شعر/دنیای بی حسین اسیر حوادث است

کد خبر: 80460
محمد رضا ناصری


بیچاره آن دلی که به آهی خمار نیست
وقتی اسیر لشکر زلف نگار نیست

دنیای بی حسین اسیر حوادث است  
دنیای بی حسین به کشتی سوار نیست

مارا به چوب مهر و محبت بزن حسین
دل سر به راه ترکه ی آموزگار نیست

حالش خوش است گریه کن بزم روضه ات
پرونده اش به دست کسی واگذار نیست

گریه زیاد کرده ام اما بدون شک
حالی شبیه گریه ی بی اختیار نیست

زلفی به باد دادی و عرشی ترین شدی
هرگز بیان روضه چنین آشکار نیست