حجت الاسلام موسوی مطلق: استغفار مثل سیلی خروشان، مشکلات را حل می کند
وارث: جشن میلاد امام جواد الائمه علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام موسوی مطلق و مداحی حاج تقی قربانی، حاج مهدی معینی و کربلایی علیرضا معینی در هیئت فاطمیۀ تهران برگزار شد.
در ادامه خبر متن سخنان حجت الاسلام موسوی مطلق را می خوانید:
در بین سخنان ائمه معصومین چند امر یک ویژگی خاصی دارد که نسبت به بقیه امور اهمیت بیشتری دارد و به آن بیشتر پرداخته شده است. مثلا در باب نماز، همه ی ائمه معصومین در این باب سخنان و توصیه ای داشتند. همچنین جهاد فی سبیل الله و احسان به مردم.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین سفارش به زیارت می کنند. می فرماید کسی که مرا و فرزندانم را در حیات و ممات زیارت کند، چنین آثاری دارد. زیارت آثار فردی و اجتماعی دارد. اینکه شما می دانید این مکان که آمده اید با مکانهای دیگر متفاوت است، پس مراقبه می کنید. می دانید دست خداست که شما را به زیارت می آورد و فقط کار خداست که روزی شما می کند. رزق معنوی است. آن حال خوبی که دارید، حال توبه کاملا مشهود است. آثار اجتماعی زیارت هم مشخص است. چقدر گره گشایی در کارها می شود. حکومت شیعه به واسطه ی اماکن زیارتی اقتدار پیدا می کند.
اهمیت زیارت اربعین
زیارت اربعین روایاتش کم است به نسبت سایر ایام، اما تبدیل به یک مانور سیاسی برای تشیع در سراسر جهان شده است. همایش عطیم میلیونی در کل جامعه بشریت نداریم، بدون اینکه حاکم یا رهبری دعوت کند.
آیت الله عظمی بهجت می فرمودند: امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، زمانی که ظهور می کند، خود را با نام امام حسین علیه السلام معرفی می کند. شعارشان "یالثارات الحسین" است. حضرت دستشان را به خانه ی کعبه می زنند و چند مرتبه صدا می زنند: الا یا ایهاالعالم! ان جدی الحسین. اهل عالم باید امام حسین علیه السلام را بشناسند و می فرمودند همین زیارت اربعین طریق خوبی برای معرفی امام حسین علیه السلام به عالم است.
ماه رجب، ماه استثنایی است. ماه خدا و برکت است. درهای رحمت خدا در زمین و آسمان باز است. از دعای "یا من ارجوه" که بعد از نماز می خوانیم، میتوان فهمید که برکات فراوانی دارد. ماه رجب، شعبان و رمضان، بهار عارفین است.
از امام صادق علیه السلام سوال شد که "این الرجبیون" چه کسانی هستند؟ فرمودند: کسانی هستند که در ماه رجب، اول یا آخر یا حداقل یک روز را روزه بدارند. در بعضی نقلها هم داریم که "این الرجبیون" همان "این الرضویون" هستند. کسانی که در ماه رجب به زیارت علی ابن موسی الرضا علیه السلام رفته باشند. امام رضا علیه السلام فرمودند خدا تا الان مولودی با برکت تر از فرزندم به شیعه نداده است.
حضرت جواد علیه السلام برکات فراوانی برای پدر بزرگوارشان داشتند. یکی از آنها رفع تهمتی است که به امام رضا علیه السلام زده بودند.
روایت محمدابن سلیمان
محمد بن سليمان از امام جواد علیه السلام پرسيد از مردى كه حِجت الإسلام خود را انجام داده بود متمتعاً با عمره، يعنى حج تمتع به جاى آورده بود و خداوند وى را كمك نموده بود تا اينكه آنها را صحيحاً به جاى آورد؛ و پس از آن به مدينه آمده بود و زيارت رسول اكرم صلی الله علیه واله را به جاى آورده بود و سپس با معرفت به حق تو و به اينكه تو حجت خداوند در روى زمين هستى و درِ خدا می باشى كه بايد از آن در وارد شد، به سوى تو آمده بود و تو را زيارت نموده و بر تو سلام داده بود و پس از آن به سوى حضرت أباعبد الله الحسين علیه السلام آمده و بر آن حضرت سلام داده و سپس به بغداد رفته و بر حضرت أبو الحسن موسى علیه السلام سلام داده و زيارت نموده و پس از آن به سوى شهر خود مراجعت نموده است. اينك كه موسم حج فرا رسيده است، او متمكن از حج می باشد، بفرمائيد: براى او با اين كيفيتى كه ذكر شد كه حِجة الاسلام خود را انجام داده است، آيا باز حج بيت الله الحرام براى او أفضل است، يا اينكه به سوى خراسان برود و بر پدرت على بن موسى علیه السلام سلام كند؟!
حضرت فرمود: بَل يَأْتِى خراسانَ فَيُسَلمُ عَلَى أَبِى الحسَنِ علَيهِ السلَامُ أَفضَلُ؛ وَليَكُن ذلك فِى رجبٍ؛ و لَا يَنبَغِى أَنْ تَفعَلُوا (فِى) هذا اليَومِ؛ فَإن عَلَينَا و علَيكُم مِن السلطانِ شُنعَةً1 ؛ نه! بلكه به خراسان رود و بر حضرت أبوالحسن علیه السلام سلام كند البته آن افضل است؛ وليكن بايد زيارت و سلامش در ماه رجب باشد و سزاوار نيست كه زيارت آن حضرت را در امروز به جاى آوريد؛ زيرا سلطان وقت اين عمل را براى ما و براى شما قبيح و ناپسند مى شمرد. چون ایامی که این سوال را پرسید ایام ذی القعده بوده و همه به حج می رفتند، و اگر این ایام می آمد مردم به او تهمت می زدند که ببینید حج نمی رود و به خراسان می رود و شیعه می خواهد حج را تعطیل کند. امام رعایت تقیه را هم لحاظ کرده اند.
کدام افضل است؟ زیارت امام حسین یا زیارت امام رضا علیهماالسلام؟
علی بن مهزیار اهوازی از آقا امام جواد علیه السلام نقل کرده است که: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: جُعِلْتُ فِدَاکَ، زِیَارَهُ الرِّضَا علیه السلام أَفْضَلُ، أَمْ زِیَارَهُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ علیه السلام؟ فَقَالَ: «زِیَارَهُ أَبِی أَفْضَلُ، وَ ذلِکَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَزُورُهُ کُلُّ النَّاسِ، وَ أَبِی لَا یَزُورُهُ إِلَّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشِّیعَهِ2؛
عرض نمودم به حضرت امام محمد تقى علیه السلام که فداى تو گردم زیارت حضرت امام رضا علیه السلام افضل است یا زیارت حضرت امام حسین علیه السلام؟ حضرت فرمودند: زیارت پدرم افضل است؛ زیرا حضرت امام حسین علیه السلام را همه مردمان زیارت مى کنند و پدرم را زیارت نمى کنند مگر خواص از شیعه!
زیارت امام حسین علیه السلام را فرقه های دیگر شیعه مثل اسماعیلیه، هفت امامی و... هم می روند. اما زیارت امام رضا علیه السلام را فقط شیعیان اثنی عشری می روند.
عبدالعظیم ابن عبدالله هم همین سوال را از حضرت جواد علیه السلام پرسیدند، حضرت به اتاق رفت و برگشت و چشمانشان از شدت گریه سرخ شده بود. سپس امام جواد علیه السلام فرمودند: زائران امام حسين عليه السلام بسيارند؛ اما زائران پدرم كمند که البته به برکت نشر معارف اهل بیت، که اتفاقا دوره جوادالائمه علیه السلام است، این چنین نیست که زیارت امام رضا علیه السلام کم زائر باشد. چون معارف نشر پیدا کرد.
از دوره ی علی ابن موسی الرضا علیه السلام دوره ی نشر معارف اهل بیت است و ولایتعهدی ایشان سبب شد. لذا جلسات و مباحثه هایی که برگزار میشد، فرصتی برای نشر معارف شیعه بود. امام جواد علیه السلام به حسب ظاهر در دوره ی خردسالی به امامت رسید. مردم به این مساله خرده می گرفتند و حضرت رضا علیه السلام به آنها میفرمود: چطور حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی در کودکی به نبوت رسیدند. سی هزار مساله در یک مجلس از ایشان پرسیدند. هر بندی هم که حضرت بیان کرده، فروع بسیاری هم داشته است.
سفارش به قرائت سوره ی قدر و استغفار برای اینکه در دنیا و آخرت با امام جواد علیه السلام باشیم
نامه دادن و پرسیدن سوال به ائمه امری رایج بوده است. از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله تا زمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نامه نگاری وجود داشته. برخی از بزرگان هم این نامه ها را جمع آوری کردند. سطح نامه ها هم متفاوت است. برخی ها بسیار رند و زرنگ بودند و می خواستند مطلبی یاد بگیرند.
اسماعیل بن سهل گوید: به خدمت امام جواد علیه السلام نوشتم : عَن اِسماعیلِ بنِ سَهلِ قالَ : کَتَبتُ الی اَبی جَعفر الثّانی (علیه السّلام) عَلَّمَنی شَیئا اِذا قُلتُه کُنتُ مَعَکُم فی الدُّنیا وَ الآخِرَة فقا: فَکَتَبَ بِخَطِّه اَعرَفُهُ: اَکثِر مِن تِلاوَةِ اِنّا اَنزَلناهُ و رَطِّب شَفَتَیکَ بِالاستِغفار3؛
به من چیزی بیاموز که هر گاه آن را بگویم در دنیا و آخرت با شما باشم. حضرت با خط شریف خود که آن را می شناختم نوشتند: سوره مبارکه قدر را زیاد تلاوت کن و دو لب خود را با گفتن استغفار تر کن نیروی تازه بخش.
در روایت هم بسیار آمده است که با سوره قدر با دشمنان احتجاج کنید. از عالمان وهابی سوال کنید که این ملائکه و روح در شب قدر به چه کسانی نازل می شوند؟ اولی الامر ما یا اولی الامر شما؟ چون وهابی ها همه ی حاکمانی که بر مردم حکومت کنند را اولی الامر می دانند، قذافی، صدام و ملک عبدالله و.. را اولی الامر می دانند. آیا جبرئیل می آید بر اینها نازل شود؟ خودشان هم می دانند عقلانی نیست؟
سوره قدر باعث نورانیت انسان می شود، رزق مادی و معنوی را زیاد می کند. چشم باطن انسان را باز میکند. اینها آثاری است که در روایت ها ذکر شده است. مرحوم آیت الله قاضی دستورالعملی به آیت الله خویی داده بود. به طوری این دستور مجرب بود که آیت الله خویی می فرمود تمام آینده ی خود را دیدم. سال فوت و پیشرفت علمی و...آن دستورالعمل خواندن سوره ی قدر به تعداد مشخص در شبهای ماه مبارک رمضان بود.
امام جواد علیه السلام فرمود اگر می خواهید در دنیا و آخرت با ما باشید، استغفار زیاد بگویید. ما نیازمند به استغفار هستیم. پیامبرصلی الله علیه و آله عظیم الشان اسلام که معصوم و مطهر است در هر مجلسی که می نشستند استغفار می گفتند. یکی از اعمال مهم در ماه مبارک رجب استغفار است. حتما مقید باشید، حداقل روزی هزار مرتبه. یکی از بزرگان می فرمود نشده که با این دستورالعمل، مشکلاتم حل نشود. مثل سیلی است که تمام خاشاک را میشوید و میبرد. دستورالعمل چنین بود: سی هزار مرتبه استغفار بگوید، می تواند روزانه تقسیم کند و مقداری را بگوید.
امام جواد علیه السلام، جواد امامان است. ائمه ما که همه جواد و بخشنده هستند، ایشان بین این بزرگواران "جواد" است. نمی شود به سادگی از این گذشت. امام جواد علیه السلام برای همه ی حوائج ما مجرب است نه فقط حوائج مادی.
پی نوشت:
1- عیون اخبارالرضا، جلد دوم
2- کافی (ط – دارالحدیث)، ج۹، ص ۳۳۴
3- جهاد با نفس، ح 786