زندان، مکانی برای پرداختن به عبادت!
وارث: امام کاظم(ع) سالهای زیادی از عمر گرانبعایشان را در زندان به سر بردند در همان حال لحظه ای دست از مناجات با پروردگار خویش نکشیدند. گوشه ای از سیره مناجاتی امام کاظم(ع) را آورده ایم؛
2. امام(ع) اهل ذکر و دعا بود و اذکار مختلفی داشت و در برخی از روایات آمده است که در بعضی روزها پنج هزار بار استغفار می کرد.
3. در وصف مناجات و گریه و زاری حضرت می خوانیم: ( حلیف السجده الطویله) هم پیمان سجده های طولانی ( و الدموع الغزیره) همدم اشک های فراوان ( و المناجات الکثیره) هم سخن بسیار با خداوند ( والضراعات المتصله) و درد آشنای ناله های تمام نشدنی بود.
4. ابن جوزی می گوید: او را به سبب کثرت عبادت و نیز شب زنده داری هایش (عبد صالح) خوانده اند.
5. گاهی از طلوع آفتاب تا زوال خورشید در زندان سر به سجده می گذاشت و تماشاگران گمان می کردند که او به خواب رفته است. هنگام ظهر سر از سجده بر میداشت و به نماز ظهر می پرداخت. و در سجده عرض می داشت ؛
عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عبدک.
" پروردگارا! گناه بنده تو بزرگ است و عفو و بخشش تو نیکو"
6. عیسی بن جعفر زندانبان امام (ع) نقل می کند: آن حضرت به سبب دستیابی به مکانی جهت پرداختن به عبادت خداوند را چنین سپاس می گفت:
" اللهم انک تعلم انی کنت اسالک ان تفرغنی لعبادتک و قد فعلت فلک الحمد "
" بار خدایا! همواره جای خلوتی برای عبادتت از تو درخواست می کردم، تو را سپاس می گویم که دعای مرا به اجابت رساندی."
7. مامون می گوید: بر پدرم هارون پیرمردی( موسی بن جعفر علیه السلام) وارد شد که صورتش از بیداری شب و عبادت فراوان زرد شده بود و به گونه ای که مانند مشک کهنه و پوسیده شده بود و کثرت سجده صورت و بینی او را مجروح کرده بود.
8. آنحضرت این درخواست را بسیار تکرار می نمود.
اللهم انی اسالک الراحه عند الموت و العفو عند الحساب.
" خدایا! من از تو راحتی به هنگام مرگ و عفر و گذشت به هنگام حساب مسالت میکنم."
9. آن حضرت در اواخر عمر شریف خود در زندان چنین مناجات می نمود.
"يا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ بَيْنِ رَمْلٍ وَ طينٍ وَ مآءٍ وَ يا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ
وَ دَمٍ وَ يا مَخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَيْنِ مَشيمَةٍ وَ رَحِمٍ وَ يا مُخَلِّصَ النّارِ مِنْ بَيْنِ
الْحَديدِ وَ الْحَجَرِ وَ يا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنْ بَيْنَ الاْحْشآءِ وَالاْمْعآءِ خَلِّصْنى مِنْ ید هارون الرشید.
" ای خداوندی که گیاه را از بین آب و گل و ریگ نجات می دهی، ای خدایی که آتش را از بین آهنگ و سنگ رهایی می بخشی، ای خدایی که شیر را از بین فضولات و خون خلاص می کنی، ای خدایی که بچه را از میان گرده رحم نجات می بخشی، ای ای خدایی که روح را از میان حجاب ها خلاص می کنی، مرا از دست هارون خلاص کن."
پی نوشت:
2.همان، به نقل از بحار،ج48، ص119.
3.همان، به نقل از بحارج102، ص17،
4.همان، به نقل از تذکره، ج2، ص103.
5.همان، به نقل از بحار، ج48،ص101.
6.همان به نقل ازمناقب آل ابیطالب، ج2، ص379.
7.همان به نقل از بحار، ج 48، ص130.
8.نغمه های مناجاتی، ص94، کشف الغمه، ج2، ص228.
9.سوگنامه آل محمد(ص)، ص106، عیون اخبارالرضا(ع) ج1، ص94.