وارث: یکی از ارادتمندان شیخ رجبعلی خیاط، درباره ی ا و نقل می کند که: شبی در یکی از جلسات- که در خانه ی فردی از دوستان شیخ بود-، شیخ، پیش از آن که صحبت های خود را شروع کند، احساس ضعف کرد و قدری نان خواست. صاحب خانه، نصف نان تافتون آورد. ایشان، آن را میل کرد و جلسه را آغاز نمود. شبِ بعد ف...