صوت/حاج منصور ارضی: دگر ای دوست مرا در حرمت محرم کن! + متن

کد خبر: 92728
وارث

دگر ای دوست مرا در حرمت محرم کن

رفتم از دست نگاهی به دل ماهم کن

 

یا بیا جانب قبله بکشان پای مرا

یا بر احوال دلم فکر کمی مرهم کن

 

با نگاهی بده خاکستر عمرم بر باد

این جگر سوخته ، رسوای همه عالم کن

 

من زمین گیر شدم باز قدم پیش گذار

التفاتی کن و این فاصله ها را کم کن

 

گریه از اول خلقت شده ارثیه ی ما

فکر چشمان پر از اشک بنی آدم کن

 

دیگر این نوکر تو گریه کن سابق نیست

پای بر دیده نه و چشم مرا زمزم کن

 

می رسد بوی تو اما خبری نیست زتو

یوسفا چاره این شام پر از ماتم کن

 

کاش می شد که شبی خواب ترا می دیدم

دوستم داری اگر ، قلب مرا محکم کن

 

دست و پا می زنم از دور نگاهی بکنی

گوشه چشمی به من و ناله پر دردم کن

 

نازداری تو و ، ناز تو کشیدن سخت است

رحمی آخر به من و کوچکی قلبم کن

 

به علمدار قسم پای رکابت هستم

شانه ی گرم مرا تکیه گه پرچم کن

 

همچنان ام بنین سوز و نوا دارم من

هوس یک سحر کرببلا دارم من

 

(شعر از قاسم نعمتی)

دریافت


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.