راهکاری برای انس با قرآن
وارث: شاید بسیاری از مومنین، این دغدغه را داشته باشند که چگونه میتوان با قرآن انس پیدا کرد؟ با اینکه میدانیم و معتقدیم قرآن کتاب الهی است و کاملترین کتابهاست، نمیدانیم چگونه با آن ارتباط برقرار کرده و از خواندنش لذت ببریم.
برای رفع این مشکل بحث را با این مقدمه کوتاه آغاز میکنیم:
ارتباط، نیاز به دو طرف دارد، که در تعامل و تأثیر و تأثر نسبت به یکدیگرقرار گرفته اند. بنابراین اگر یک طرف، حذف شود تعامل و درنتیجه ارتباط و انس ایجاد نخواهد شد. درباره انس با قرآن هم باید این نکته را مورد توجه قرار داد. خیلیها وقتی قرآن میخوانند، تصورشان اینگونه است که خداوند با پیغمبرش سخن میگوید، اگرچه این تصور غلط نیست اما نباید در همین حد متوقف شد، بلکه باید به این نکته نیز توجه داشت که قرآن با من سخن میگوید.
این نکته نسبت به آیاتی که خطاب به مومنان است [یا ایها الذین آمنوا]، راحتتر درک میشود، ولی منحصر به این آیات نیست و تمام قرآن با تکتک انسانها حرف میزند، و اگر اینطور نبود، چرا در قرآن ذکر شده است، وضعیت ما چه ربطی با بنیاسرائیل دارد؟ پس از اینجا که خداوند متعال این آیات را نازل فرموده است، معلوم میشود به ما ارتباط دارد.
به هرحال، سخن ما این است که در زمان قرائت قرآن به این نکته توجه کنیم که دارد با من حرف میزند و در ادامه، مسئله اصلی این است که حالا که دارد با من حرف میزند، وضعیت من در مقایسه با این آیات چگونه است؟ برای روشن شدن مطلب، آیات سوره مبارکه حمد را با این نگاه مرور میکنیم:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وقتی این آیه را میخوانی این سوالات را از خودت بپرس:
آیا من در تمام کارهایم، از خدا کمک گرفته و حقیقتا[نه فقط در زبان] با نام و یاد او شروع میکنم؟
آیا من خدا را بخشنده و مهربان میدانم؟ اگر این طور است، پس چرا اینهمه ناامید هستم؟
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
آیا من تمام نعمتها را از خدا میدانم و تمام سپاسها را مخصوص او میدانم؟ اگر این طور است پس چرا اینقدر گمان میکنم که کارها با دست این و آن انجام میشود و تشکر جانانه خود را نثار آنان میکنم؟
آیا من خداوند را پروردگار همه عالم میدانم؟ پس چرا این همه از مشکلات مینالم و آنها را در مسیر رشد خود نمیبینم؟
الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
آیا من خدا را مهربان میدانم؟ پس چرا خود مهربان نیستم؟
مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ
آیا مالکیت خدا فقط در روز قیامت است؟ قطعا خدا همه جا مالک است، اما در روز قیامت مالکیتش روشن تر است زیرا در دنیا انسانها احساس مالکیت برای خود میکنند وبه وسایط توجه استقلالی دارند. چرا من در همین دنیا مالکیت خداوند وبندگی خود را درک نکنم؟ اگر من خدا را مالک خود میدانم چرا اینقدر چیزها را به خود نسبت میدهم و از همه چیز و همه کس انتظار دارم؟
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ
خدایا با این دروغ بزرگ چکار کنم؟ آیا من فقط تو را میپرستم، یا دلم با نگاه این و آن پر میکشد؟ اگر این آیه را نخوانم نمازم باطل میشود واگر بخوانم دارم دروغ میگویم؟ فقط راهحل این است که میگویم، خدایا چون تو گفتی بگو میگویم، تو خواستی همیشه این را در نمازهایم بگویم، تا بلکه یک روزی شرمنده شوم و فقط تو را بندگی کنم.
آیا من فقط از تو یاری میجویم؟ پس چرا با ثروتمندان و صاحبان منصب، اینقدر چاپلوسانه و طمعکارانه برخورد کرده و فقیران را با تندی از خود میرانم؟ و هزاران چرای دیگر.
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ
اگر من این همه از تو میخواهم مرا به راه راست هدایت کنی، چرا خود قدمی برنمیدارم؟ کسی که کشت نکرده به امید محصول نشسته، امیدوار نیست بلکه بیخیال است. و چه خوش گفت: هر آن غافل زید، غافل خورد تیر.
صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ
آیا من با این اعمالم دنبال راه انبیا و ائمه علیهم السلام هستم؟ آیا من نسبت به کسانی که مورد غضب خداوند هستند، غضبناکم، یا به کمک آنها امیدوار؟ آیا من نسبت به آمریکا ویهود خوشبین هستم یا بدبین؟ آیا من در راه گمراهان قدم نمیزنم؟ حرفهای مغزهای الکلی را بالاتر از احادیث امامانم نمیدانم؟ حرفهای مفت عرفانهای کاذب و پوشالی را از مباحث اعتقادی و عملی متخصصین دینی بالاتر نمیانگارم؟ از داشتههای خود چقدر بهره بردهام؟ از نهج البلاغه خود یا صحیفه سجادیه چقدر استفاده کردم؟ یا اینکه روزنامهها و مجلات و اینترنت نگذاشت به آنها سری بزنم؟
خدایا فقط این را میتوانم بگویم؛ بدیها از ما وخوبیها از توست. نظر لطفت را از ما بیچاره گان دریغ مفرما...
برای رفع این مشکل بحث را با این مقدمه کوتاه آغاز میکنیم:
ارتباط، نیاز به دو طرف دارد، که در تعامل و تأثیر و تأثر نسبت به یکدیگرقرار گرفته اند. بنابراین اگر یک طرف، حذف شود تعامل و درنتیجه ارتباط و انس ایجاد نخواهد شد. درباره انس با قرآن هم باید این نکته را مورد توجه قرار داد. خیلیها وقتی قرآن میخوانند، تصورشان اینگونه است که خداوند با پیغمبرش سخن میگوید، اگرچه این تصور غلط نیست اما نباید در همین حد متوقف شد، بلکه باید به این نکته نیز توجه داشت که قرآن با من سخن میگوید.
این نکته نسبت به آیاتی که خطاب به مومنان است [یا ایها الذین آمنوا]، راحتتر درک میشود، ولی منحصر به این آیات نیست و تمام قرآن با تکتک انسانها حرف میزند، و اگر اینطور نبود، چرا در قرآن ذکر شده است، وضعیت ما چه ربطی با بنیاسرائیل دارد؟ پس از اینجا که خداوند متعال این آیات را نازل فرموده است، معلوم میشود به ما ارتباط دارد.
به هرحال، سخن ما این است که در زمان قرائت قرآن به این نکته توجه کنیم که دارد با من حرف میزند و در ادامه، مسئله اصلی این است که حالا که دارد با من حرف میزند، وضعیت من در مقایسه با این آیات چگونه است؟ برای روشن شدن مطلب، آیات سوره مبارکه حمد را با این نگاه مرور میکنیم:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وقتی این آیه را میخوانی این سوالات را از خودت بپرس:
آیا من در تمام کارهایم، از خدا کمک گرفته و حقیقتا[نه فقط در زبان] با نام و یاد او شروع میکنم؟
آیا من خدا را بخشنده و مهربان میدانم؟ اگر این طور است، پس چرا اینهمه ناامید هستم؟
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
آیا من تمام نعمتها را از خدا میدانم و تمام سپاسها را مخصوص او میدانم؟ اگر این طور است پس چرا اینقدر گمان میکنم که کارها با دست این و آن انجام میشود و تشکر جانانه خود را نثار آنان میکنم؟
آیا من خداوند را پروردگار همه عالم میدانم؟ پس چرا این همه از مشکلات مینالم و آنها را در مسیر رشد خود نمیبینم؟
الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
آیا من خدا را مهربان میدانم؟ پس چرا خود مهربان نیستم؟
مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ
آیا مالکیت خدا فقط در روز قیامت است؟ قطعا خدا همه جا مالک است، اما در روز قیامت مالکیتش روشن تر است زیرا در دنیا انسانها احساس مالکیت برای خود میکنند وبه وسایط توجه استقلالی دارند. چرا من در همین دنیا مالکیت خداوند وبندگی خود را درک نکنم؟ اگر من خدا را مالک خود میدانم چرا اینقدر چیزها را به خود نسبت میدهم و از همه چیز و همه کس انتظار دارم؟
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ
خدایا با این دروغ بزرگ چکار کنم؟ آیا من فقط تو را میپرستم، یا دلم با نگاه این و آن پر میکشد؟ اگر این آیه را نخوانم نمازم باطل میشود واگر بخوانم دارم دروغ میگویم؟ فقط راهحل این است که میگویم، خدایا چون تو گفتی بگو میگویم، تو خواستی همیشه این را در نمازهایم بگویم، تا بلکه یک روزی شرمنده شوم و فقط تو را بندگی کنم.
آیا من فقط از تو یاری میجویم؟ پس چرا با ثروتمندان و صاحبان منصب، اینقدر چاپلوسانه و طمعکارانه برخورد کرده و فقیران را با تندی از خود میرانم؟ و هزاران چرای دیگر.
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ
اگر من این همه از تو میخواهم مرا به راه راست هدایت کنی، چرا خود قدمی برنمیدارم؟ کسی که کشت نکرده به امید محصول نشسته، امیدوار نیست بلکه بیخیال است. و چه خوش گفت: هر آن غافل زید، غافل خورد تیر.
صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ
آیا من با این اعمالم دنبال راه انبیا و ائمه علیهم السلام هستم؟ آیا من نسبت به کسانی که مورد غضب خداوند هستند، غضبناکم، یا به کمک آنها امیدوار؟ آیا من نسبت به آمریکا ویهود خوشبین هستم یا بدبین؟ آیا من در راه گمراهان قدم نمیزنم؟ حرفهای مغزهای الکلی را بالاتر از احادیث امامانم نمیدانم؟ حرفهای مفت عرفانهای کاذب و پوشالی را از مباحث اعتقادی و عملی متخصصین دینی بالاتر نمیانگارم؟ از داشتههای خود چقدر بهره بردهام؟ از نهج البلاغه خود یا صحیفه سجادیه چقدر استفاده کردم؟ یا اینکه روزنامهها و مجلات و اینترنت نگذاشت به آنها سری بزنم؟
خدایا فقط این را میتوانم بگویم؛ بدیها از ما وخوبیها از توست. نظر لطفت را از ما بیچاره گان دریغ مفرما...