به بچه ها گفتم باید این سنگ ها را برداریم و همانجا آن دو شهید را پیدا کردیم . این یکی از خاطرات شیرین بنده است حتی موقعی که پای من روی مین رفت، در زمانی که خانه بودم، عراقی ها شهدایی را که پیدا میکردند می آوردند خانه ما. من هم یک اتاق منزل را برای شهدای عزیز اختصاص داده بودم و این شهدا در خانه ما مهمان بودند تا بچه ها بیایند و از ما تحویل بگیرند. منزل ما قریبا معراج شهدا شده بود.