چاپ کتابهای وهابیت در ایران! +اسامی
طبق بررسیهای انجام شده فعالیت وهابیت تکفیری با حمایت بی چون و چرای آلسعود در مشهد مقدس و در جوار بارگاه حرم رضوی رو به افزایش است.برای بررسی این موضوع با حجتالاسلام جعفر مرادی مدرس حوزه علمیه مشهد مقدس و عضو هیأت علمی دفتر تبلیغات اسلامی گفتوگو کردهایم که بخش نخست آن در ادامه میآید:
* ابتدا مقدمهای بفرمایید تا وارد بحث شویم
به عنوان مقدمه باید بگویم حضرت امام که تبیین کننده بحث وحدت شیعه و سنی در عصر اخیر و حاضر هستند، درباره وهابیت تعابیری دارند و از اسلام وهابیت تعبیر میفرمایند به اسلام ملاهای کثیف وهابی، اسلام ذلت و نکبت و همچنین اسلام آمریکایی. مقام معظم رهبری هم تصریح میکنند که به مردم بگویید دستی که آمریکا علیه وحدت تجهیز کرده، عبارت از همین دست پلید وهابیت است و تأکید میفرمایند که این مطلب را صریح به مردم بیان کنید و پرده پوشی نکنید.
به نظرم رسانهها و همه فعالان فرهنگی از این مسأله غفلت کردهاند، رهبری میفرمایند که رژیم جعلی اسرائیل و وهابیت توسط دشمنان درست شدند، برای اینکه در جامعه اسلامی مرکز امنی باشند که به آنها وابسته باشد.
از نظر رهبری وهابی مساوی با صهیونیستی است و حتی شاید بتوان از دیدگاه ایشان وهابیت را خطرناکتر هم دانست، چون وهابی با لباس توحید و اسلام به ما نزدیک میشود، ولی اسرائیلی با لباس یهودیت نزدیک میشود و مهاجمی که با لباس گرگ به رمه نزدیک شود، زودتر قابل تشخیص است تا آنکه با لباس میش نزدیک شود.
*تفاوت وهابیت با اهل سنت چیست؟
تفاوت وهابیت با سنیها در عقایدشان است و نه در شکل عباداتشان، وهابیان برخی عقائد شیعه و اهل تسنن مانند توسل، زیارت قبور، تبرکجویی، شفاعت طلبی از میت، استغاثه به ارواح اولیاء الهی و... را بدعت میدانند، درحالی که سنیها این موارد را سنت میدانند، همین طور جشن میلاد گرفتن، عزاداری، قسم و نذر و ذبحی که برای غیرخدا باشد را بدعت میدانند، درحالی سنی ها این گونه نیستند.
علاوه بر آن وهابیان اعتقاد دارند که بدعتگزاران مشرک هستند و مشرکان هم باید کشته شوند! پس تفاوت بین سنی و وهابی در چنین مسائلی است که همهشان هم به مرده و مردگان مربوط میشود و به تعبیر یکی از علمای تسنن، توحید آنها توحید قبوری است، البته وهابیها، در منش اجتماعیشان یکسری اطلاقات لفظی و زبانی هم دارند که از طریق آنها هم قابل تشخیص هستند، ولی فعلاً به آنها نمیپردازیم.
*وهابیت به چه طرقی در ایران تبلیغ می کند؟
یکی از روشهای تبلیغی که به آن، قالب تبلیغی میگویم - قالب از نظر ما بستهای است که در آن پیامهای تهدید عرضه میشود (پیامهای تهدیدی مانند وهابیت، مسیحیت، زرتشت و امثال آن عرضه میشود)- «کتاب» است، بالای ۸۰۰ عنوان کتاب فارسی وهابی در جامعه ما میان مردم توزیع شده یا قابل دسترسی است.
* در این رابطه مصداقیتر توضیح میفرمایید؟
وهابیت به چند شکل کتابهایی توزیع میکند که تهاجم به افکار شیعی یا بزک کننده افکار تکفیری آنان است. این اشکال به صورت خلاصه عبارتند از کتب غیر مجاز، کتب مجاز که با استفاده از ظرفیت مجاز رسانهای چاپ و منتشر میکنند، کتب دیجیتال و کتب اینترنتی.
همان طور که گفته شد برخی از این کتب کاملاً بزککننده افکار و عقاید خرافی وهابیت است (و از این منظر مصداق کامل استفاده از قدرت نرم است که توسط جوزف ساموئل نای در آمریکا مطرح شده است و این کتب در چارچوب همان پارادایمی توزیع میشود که به تعبیر رهبری معظم، موسوم به جنگ نرم است) برخی دیگر از کتب تخریب کننده افکار شیعیان است، برخی تعصبساز است، برخی تحریف کننده واقعیات تاریخی است و ..... از منظر موضوع بسیار متنوع هستند.
* لطفا به صورت تفصیلی درباره محتوا و موضوعات کتب وهابیت در کشور توضیح دهید.
۱. برخی از کتب، کتابهایی هستند که به عقاید شیعیان در قالب بحث و مناظره حمله میکنند و ادعا دارند که حاضرند با شیعیان در بحث و مناظره وارد شوند، ولی شیعیان حاضر نیستند! در این مورد کتابی نوشتهاند به نام «گفتاری با حقجویان شیعه» که چاپهای مختلفی دارد و نیز کتابهایی نظیر «گفتوگوی آرام و دوستانه»، «گفتوگوی آرام با دوست شیعهام»، «گفتوگوی آرام با دکتر قزوینی شیعه اثنی عشری»، «سرخاب و سفیدآب» و کتاب دیگری که بعد از آن با عنوان «دوباره سرخاب و سفیدآب» منتشر کردند که بر روی جلد آن نوشته شده «آخوند پاسخ نمیدهد»، کتاب «گرههای کور در مذهب شیعه» و همین طور «استدلالهای باطل شیعه از قرآن» که در قالب بحث و منازعه با عقاید شیعه به نقد و نفی آن عقاید میپردازند.
۲. موضوع بعضی از کتابها نقد عقاید شیعه در بعد اثبات حقانیت و شؤون امامان است، مانند کتاب «آیه تطهیر و ارتباط آن با عصمت ائمه» این کتاب چاپهای مختلفی دارد و همگی به زبان فارسی هستند و به صورت رایگان توزیع میشوند. (نکته جالب درباره این کتاب آن است که در ابتدای انتشار این کتاب، نام مولف دکتر عبدالهادی حسینی و نام مترجم فاطمه محمدی معرفی می شد که اصلا وجود خارجی ندارند! و اسامی شیعه پسندی هستند که سبب میشوند شیعیان نسبت به خواندن این کتب علاقهمند شوند. ولی بعدها از آنجا که دروغگو کمحافظه است نام اصلی مولف و مترجم را روی کتاب نوشته و منتشر کردند: مولف طه الدلیمی و مترجم اسحاق دبیری!)
۳. زمینه دیگر، ضدیت صریح با عقاید شیعه در بعد اثبات امامت با تمسک به روایات است؛ یعنی سعی کردند استدلالهایی را که ما برای اثبات امامت از رویات داریم، در این کتابها نقد کنند. مثل کتاب «امامت در پرتو کتاب و سنت»، «امامت در پرتو نصوص»، «نگرشی به احادیث حوض» و نیز کتاب «حدیث ثقلین را بهتر بفهمیم» و امثالهم. همینطور کتاب دیگری به نام «عقیده امامت و حدیث غدیر» دارند، یادمان باشد که کتب وهابی تلاش میکنند «غدیر» را از خطبه بودن خارج و تبدیل به حدیث کنند؛ یعنی کاری کنند که ما همیشه به جای خطبه غدیر، تعبیر حدیث غدیر را به کار ببریم تا در اذهان مردم، حادثه بزرگ غدیر تداعی گر صرفا یک حدیث و نه دستورالعمل های فراوان پیامبر برای زندگی بشر باشد.
۴. زمینه دیگر تبلیغ وهابیت از طریق کتابها، تبلیغ وهابیت از طریق مباحث مربوط به خلافت است: کتاب «خلافت و امامت» را در این مورد نوشتند و توزیع کردند و همین طور کتاب «خلافت و انتخاب»، جالب اینجاست که کتاب «خلافت و انتخاب» در دوران اصلاحات مجوز انتشار گرفت و متأسفانه چاپخانه دانشگاه فردوسی مشهد این کتاب را چاپ کرد.
این موضوع جای سؤال دارد که چرا کتابهای ضد شیعه با بودجه بیتالمال چاپ میکنند؟! بعد از مدتی که این کتاب چاپ شد، مجوز آن لغو شد، ولی وهابیها که متوجه شده بودند که چقدر فضای کشور ما نسبت به ترویج تفکر وهابی به نام تفکر تسنن بیتفاوت است، کتاب دیگری را به نام «خلافت و انتخاب، جلد ۲» نوشتند، از ظاهر کتاب «خلافت و انتخاب جلد اول» بر نمیآید که جلد دومی داشته باشد، چون روی جلد آن نوشته نشده که این کتاب جلد اول است.
اما در کتاب دوم که دقیقاً با طرح روی جلد کتاب اول چاپ شده است، یعنی طرح روی جلد آن دقیقاً مثل جلد قبلی است، به خط ریزی روی کتاب نوشتهاند: جلد دوم. این کتاب (به اصطلاح جلد دوم) هیچ وقت مجوز انتشار نداشته است، متأسفانه این ۲ کتاب، تقریباً در دست بسیاری از سنیها و وهابیت همیشه دیده میشود و هر وقت معترض شوید که به چه دلیل این کتاب غیرقانونی را چاپ کردهاید؟ میگویند که این کتاب را از چاپ قدیم داریم! و من نمیدانم که اینها چند میلیون نسخه چاپ کردهاند که تمام شدنی نیست؟ و هر وقت نگاه میکنید این کتاب را دارند، از نکات جالب این کتاب این است که «خلافت و انتخاب، جلد اول» به قیمت ۶۰۰ تومان و جلد دوم به قیمت ۴۰۰ تومان و دو جلد به قیمت هزار تومان معادل یک شکلات فروخته میشود! البته ساده لوحی در دادن مجوز انتشار کتب وهابیت، فقط به زمان اصلاحات منحصر نشد، حتی در دوران بعد از اصلاحات هم این کارها ادامه یافت. مثلاً کتابی به نام «نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلام» و باز هم از چاپخانه دانشگاه فردوسی مشهد در دولت دهم بیرون آمد که در این کتاب صراحتاً عنوان میشود که علامه حلی منحرف بوده و برای منحرفکردن مسلمین کتاب «منهاج الکرامه» را نوشته است! در این کتاب خواجه نصیرالدین طوسی بزرگترین متکلم شیعه در طول صدها سال را نیز جزو ملحدین معرفی کردهاند!
ولی ابن تیمیه که توسط شیعه و اهل تسنن مورد نقد قرار گرفت و توسط اهل تسنن به جرم پایهگذاری افکار خلاف اسلام (وهابیت و تکفیر) بارها زندانی و تبعید شد و نهایتاً هم در زندان به خذلان ابدی پیوست را به عنوان «علامه» معرفی کردهاند و این دقیقاً همان مشی و مرامی است که در عربستان دنبال میشود! جای سوال دارد که چاپخانه دانشگاه فردوسی مشهد با انتشار این گونه مطالب با بودجه بیتالمال به چه سمتی میرود و چه مقاصدی را دنبال میکند؟
۵. زمینه دیگر، ضدیت صریح با عقاید شیعه و ستیز بی امان با امام مهدی(عج) است، در این باره کتاب «عجیبترین دروغ تاریخ» را در چاپهای مختلف نوشتهاند، کتب دیگر مانند «غائب همیشه غائب»، «بررسی مهدی شیعیان» و «مهدی موعود یا مهدی موهوم» که انکار وجود امام زمان(عج) است، همین طور کتاب «بررسی علمی در احادیث مهدی» توسط وهابیت چاپ و منتشر می شود.
وهابیت و ستیز با اهل بیت(ع)/ خاطره کذایی از دو عالم شیعی با ۲۰۰ سال فاصله سِنی
۶. زمینه دیگر در موضوعات کتب، ستیز با اهل بیت(ع) است، ادعای مستند نبودن شیعه و اهل بیت(ع) است و میخواهند بگویند که ما نمیپذیریم که ائمه شیعه واقعاً بنیانگذاران تفکر شیعی باشند و اینها همگی سنی بودند و به خلفای سنی زمان خودشان در نماز اقتدا کرده و مشاوران آنها بوده اند!
با این هدف از سالها پیش کتابی به اسم «اهل بیت از خود دفاع میکنند» نوشته و پخش میکنند که این کتاب منتسب به شخصی به نام «دکتر حسین موسوی» که ادعا دارند شیعه بوده و سنی شده است!
این فرد با توجه به خاطراتی که نقل می کند و افرادی که در خاطرهها نام میبرد، قطعاً جعلی است و وجود خارجی ندارد، چون برخی از افراد مورد اشاره مؤلف با فواصل زمانی زیاد از هم زندگی کردهاند!
شیعیان عرب زبان که جعلی بودن دکتر حسین موسوی را دریافتند، درخواست کردند که این به اصطلاح عالم شیعه سنی شده! خود را معرفی کند و در فضاهای حقیقی و یا مجازی خود را عرضه کند ولی چون این فرد وجود نداشت، طبعا نتوانستند او را نشان دهند! حتی سایت های عرب زبان برای اثبات عدم وجود خارجی این فرد ادعا کردند که حسین موسوی مجددا شیعه شده است و اینجا بود که وهابیت منفعل شد و کاملًا سکوت کرد!
البته این کتاب را وهابیون عربستانی نوشتند و به نام جعلی «دکتر حسین موسوی» منتشر کردند و علت این نامگذاری هم مشخص است، چراکه نام حسین برای ایرانیان خیلی محترم است و فامیلی موسوی نیز برای ایرانیان شیعه اهل مطالعه و دوستدار اهل بیت نیز محترم است و عنوان دکتر هم چون دهان پُرکن است افزوده شده است. این کتاب هم در چاپهای مختلف منتشر شده است.
این کتاب را در کشورهای عربی به اسم «لله ثم للتاریخ» به نام نویسنده السید حسین الموسوی من علمای بغداد در دو جلد منتشر کردند، در حالی که همین دکتر حسین موسوی است و اینکه آنجا سید گذاشتهاند، به دلیل اینکه در کشورهای عربی عنوان دکتر خیلی عنوان دهن پرکنی نیست.
همچنین کتابی به نام «مناظره امام صادق(ع) با یک رافضی» توزیع کردهاند که این کتاب چاپهای مختلف دارد و همین طور به نظر میرسد کتاب «شیعه و اهل بیت»، درصدد القای مبارزه اهل بیت با شیعه اثتی عشری است!
۷. تحریف تاریخی زمینه دیگری است که دنبال می شود و تحریف حقایق تاریخی درباره وقایع و زندگی اهل بیت این زمینه را تشکیل میدهد،. کتابهایی مانند «قاتلان حسین(رضی الله عنه) را بشناسید»، «حقایقی از جنگ جمل و صفین»، «تهمت به علی در نهجالبلاغه»،«حقیقت عاشورا» و کتب دیگر در واقع درباره واقعیتهای تاریخی است که به صورت مجعول و معکوس جلوه میدهند.
۸. زمینه بعدی دروغهای صریح درباره عقاید اهل بیت عصمت و طهارت است که توسط وهابیت در کتابها تعقیب میشود، کتابی در این زمینه به نام «حقیقت توحید در نگاه ائمه» نوشتهاند و همین طور میخواهم بگویم در این کتابها بیان میکنند اصلاً عقاید اهل بیت- شیعه هم پیروی از آنها میکنند-، آن چیزی نبوده که شیعیان ادعا میکنند و مشخص است که این موارد چقدر جنبه تخریبی در عقاید شیعه میگذارد.
۹. نفی زیارت؛ اشاره کردم که سنیها زیارت قبور را سنت میدانند ولی وهابی ها زیارت قبور را بدعت میانگارند، کتابی منتشر شده به نام «زیارت از دیدگاه اهل بیت» نوشته فردی به نام دکتر عبدالهادی حسینی که درباره جعلی بودن این اسم شیعهپسند قبلا توضیح دادم و بیان شد که عبدالهادی حسینی اصلاً وجود خارجی ندارد.
در مورد نفی زیارت کتاب دیگری نوشته و منتشر کردهاند به نام «خرافات وفور در زیارت قبور» و کتاب دیگری به نام «زیارت قبور» که همه این کتابها عقاید شیعه را در مورد زیارت قبور نفی میکنند.
۱۰. زمینه بعدی که وهابیت در تألیف کتابها پیگیری میکند، تحریف معنا و مصادیق اهل بیت(ع) است، تلاش می کنند بگویند معنا و مصداق اهل بیت چیز غیر از مدعیات شیعه است، کتابی منتشر کرده اند به نام «عقیده اهل بیت علیهم السلام»! که می دانیم اطلاق تعبیر «علیهم السلام» تعبیری منافقانه از طرف آنان است، چرا که سنی و وهابی به اهل بیت «علیهم السلام» اطلاق نمیکند، بلکه به آنها تعبیر «رضی الله عنهم» اطلاق میکنند و اگر به این صورت نوشته شده برای این است که شیعیان این کتاب را پذیرفته و مطالعه کنند و همین طور کتاب دیگری به نام «فضائل اهل بیت و منزلت والای آنان از دیدگاه اهل سنت».
آنها تلاش میکنند بگویند معنا و مصداق اهل بیت چیز دیگری غیر از آنچه شیعه میگوید، است، در حالی که در روایات اهل تسنن فراوان وارد شده است که پیامبر اهل بیت را معرفی کرده و پنج تن آل عبا را به این عنوان مشخص کرده است و در روایات تسنن داریم که عایشه خودش حدیث کساء را نقل کرده و طبق نقل خودش جزء اهل بیت نیست و عایشه اقرار میکند که جزو اهل بیت نیست. همچنین روایاتی هم از امسلمه و زینب همسران دیگر پیغمبر با همین مضمون نقل کردهاند،
۱۱. زمینه بعدی، تکفیر شیعیان است، کتابهایی منتشر میکنند که شیعیان را کافر و رافضی و مشرک معرفی می کند! مثلاً کتابی به نام کتاب «توحید» نشر داده اند که در واقع این کتاب ترجمه کتاب «التوحید» محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار تفکر وهابیت است، همین طور کتاب دیگری به نام «اجماع اهل علم و ایمان بر بطلان دین رافضیان» که معنایش این است که اهل علم و اهل ایمان، اتفاق نظر دارند برای اینکه دین رافضیها یعنی دین شیعیان باطل است. همین طور میتوانیم به کتاب «چگونه مسلمان شدم» اشاره کنیم که سنی شدن را مسلمان شدن معرفی کرده و کتاب «راه نجات از شر غلات» و کتاب «نواقض اسلام» نوشته بن باز و کتاب «وجود عمل به سنت رسول الله و کفر کسی که آن را انکار کرد»، از همه مهمتر میتوانیم به کتاب «مختصر منهاج السنه» که نوشته ابن تیمیه است اشاره کنیم، کتاب منهاج السنه در نسخه عربیاش بیش از ۷۰۰ بار از شیعیان تعبیر به روافض و رافضی، رافضه و .. کرده است، طبق شمارش من، ۷۴۷ بار در نسخه عربی چنین تعابیری آمده است، و با این وجود کتاب چاپ و منتشر و اهدا هم میشود.
۱۲. زمینه دیگر فعالیت وهابیت در خراسان و کشور، تقدیس همه صحابه است که بیشترین کتابها را در این رابطه نوشتهاند مانند کتاب «بهترین انسانها بعد از پیامبران» چاپهای متعددی داشته است در گذشته که این کتاب به نام «بهترین انسانها بعد از بیامبران» منتشر میشد که کلمه پیامبر فاقد حرف «پ» است، علت اینکه بدون «پ» و با حرف «ب» مینویسند، این بوده که نیروهای امنیتی ما را به این اشتباه بیندازند که این کتاب احتمالاً از یک کشور عربی آمده است، چرا که حروفچینی این کتاب عربی است. در حالی که تمام ادبیاتش از ابتدا تا آخر، فارسی است، ولی در اسمش این خطای ظاهرا عمدی را مرتکب شدند که ما را در تحلیل منشأ به اشتباه بیندازند، البته در چاپهای سالهای بعد به صورت «پیامبران» نوشتند، همچنین کتاب «اصحاب کرام از زبان پیامبر محبوب اسلام» را در این زمینه نوشتهاند. کتاب «افتخار صحبت و همراهی با رسول خدا»، کتاب «وحدت و شفقت بین صحابه و اهل بیت علیهمالسلام» (که گفتیم تعبیر «علیهمالسلام» تعبیر منافقانهای است که برای این استفاده میشود که شیعیان را به اشتباه بیندازد)، کتاب «دفاع از صحابه جلیل ابوهریره و ردی بر منافقان»، کتاب «شاگردان مکتب نبوت»، کتاب «دیدگاه اهل سنت درباره مشاجرات و اختلافات میان صحابه کرام» و کتاب «دوستی و خویشاوندی میان اهل بیت و صحابه». همگی درباره تقدیس صحابه نوشته شده است، بخش قابل توجهی از کتب این عرصه، دارای مجوز بوده و با مجوز قانونی منتشر میشود.
کتابی نیز در همین زمینه دارند به نام«صحابه را به دست آوردم، بدون اینکه اهل بیت را از دست بدهم» که به نام مؤلفی به نام مرتضی عسگری ترجمه شده است. این فرد هم از ساختهها و بافتههای وهابیت است که برای اینکه شیعیان را به خواندن کتاب تشویق کند با نامی همنام علامه مرتضی عسگری منتشر کرده است. این هم از دروغگویی های وهابیت است که به نام علمای ما کتاب منتشر کند، به نام عالم بزرگوار شیعه آیه الله جعفر سبحانی نیز کتاب منتشر کرده اند
«آل رسول الله و اولیای او» کتاب دیگری از این قماش است که دارند، کتاب «با یاران پیامبر»، کتاب «یاوران حقیقت»، کتاب «بانوان صحابه، الگوهای شایسته» و کتابهای دیگر...
۱۳. زمینه دیگر فعالیتشان ردیهتراشی بر کتب تأثیرگذار شیعه است، کتابی در شیعه به نام «المراجعات» داریم که حاصل مناظره مفصل عالم طراز اول عقائد شیعه، علامه شرفالدین موسوی با عالم طراز اول سنی، شیخ سلیم بشری است، در این مناظره ۱۱۰ نامه بین این دو شخصیت بزرگ اسلامی مبادله و نهایتا عالم طراز اول سنی، شیعه شده است، این کتاب از کتابهای بسیار اثرگذار در پیشرفت تفکر شیعی در قاره آفریقا نیز بوده است.
بر این کتاب یک ردیهای تراشیدند به نام «الحجج الدامغات» که خیلی سریع به نام «پاسخهای کوبنده» در سه جلد ترجمه و منتشر شد، همین طور کتابی به نام «شبهای پیشاور» داریم که بر آن هم ردیهای به نام «روزهای پیشاور» نوشتند. کتابهایی که جناب آقای رسول جعفریان دارند هم مورد بغض وهابیت است و بر برخی از آنها جوابیه نوشته اند.
۱۴. زمینه دیگر فعالیت علیه شیعه در عرصه کتاب، اتهام به شیعه با استفاده از خلافاندیشان است. کتاب «شیعیگری» احمد کسروی که حاصل تفکرات فرد منحرفی به نام احمد کسروی بود که آدم ناسالمی بود که قبل از انقلاب ترور شد و آن قدر ناسالم بود که به نظر میرسد حکومت طاغوت نیز خیلی انگیزه برای پیداکردن قاتلانش نداشت، «شیعیگری» وی را وهابیها منتشر میکنند و میخواهند شیعیان را نسبت به تفکر شیعی دلسرد کنند.
۱۵. ضدیت با عقاید شیعه در بعد تهاجم محض هم از دیگر زمینههای فعالیت تبلیغ وهابیت در عرصه کتاب است، کتابی به اسم «سؤالاتی که باعث هدایت جوانان شیعه شد» منتشر کردند، در این کتاب شبهات زیادی علیه شیعیان مطرح شده، کتاب را بعداً به صورت سؤالاتی که باعث هدایت جوانان شد، هم منتشر کردند، چون شیعیان نسبت به آن تعبیر «هدایت جوانان شیعه شد» حساسیت نشان میدادند، اینجا در چاپهای بعد «سؤالات که باعث هدایت جوانان شد» به عنوان نام کتاب انتخاب شد، تصویری هم از یک امامزاده در ذیل کتاب انداختهاند.
۱۶. زمینه دیگر فعالیت اینها، شخصیتسازی و نمادپروری است، به عنوان مثال میتوانیم به کتابی به نام «آخرین فریاد مسجد شیخ فیض » اشاره کرد، این کتاب ادعا میکند که اهل سنت در مشهد، مسجدی به نام مسجد «شیخ فیض» داشتند که نظام اسلامی این مسجد را تخریب کرده است.
واقعیت قضیه از این قرار است که در کوچه آیتالله سیدجواد خامنه ای که مزین به نام پدر مقام معظم رهبری است و در حال حاضر یک پارک است، در گذشته یک کاروانسرا وجود داشته که شیعه و سنی در آنجا غرفه داشتند، به مرور اهل تسنن غرفهها را خریداری میکنند، بلندگو میگذارند، امام جماعت میآورند و در آنجا نماز جماعت برگزار میکنند، بعد از مدتی تلاش میکنند تا مجوز برای ساخت مسجد بگیرند.
این مکان در فاصله هفتاد متری منزل پدری مقام معظم رهبری واقع شده است، مسئولان شهری اجازه ساخت مسجد را نمیدهند، چون در فاصله ۵ متری یک گوشه این مکان که اکنون پارک است، مسجد حاج داداش واقع شده و در فاصله هفت متری زاویه دیگر، مسجد ابوذر و در فاصله پنج متری کوچه دیگر پارک، حسینیه موسی بن جعفر است و در ضلع چهارم هم در فاصله سه متری، حسینیه ابوالفضلی قمیها واقع است و معنی ندارد که بین این همه مراکز عبادی، یک مرکز عبادی دیگر هم ساخته شود.
ضمناً این کوچه فاقد فضای سبز بود و بنا شده بود که اینجا فضای سبز شود. وهابیها توسط عمال داخلیشان یعنی افراد موسوم به سنی دربهای کارونسرا را بستند و از داخل شروع به گودبرداری مکان کردند. ستون های بزرگی هم در آنجا کار گذاشتند تا مکان به اصطلاح مسجد ضرار خود را بسازند ولی نظام اسلامی در یک شب همه آنها را با خاک یکسان و تبدیل به فضای سبز کرد، در آنجا بانک صادرات و مغازههایی هم متعلق به شیعیان وجود داشت که همه تخریب و تبدیل به فضای سبز شد.
از آن زمان آنها مظلومنماییشان در شبکههای ماهوارهای سر به آسمان میزند که میگویند: ما مسجد داشتیم و مسجد ما را خراب کردند، در حالی که اینجا کاروانسرا بود و کاروانسرای مشترک بین شیعه و سنی بوده که شیعه و سنی مشترک در آنجا غرفه داشتند و در طرح شهرداری واقع شده بود، حتی پول همه سنیها را نیز پرداخت کردند، اگر بخواهیم صریحتر به این ماجرا بپردازیم باید بگوییم که در اینجا فساد زیادی هم انجام میشد و من از اهالی بومی و پیرمردهای منطقه شنیده ام که نقل می کردند: عدهای به نام مولوی، افرادی را به عنوان «یار سفر» می آوردند یعنی نوجوانان پسر را میآوردند و به آنها تجاوز میکردند، کتاب «آخرین فریاد مسجد مسجد شیخ فیض » در ادعای مبارزه شیعیان با مساجد اینها در مشهد نوشته شده است. بعد از نوشته شدن این کتاب مشخص شد که قرار بوده این مسجد ضرار به صورت مسجد بیت المقدس و با گنبدی بزرگتر از گنبد امام رضا علیهالسلام ساخته شود.
از این دست کتب که برای مبارزه با نظام اسلامی نوشته میشود موارد دیگری هم وجود دارد.
۱۷. همچنین ادعای نصرت اسلام و پیامبر اکرم توسط اهل سنت و وهابیت از مواردی است که در کتابهایشان پیگیری میشود، مثل کتابهای «صد وسیله برای نصرت و یاری رسول الله»، «دشمنی یهود و نصارا با اسلام»، «گلزارهای شاداب در دفاع از سنت ابوالقاسم» و امثالهم.
۱۸. سوءاستفاده تبلیغی از فرصت حج هم سبب شده است که کتابهای متعددی علیه شیعه در بین حاجیان کشورها و حتی ایرانیان منتشر کنند و از عجایب روزگار این است که سازمان حج و اوقاف و بعثه رهبری در حج نتوانسته جلوی این سمپاشی علیه شیعه را بگیرد. این کتب را بعضا به عنوان اهداء به افراد و به صورت عمومی در بستههایی بین حاجیها پخش میکنند.
۱۹. زمینه دیگر در فعالیت وهابیت در مشهد، شخصیتسازی و نمادپروری از بین شخصیتهاست، کتابهایی را به برخی افراد مجهول الهویه نسبت میدهند و ادعا میکنند که این افراد علمای شیعه بودن که سنی شدهاند! از جمله این کتابها، کتابی است به نام «چرا سنی شدم؟» این کتاب در ظاهر به نام مؤلفی به نام مرتضی رادمهر منتشر شده است، وهابیون در شبکههای مجازی و اینترنت ادعا میکنند که این فرد حجتالاسلام شیعهای بوده که سنی شده و به همین دلیل نظام اسلامی ایشان را به شهادت رسانده یعنی کشته است! بعد از مدتی که این مسأله را مطرح کردند، یکباره به یاد آوردند و عنوان کردند که وی دکتر نیز بوده است. نه در مورد دکترای ایشان و نه در مورد وجود خارجی ایشان هیچ اطلاعاتی وجود ندارد، اما چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و متولیان فرهنگی در این زمینه اصلاً اظهارنظر نمیکنند، از این فضای شکاف استفاده میکنند و چنین چیزهایی را به خورد مخاطبانشان را میدهند.
کتاب «چرا سنی شدم» میخواهد بگوید که چرا این فرد سنی شده است، جالب اینکه در فضای مجازی هم عکسی از این فرد منتشر شده که او را با لباس روحانیت نشان میدهد! نکته بسیار جالب در این عکس اینکه فردی که در این تصویر ملبس به لباس روحانیت شیعه است، عمامهای که بر سر دارد، پس و پیش و بر عکس است و هم یقه پیراهنش، یقه انگلیسی است و نه یقه طلبگی! در حالی که چنین روحانی در سطح کشور اصلاً نداریم، همه یقه طلبگی میپوشند و حتی دیپلماتهایمان هم تحت تأثیر قرار دادهایم و آنها نیز یقه طلبگی میپوشند، معنا ندارد که کسی یقه انگلیسی بپوشد و آخوند هم باشد! ولی چون وهابیان عربستان اصلاً آخوند ندیده اند و این جنگ از عربستان مدیریت میشود، لذا این تصویر را در شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند که مخاطب نمی فهمد به اصطلاح قسم حضرت عباس را باور کند یا دم خروس را!