مراسم شب میلاد امام رضا (ع) در هیئت یاحسن (ع) برگزار شد + گزارش تصویری
وارث: شب میلادامام رضا علیهالسلام با سخنرانی شیخ مرتضی ادیب یزدی و مدیحه سرایی حاج محسن آرانی ، حاج مهدی خادم و دیگر ذاکرین اهلبیت علیهم السلام در هیئت یاحسن مجتبی علیه السلام برگزارشد.
در ادامه خلاصه ای از سخنان حجت الاسلام ادیب یزدی را می خوانید :
در تاريخ ولادت حضرت بين مورخين اختلاف است ولي قول مشهور يازدهم ذي القعده سال صدوچهل و هشت هجري قمري مي باشد كه در مدينه متولد شده اند.
خلاصه علل آمدن حضرت رضا علیه السلام به ايران كه آن حضرت را از جهات سياست زمان با تشريفاتي شايان از مدينه با جماعتي از رجال و اشراف حركت دادند از جمله حاكم مدينه امام را همراهي ميكرد. حضرت رضا علیه السلام از ماهيت دعوت مامون آگاه بود كه اين دعوت به خاطر از بين بردن جرايم پدرش (هارون) و نيز بر اثر ترسي كه از علويان داشت بود كه پاسخي هم به آمال مردم خراسان بدهد چه آنان به اولاد علي علیه السلام تمايل داشتند. مامون از شخصيت و نفوذ امام رضا علیه السلام بيم داشت كه مي خواست خود را براي هميشه از اين خطر در امان نگاه دارد. لذا حضرت در اين سفر تنها بود و هيچكس از خاندان خويش و كسان مورد اعتماد خود را به همراه نياورد تا بفهماند كه اين سفر اجباري بوده نه با رضايت. در حالي كه امام رضا علیه السلام در مدينه آزادانه مسئله امامت خود را اظهار ميكرد و مردم را رهبري و هدايت مي نمود و در ظاهر امر هيچ قدرتي قادر نبود كه حضرتش را اجبارا وادار به حركت نمايد در آن عصر سه محل مركز كانون قدرت اسلام به شمار مي رفت،
1-مدينه
2-بغداد
3-مرو
1-بغداد به واسطه كشته شدن امين برادر مامون وضع آشفته داشت.
2- مدينه به واسطه وجود حضرت رضا علیه السلام مركز قدرت بود.
3- مرو مركز خلافت و حكومت مامون بود.
اما اولا به واسطه دوري مرو از مدينه و در ثاني به خاطر اینکه اهالي خراسان علاقمند به حضرت رضا علیه السلام بودند و مامون نميتوانست اهداف خود را به پيش ببرد.
امامت امام رضا علیه السلام بعد از شهادت امام هفتم آغاز شد و در حدود بيست سال به طول انجاميد كه ميتوان آن را به سه بخش تقسيم كرد.
1-نخستين مرحله كه مدت ده سال ادامه داشت. دوران حكومت هارون ميباشد از 183 ه ق تا 193 ه ق
2-مدت پنج سال زندگي حضرت در زمان خلافت فرزند بزرگ هارون، امين تا سال 198 ه ق
3- مدت پنج سال زندگي حضرت در زمان خلافت مامون تا هنگام شهادت سال 203 ه ق كه مهمترين حوادث زندگي سياسي آن بزرگوار را شامل می شد.
مهاجرت امام رضا (ع) از مدينه به مرو
مامون با از بين بردن امين برادرش به خلافت رسيد اما بعد متوجه يك مساله اساسي گرديد و آن اين بود كه مردم ايران از رفتار پدرش هارون و ستمكاري هاي حكام او كه بخصوص نسبت به شيعيان مي شد نارضايتي هاي عميق ايجاد كرده است. از طرف ديگر مردم ايران نسبت به آل علي علاقه و محبتي خاص داشتند مامون از اين جهت به وحشت افتاد. لذا با فضل بن سهل ذوالرياستين وزير خود كه مردي سياستمدار بود به مشورت پرداخت. پس از شور فضل بن سهل به مامون پيشنهاد نمود كه امام رضا علیه السلام را به خراسان دعوت كند تا شايد بدين وسيله از شورشها جلوگيري كند. رجاءبن ابي ضحاك دائي مامون و همراهانش چون وارد مدينه شدند حضور امام رسيده دعوت رسمي مامون را ابلاغ كردند. در ابتدا حضرت از قبول دعوت مامون خوداري و امتناع نموده آن را نپذيرفت. ولي با اسرار پي در پي آنها كه توام با تهديد بود حضرت دعوت آنها را اجبارا قبول فرمودند. حضرت رضا علیه السلام چون قصد سفر كردند، ابتدا با قبر پيامبر صلوات الله علیه وداع نمودند سپس خانواده خود را جمع كردند و خبر شهادت خودشان و از اينكه از اين سفر باز نخواهند گشت را دادند و با اهل بيت خود وداع نمودند.
امام رضا (ع) در نيشابور
هنگام ورود حضرت به نيشابور مردم بسياري به استقبال آمده بودند. برخي از خوشحالي فرياد مي زدند، برخي گريه مي كردند و هر كس به نحوي احساسات خود را ابراز ميكرد.
دو نفر از بزرگان حافظ قران به نامهاي ابوذرعه رازي و محمد بن اسلم طوسي همراه با تعداد بيشماري از دانشجويان كه قلم و دوات به دست داشتند گرد آمده بودند و در انتظار شنيدن جملاتي از آن حضرت بودند.
امام با چهره جذاب و متين خود در حالتي كه لباس ساده بر تن داشت در برابر مردم كه از طبقات مختلف به خصوص دانشمندان و علماء بودند قرار گرفت همه در انتظار شنيدن بيانات امام سرپا ايستاده بودند. امام درخواست مردم را اجابت فرمود. جمعيت همه خاموش شدند:
تنها صدايي كه شنيده مي شد صداي امام بود. امام رضا علیه السلام حديث معروف«سلسله الذهب» را بيان فرمودند.
شنيدم از پدرم موسي بن جعفر كه مي فرمود از پدرم جعفر بن محمد كه مي فرمود شنيدم از پدرم محمد بن علي كه مي فرمود از پدرم علي بن حسين كه مي فرمود شنيدم از پدرم حسين بن علي كه مي فرمود از پدرم علي بن ابيطالب كه مي فرمود شنيدم از رسول خدا ص كه مي فرمود از جبرييل كه مي فرمود از خداي جل جلاله كه مي فرمايد.
«لا اله الا الله» حصار من است پس هر كه در حصار من داخل شد از عذاب من ايمن باشد.
بعد از بيان اين حديث وقتي قافله خواست حركت كند امام سر از(هودج) بيرون آورد به طوري كه توجه مردم را كه اجتماع كرده بودند جلب كرد. مثل اينكه امام مي خواست مطلب ديگري بگويد. كه اهميت فراواني دارد، آنگاه امام فرمود:
ولكن بشرطها و شروطها و سپس اشاره به خود نمود و فرمود «و انا من شروطها»
سخنان امام درباره توحيد بسيار قابل تامل است. امام با مقدمه بسيار جالب و گيرا حديث توحيد را مطرح كرد كه سنگ زير بناي دين بوده و تنها وسيله رسيدن به فلاح و رستگاري مي باشد.
پس از توحيد، امام موضوع اصل امامت را مطرح ميكند.
امام رضا علیه السلام دو جمله فرمودند كه هريك مكمل ديگري است.
1- كلمه طيبه (لا اله الا الله)
2- ولكن بشرطها و انا من شروطها