَلَی سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَنَفِی الْقَائِلِ لِلْحُسَینِ وَ قَدْ أذِنَ لَهُ فِی الانْصِرَافِ امام اجازه داده بودند که برگردند اما سعید بن عبدالله به سیدالشهدا علیه السلام گفتند: لا نُخَلِّیک حَتَّی یعْلَمَ اللَّهُ أنَّا قَدْ حَفِظْنَا غَیبَةَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِیک وَ اللَّهِ لَوْ أَعْلَمُ أنِّی أقْتَلُ ثُمَّ أحْیا ثُمَّ أحْرَقُ ثُمَّ أذْرَی وَ یفْعَلُ ذَلِک بِی سَبْعِینَ مَرَّةً مَا فَارَقْتُک حَتَّی ألْقَی حِمَامِی دُونَک وَ کیفَ لا أفْعَلُ ذَلِک وَ إِنَّمَا هِی مَوْتَةٌ أوْ قَتْلَةٌ وَاحِدَةٌ ثُمَّ هِی الْکرَامَةُ الَّتِی لا انْقِضَاءَ لَهَا أبَداً فَقَدْ لَقِیتَ حِمَامَک وَ وَاسَیتَ إِمَامَک وَ لَقِیتَ مِنَ اللَّهِ الْکرَامَةَ فِی دَارِ الْمُقَامَةِ حَشَرَنَا اللَّهُ مَعَکمْ فِی الْمُسْتَشْهَدِینَ وَ رَزَقَنَا مُرَافَقَتَکمْ فِی أعْلَی عِلِّیینَ3 ؛به خدا قسم حسین جان ،تو را رها نمی کنیم.تو را تنها نمی گذاریم تا خدا بداند،که غیبت پیغمبر صلوات الله علیه و نبودش را بر تو مراعات کردیم.(یعنی با نبود پیغمبر صلوات الله علیه ما پیرو تو شدیم).بخدا قسم اگر بدانم کشته می شوم،بعد سوزانده می شوم بعد خاکسترم را به باد خواهند داد ،این کار را هفتاد بار انجام بدهند،به خدا قسم تو را رها نمی کنم .این حرف و شعار سعید بن عبدالله بود.حال عملش چه بود؟روز عاشورا به استقبال مرگ رفت.امام ایستادند نماز بخوانند و یک عدع برای محافظت از امام ایستادند،تیر را در هوا می گرفت و بدنش را سپر تیر می کرد.و تا رمق داشت تیر خورد.و تا امام سلام را دادند ،سعید بن عبدالله زمین افتاد.آقا سر سعیدبن عبدالله را به دامن گرفتند و سعید بن عبدالله یک جمله به حضرت گفتند:یابن الرسول الله ،وفا کردم ؟
کسانی که تمام وجوشان را برای اهل بیت می گدارند می گویند ما برای امامان کاری نکردیم.فلذا در راه امام فقط ابراز محبت،و فقط دشمنی کردن با دشمنان آنها به گفته و به انزجار قلبی نیست،باید در عمل کاری کرد.باید قربان شد،باید قربانی کرد.قربانی به وسعت تاریخ در ادیان الهی سابقه دارد. اولین ماموریت و امتحان خدا قربانی بود. اولاد آدم ،هابیل و قابیل قربانی آوردند؛ از یک نفر قبول شد .دیگری قبول نشد. بزرگترین حکم تورات ،قربانی است.قربانی وسیله تقرب است.آنچه را که برای انسان ارزش دارد از آن می گذرد،تا به خدا برسد.در راه امام این مسیر است.قربانی! باید قربانی به قربان گاه برد. باید قربان کرد هرآنچه را که به عنوان نعمت به ما داده شده است.ما نعمت نگرفتیم،نعمت به ما ندادند که بهره مند شویم و چند صباحی لذت ببریم و بعد از این دنیا برویم؛ خیر ،این نعمتها قرار است که امتحانمان کنند.خدا خودش این جان را داد،بعد امیرالمومنین علیه السلام این جان را بخشید.
هرکس قدرت از خودگذشتگی را داشته باشد،آن وقت این قربانی را از او می پذیرند.کم و کاستی را هم حواسشان هست.هابیل بهترین قربانی را آورد هدیه کرد که یک گوسفند فربه بود.قابیل بخشی از زراعتش را که نامرغوب بود هدیه کرد.
من چقدر شعار می دهم ؟ چقدر پای امام زمانم می ایستم ؟همه راحت نمی توانند بگذرند.
شهادت طلبی به خاطر قربانی دادن ارزش دارد. اگر کسی در دستگاه خداوند شهادت طلب نباشد می دانید خدا چه معامله ای با او می کند؟مَنْ مَاتَ وَلَمْ يَغْزُ وَلَمْ يُحَدِّثْ بِهِ نَفْسَهُ مَاتَ عَلَى شُعْبَةٍ مِنْ نِفَاقٍ
کسی که بمیرد در حالی که در جنگی شرکت نکرده باشد،و با خودش نگوید ای کاش من هم بودم و می جنگیدم و با شهدا همراه بودم،این معلوم است صادق نیست و زیرو رو می کشد.این معلوم است که ظاهر و باطنش یکی نیست.کسی ظاهر و باطنش یکی است که همه را در طبق اخلاص می گذارد.
ما چقدر توانسته ایم برای دینمان قربانی کنیم؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «من فر بدینه من ارض الی ارض وان کان شبرا من الارض استوجب الجنه4کسی که برای حفظ دین و آئین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر هجرت کند، استحقاق بهشت می یابد.یک جایی می بینی نمی توانی دینت رو حفظ کنی از آنجا فرار کن.اگر چه به اندازه یک وجب این فرار کردن اتفاق بیوفتد.این آدم بهشت برایش واجب می شود و رفیق او ابراهیم است.
کسی که فرصت قربانی کردن به او بدهند و قربانی نکند،به خطر استبدال دچار می کند.خدا می گوید تو نتوانسی یک نفر دیگر انجام میدهد.
در روایت امام صادق علیه السلام می فرماید:ببخش و یقین داشته باش جاش می آید ،کسی که در راه اطاعت خدا بذل و بخشش نمی کند،امتحان می شود به خطر استبدال ؛موقعیت برایش پیش می آید اما در راه معصیت خداوند خرج می کند.آنهایی که جواب اشباه یا رجال و لا رجال امیرالمومنین علیه السلام را ندادند،همان هایی بودند که پای مذبح سیدالشهدا علیه السلام کف زدند.
حضرت زینب سلام الله علیها به مرئم کوفه گفتند :چه بد کردید شما مردم کوفه،شما محبوبین اعل بیت علیهم السلام بودید.آنهایی که محب اهل بیت علیه السلام بودند،روز عاشورا از پای اولاد ائمه خلخال در آوردند.این فرصت را به هرکسی نمی دهند. حسین علیه السلام فرصت پیدا کرد که همه وجودش،خودش؛خانواده اش را قربانی کند.این فرصت را دیگر به اهل بیت علیهم السلام ندادند.ابی عبدالله علیه السلام برای قربانی همه چیز دادند.
________________________________________________
پی نوشت:
1 غیبت نعمانی، ص 331
2 احزاب آیه 33
3بحارالانوار، ج۴۵، ص۷۰.
4بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403، ج 19، ص 31; مجموعه ورام، ج 1، ص 36