شعر/بقای خون خدا بود صلح نامه او ، وگرنه تیغ حسن خفته در نیام نبود
علی داوودی
وارث:
مگر امام نبود و مگر تمام نبود
مگر که آینه مطلق مقام نبود
مگر سلاله دریا نبود آن مظلوم
مگر که وارث آن فیض، فیض تام نبود
یقین خلوص، شجاعت، کرامت، وفا، تدبیر
صفات و ذات، کدامین بگو کدام نبود
چشیده از نمک سفره ش حرامیها
که نان سفره او بر سگان حرام نبود
اگرچه تیرجفا میرسید از چپ و راست
ولی پیام و مرامش به جز سلام نبود
بقای خون خدا بود صلح نامه او
وگرنه تیغ حسن خفته در نیام نبود
که پاسخ شتران گواه در جمل است
اگرچه درپی او غیر اتهام نبود
به سنت پدرش صبر بود و خانه نشین
کدام خانه که در امن و احترام نبود
خزید در جگرش زهر بی وفاییها
که میل دهر غیر شراب و شام نبود
تو درمعابر دنیا چقدر کشته شدی
دریغ ما همه سودای انتقام نبود
تو زهرخوردی و اهلا من العسل گفتی
شروع کرب و بلا جز همین پیام نبود
شروع کرب و بلا از لب تو بود حسن
کدام نسخه نوشته است تشنه کام نبود
افزودن دیدگاه جدید