عالیترین مراتب را در دعا درخواست کنید / مورد سؤال در دعای سحر چیست
حجتالاسلام والمسلمین محمد سروشمحلاتی، استاد سطح عالی حوزه علمیه، بامداد جمعه، ۱۹ اردیبهشتماه، به شرح فقراتی از دعای سحر پرداخت که در ادامه متن آن از نظر میگذرد؛
صحبت در شرح دعای سحر به اینجا رسید که در فقرات مختلف این دعا از ابتدا تا آخر، یک سبک خاصی از دعا و مناجات وجود دارد. این سبک به این صورت است که ابتدا در دعا از خدا به یکی از اسماء الهی خواسته میشود، اما به مرتبه تام و تمام و اتم آن. مانند «اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه» و همین طور جملات بعد که با همین سبک ادامه پیدا میکند.
نظرات دوگانه در باب دعای سحر
در مورد معنای این فقراتی که در این دعای شریف تکرار شده است، دو نظریه و دو تفسیر بین علما و اهل معرفت مطرح است؛ تفسیر اول این است که در دعا خدا را میخوانیم به حق این اسماء. همان طور که گاه دعا میکنیم و خدا را میخوانیم یا سوگند میدهیم به حق قرآن و به حق پیامبر(ص) و به حق اولیای خودش، اینجا نیز خدا را میخوانیم به این اسماء خاص که جمال، جلال، علم و رحمت واسعه الهی هستند. در این صورت در این تفسیر، عمده تأکید روی کلمه باء است. به تعبیر امام خمینی(ره) در رساله شرح دعای سحر معنای این جمله این طور است که «اللهم انی اسئلک بابها من بهائک» خدایا تو را به بالاترین مرتبه از بهاء تو میخوانم.
براساس این تفسیر، کسی که خدا را قسم میدهد به این اسماء حسنی، از خداوند چه درخواستی دارد؟ پاسخ امام این است که در این دعا هیچ خواستهای مستقیماً ذکر نشده است. چون فقط توجه به حضرت حق است و با «اللهم انی اسئلک» آمده و سپس خدا را به حق این اسماء و اوصاف سوگند دادن است که «من بهائک بابهاه».
اساس این تفسیر بر مبنای تحقیقاتی است که علما در زمینه معنای «باء» ذکر میکنند. در این جلسه امکان بررسی این موضوع نیست، اما کلمه «باء» در این جا مانند همان کلمه «باء» در بقیه ادعیه است. در دعای کمیل نیز هست که «اللهم انی اسئلک برحمتک التی» یا «بقوتک التی» که در بسیاری از ادعیه بعد از «اللهم انی اسئلک»، دعاکننده به حق این اسماء خدا را میخواند. خواسته در ادامه میتواند بیاید. این «باء» را در بحثهای ادبی گاه تعبیر به قسم استعطافی میکنند. قسم دو گونه است؛ گاه انسان قسم میخورد و گاه طرف مقابل را قسم میدهد. در محکمه، شخصی حضور مییابد و در دادگاه قسم میخورد که بدهکار نیستم، یا طرف مقابل بدهکار است. این قسمها حکایت از واقع میکند؛ لذا در مورد او صدق و کذب مطرح است؛ یعنی قسم راست و دروغ.
نوع دوم از قسم، قسمی است که هنگام طلب و خواسته انسان، طرف مقابل را قسم میدهد. مثل اینکه کسی از طرف مقابل خواستهای دارد و برای رسیدن به خواسته خود او را قسم میدهد و میگوید که تو را به جان فرزندت قسم که به این مورد قسم استعطافی میگویند. عدهای از اهل ادب معتقدند که «باء» در این گونه موارد مانند این ادعیه باء قسم استعطافی است و میگوییم خدایا تو را به اسماء حسنایت قسم میدهیم.
نظر دیگر اینکه جنبه قسم ندارد، اما استعطافی است و این طور معنا میکنند که اللهم انی اسئلک برحمتک یعنی خدایا تو را به حق رحمتت میخوانم و قسم حذف میشود. در میان کسانی که اهل تأمل در ادعیه هستند، بحث تحقیقی در این زمینه ارائه دادهاند.
براساس این نظر که نظر اول است، کسی که دعای سحر را میخواند عرض میکند که خدایا تو را میخوانم به حق این اسماء. به عالیترین مراتب در اسماء و صفات که برای تو است تو را میخوانم. این تفسیری است که برخی از بزرگان و از آن جمله امام خمینی در این باره دارند.
تفسیر دوم تفسیری است که نقش «باء» را در این ترکیبات نادیده میگیرد و تأکید روی «مِن» دارد؛ یعنی «مِن ابها بهائک» یا «مِن اعز عزتک». در این صورت معنا متفاوت میشود و این جمله به معنای آن است که خدایا من از تو طلب میکنم و درخواستی دارم. آنچه را میخواهم عالیترین مرحله حسن، جمال و جلال و عزت تو است.
در این صورت در دعا چیزی به عنوان قسم خوردن مطرح نیست. شخص در توجه نسبت به مقام ربوبی خواسته خود را مطرح میکند. این خواسته عبارت از رسیدن به عالیترین مراتب علم و کمال و جمال و جلال است. این دو تفسیر باهم تفاوت دارد. بر اساس تفسیر اول اساسا در این دعا نام هیچ خواستهای به میان نیامده است. مناجاتی است که دعاکننده طلبی را با خدا مطرح نمیکند، اما بر اساس تفسیر دوم، دعایی است که متضمن خواستهای است و آن خواسته رسیدن به تجلیات اسماء الهی است.
جمال و زیبایی مراتبی دارد
یکی از نکات که باید بدان توجه کرد این است که اینجا که سخن از اجل و اکمل است، اینها افعل التفضیل است؛ یعنی جمال و زیبایی دارای مراتب است. بهاء مراتبی دارد، همچنان که عزت اینچنین است. در این بیست و سه فقره ای که در دعای سحر میخوانیم سراغ عالیترین مرتبه میرویم. میدانیم که در ذات مقدس ربوبی بحث از مراتب نیست و جمال و جلال در ذات اقدس الهی مراتبی ندارد که برخی ضعیفتر یا برخی عالیتر و کاملتر باشد. پس این افعلالتفضیل و این برتری که در مورد مراتب در این دعا در این فقرات مختلف تکرار شده است کجا تحقق دارد؟
قهراً وقتی سخن از مراتب به میان میآید این مراتب در تجلیات الهی خود را نشان میدهد. رحمت الهی دارای مراتب است، یعنی رحمتی که از ناحیه خدا در میان مخلوقات ظهور میکند. در برخی موارد کمتر یا در برخی موارد بیشتر و قویتر است. آن زیبایی که تجلی میکند در برخی از مراتب نسبت به برخی از موارد البته ضعیفتر و البته نسبت به برخی موارد قویتر است. تجلیات الهی تجلیات یکسانی نسبت به همه افراد نیست.
نکته دیگر این است که شخصی که دعا میکند بر اساس این تفسیر و فهم از این دعا باید بالاترین و عالیترین مراتب اسماء الهی را از نظر تجلیات برای خود بخواهد. اگر علم را میخواهد عالیترین مرتبه را بخواهد و دیگر اسماء نیز به همین صورت. چون هر یک از این اسماء تجلیات گوناگونی دارد و ما به کمتر بسنده نمیکنیم و نگاه ما به بالاترین مرتبه تجلیات الهی است.
در دعای سحر چه چیزی مورد سوال است؟
بنابر تفسیر دوم پیوسته شخص در حال دعا عالیترین و بهترین را از خدا میخواهد که نمونههای زیادی هم در ادعیه داریم. اما در اینجا باید اشاره کنم که امام اگرچه در شرح دعای سحر تفسیر اول را دارند اما در ذیل «اسئلک» این تفسیر دوم را نیز از استاد خود آیتالله شاهآبادی نقل کردهاند. این کتاب شرح دعای سحر اولین تألیف امام(ره) در سنت بیست و هفت سالگی است و در این سن و سال تألیف این کتاب کاری فوقالعاده است. امام میگویند از استاد خودم آیتالله شاهآبادی پرسیدم که در دعای سحر که شخص دعا میکند چه چیزی را میخواهد؟ سائل دعا کننده است، اما مورد سؤال چیست؟ آن مرحوم فرمودند آن طلبی که در این دعا تکرار میشود در هر فقره همان چیزی است که بعد از «اللّهم» آمده است. در جمله اول، دعاکننده از خدا ابها بهاء خدا را میخواند که عالیترین مرتبه حسن، جمال و زیبایی است.
در حقیقت، در دعا انسان باید عالیترین مرتبه را ببیند که یک نکته رایج است؛ مثلاً وقتی که به حرم ائمه(ع) مشرف میشوید و اذن ورود میخوانید در برخی از دعاها که برای اذن ورود است آنجا دعا را میخوانید و به اینجا میرسد که شخص به این بسنده نمیکند که خدایا به من اذن بده. بلکه میگوید که مرتبهای از اذن را بده که افضل از دیگر اذنها باشد.
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید