شعر/دوباره غم گواه از یک مزار بی نشان میداد

کد خبر: 94952
فاطمه معصومی
وارث

 

ز جانش چشمه چشمه خون به باغ باغبان میداد

پناه باغبان بود این گل سرخی که جان میداد

زمام جان به دست و با تمام کودکی هایش

بزرگی را نشان دوستان و دشمنان میداد

جهان بینی یک عالم به دست او دگرگون شد

که دست پرپرش درس مروت بر جهان میداد

به عطر کهنه پیراهن، چنان جان غزل پیچید

که با هر آه شعر تازه دست شاعران میداد

به دامان که بود این دست نیلی لحظه آخر

که اینگونه شمیم یاس و عطر ارغوان میداد

نشانی از تن در خاک و خون پیچیده پیدا نیست

دوباره غم گواه از یک مزار بی نشان میداد


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.