شعر/آمده حُسن ختام و سَروَر پیغمبران

کد خبر: 110240
رضا قاسمی
وارث

در زمانی که جهان از جهل، غرق ظلمت است
آمد آن خورشید، که نورش دلیل خلقت است

آمده حُسن ختام و سَروَر پیغمبران
آنکه توصیفِ جمالش کار این جمعیت است

خُرد شد ایوان کسریٰ ریخت سقفش بر زمین
بسکه این مولود، دارای وقار و هیبت است

در دیار فارس‌ها آتشکده خاموش شد
اتفاقاتی که افتاده دلیل حیرت است

آمد و ابلیس، راهش بسته شد بر آسمان
آسمان هم با وجود او پر از امنیت است

تخت شاهان سرنگون شد سحر ساحر‌ها عقیم
تازه این‌ها گوشه‌ای از جلوه‌ی آن حضرت است

آمده آنکس که خاک ردّ پایش از طلاست
همقدم با او زمین می‌گردد و در حرکت است

خاک، حاصلخیز شد از گرد و خاک مقدمش
با وجود او کویر خشک، غرق برکت است

لحظه‌ای خندید، روشن شد زمین و آسمان
در میان عرش، هم از نور رویش صحبت است

ارتباط عرش را با فرش، ممکن کرد او
اصلا این مولود، ذاتا در وجودش وحدت است


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.