وارث:به حرم ميرود. تنهاست. به همسرش ميگويد: ميخواهم تنهايي به زيارت بروم و زن هيچ اعتراضينميكند. دلواپس، اما مجبور ميپذيرد. پشت سر مرد آيت الكرسي ميخواند و او را راهي ميكند: اي خداي بزرگ! يا امام غريب! خودت مواظبش باش. زن باز دلش آرام نميگيرد، پسر بزرگش را از خواب بيدار و بدنبال ...